تبليغات گمراه كننده، جنگ نرم
خلیل منصوری
حقیقت جنگ نرم، تسلط بر افکار و اندیشههاست تا نگرشها و رفتارهای جمعی مردم را در اختیار گیرد و همدلی و همراهی ایشان را با اهداف خود داشته باشد. از آن جایی که با زور و خشونت نمیتوان بر مغزها و فکرها تسلط یافت میبایست از ابزارهای جنگی خاصی بهره برد که این تسلط را فراهم آورد و همدلی و همراهی مخاطب را برانگیزد.
در جنگ نرم، مرزهای جغرافیایی فرو میپاشد و مرزهای مشخص جبهههای حق و باطل و ایمان و کفر و دوست و دشمن به هم میریزد و تشخیص خودی از غیرخودی غیرممکن میشود؛ چرا که در جنگ تسلط بر مغزها، هدف، ایجاد امتی هم هدف از تمامی نژادها و اقوام و مردمان جهان است. این امری بود که اسلام از آغاز بدان توجه داشته و فراتر از مرزهای نژادی و جغرافیایی در اندیشه تسخیر مغزها و قلبها بود تا امت جهانی اسلام را پدید آورد. اکنون پس از چهارده قرن دشمن اسلام و عدالت و حقانیت، به این نتیجه رسیده تا امت خویش را براساس همان اهداف و ابزارها و روشهای قرآنی شکل دهد و با امکان بهتر و بیشتر و بی هیچ محدودیت اخلاقی، عقلانی و عقلایی تهاجم گسترده خود را برای نابودی امت حق و عدالت خواه به عمل آورد.
به سخن دیگر، جنگ نرم، جنگ میان امتهاست نه ملتها و نژادها. از این رو میتوان آن را جنگی جهانی برشمرد که میان حق و باطل و ایمان و کفر در گرفته و از میان همه نژادها، ملتها و اقوام از سفید تا زرد تا سرخ و سیاه، سپاهی عظیم به وجود آمده است. در اینجا سخن از قوم و ملت و نژاد و سیاه و سفید نیست، بلکه سخن از حق و باطل، عدالت و بی عدالتی است که دو جبهه جهانی را پدید آورده است. این همان جنگ نهایی و سرنوشت سازی است که از آغاز حضور بشریت در روی زمین با تکبر و استکبار ابلیسی و وسوسه شیطانی و هبوط آدم(ع) و قتل هابیل(ع) شکل گرفته و اکنون به نهایت راه خود رسیده است.
نویسنده در این نوشتار به این جنگ از نگاه دیگری براساس آموزههای قرآنی مینگرد.
جنگ تاریخی دو جریان ایمان و کفر
تبلیغ به معنای رساندن پیام با ابزارهای تبلیغاتی به مخاطب است و تبلیغات به مجموعهای از روشها اطلاق میشود که دسترسی آسان مخاطب به محتوای پیام را در بهترین و زیباترین شکل آن ممکن میسازد. بنابراین، نقش تبلیغات از تبلیغ در تاثیرگذاری بیشتر است؛ چراکه در تبلیغ، تنها رساندن پیام به دیگران هدف است؛ در حالی که در تبلیغات رساندن موثر پیام موردنظر میباشد تا مخاطب پیام متاثر از پیام نگرشها و رفتارها و بینشهای خود را شکل دهد. از این رو در تبلیغات از همه علوم و دانشها و ابزارها برای تاثیرگذاری بر مخاطب بهره گرفته میشود تا مخاطب پیام چنان شود که پیام رسان از طریق تبلیغات اراده کرده است.
از آنچه بیان شد به آسانی میتوان نقش تبلیغات را در حوزه افکار سازی و جنگ نرم به دست آورد؛ چراکه در جنگ نرم، هدف، حذف فیزیکی دیگری نیست، بلکه تاثیرگذاری در وی است به گونهای که نه تنها همدلی او را برانگیزد، بلکه او را با هدف خود همراه سازد. بنابراین در جنگ نرم، سلطه بر اندیشهها و دلها هدف کارگزاران و رزم آوران چنین جنگی است تا افزون بر همدلی، همراهی ایشان را با خود به دست آورد. این گونه است که رسانه در عصر کنونی به عنوان بهترین، کاملترین، سادهترین، تاثیرگذارترین و کم هزینهترین، ابزار در جنگ نرم به شمار میآید که بر محور عنصر تبلیغات درعرصه دیپلماسی عمومی فعالیت میکند.
با نگاهی به تفاوتهای دنیایی انسان از نظر گرایش به خیر و شر، خوبی و زشتی، عدالت و بی عدالتی و مانند آن، میتوان دو جبهه اصلی را در جهان آدمی شناسایی و ردگیری کرد که در طول تاریخ بشریت در برابر هم قرارگرفتهاند. این دو جریان همواره کوشیدهاند تا بر جامعه بشری تسلط یافته و گفتمان خود را چیره سازند و مدیریت جسم و جان آدمی را دراختیار گیرند. بنابر این عمده تلاشهای تبلیغاتی انسانها دراین جریان شکل میگیرد و خود را به نمایش میگذارد.
هر دو جریان به خوبی از تبلیغات برای رسیدن به اهداف خود بهره میگیرند و حتی به نظر میرسد که به سبب عوامل درونی و بیرونی، تبلیغات جریان انحرافی زشتیها، بیدادها و بدیها، قویتر، رساتر، زیباتر، موثرتر و بیشتر چرا که این جریان، پایبند هیچ قانون عقلانی و عقلایی نیست و هیچ محدودیتی را بر نمی تابد. این گونه است که شمار تاثیرپذیران و همدلان و همراهان جریانهای بی عدالتی و زشتی در طول تاریخ بیشتر از همدلان و همراهان جریانهای خیر، عدالت، خوبیها و نیکیها بوده است.
رهبری دو جریان عدالت خواه و بی عدالتی را پیامبران و شیاطین به عهده دارند. شیاطین مجموعهای از جنیان و انسانها هستند که با روحیه خود بزرگ بینی، تکبر، استکبار، غرور، تفاخر، تکاثر، دنیاطلبی، شهوت پرستی و مانند آن به تعدی وتجاوز نسبت به حقوق دیگران اقدام میکنند. از مهم ترین گروههای اجتماعی که به این جریان وابسته اند میتوان به اشراف، ملا، مستضعفین مقلد، بی خردان و صاحبان زر و زور و تزویر اشاره کرد.
اگر بخواهیم براساس آموزههای قرآنی، این دو جریان را دسته بندی کنیم، میبایست از آن به جریان ایمان وکفر یا همان حق و باطل یاد کنیم؛ چرا که جریان کفر همان جریانی است که در برابر ایمان پیامبران و عدالت خواهی ایشان قرارگرفته است و با اشکال مختلف اجازه نمی دهد تا مدیریت جامعه بشری را در اختیار گیرد و در هر زمان کوتاهی که قدرت به گفتمان عدالت خواهی و ایمان رسید جریان باطل به سرعت با بسیج همگانی همه قوای کفر، جریان بایمان را از صفحه روزگار محو کرد و در زمان کوتاه و مکانی محدود توانست به عمر و حیات خود ادامه دهد.
با این وجود آموزههای قرآنی این مژده را به بشریت میدهد که در نهایت این مومنان نیکوکار هستند که مدیریت جامعه جهانی را به دست میگیرند و وارثان زمین میشوند. (انبیاء، آیه 501)
تبلیغات انحرافی اهل کفر و باطل
چنان که گفته شد، جهان امروز به نقطه پایانی خود نزدیک میشود؛ چرا که در دایره هستی، پایان به آغاز نزدیک میشود و جنگها از قتل و کشتن فیزیکی به وسوسه تبدیل میشود، چنان که آغاز جنگ میان حق و باطل و ایمان و کفر به صورت جنگ نرمی بود که میان آدم (ع) وابلیس به وجود آمد. اکنون نیز به جای جنگ سخت و قتل، جنگ نرم جایگزین شده که مبتنی بر اصل وسوسه و وعدههای دروغین ابلیسی است.
جهان از جنگ ملتها و قومها به جنگ نرم امتها کشیده شده و میشود. در این جنگ نرم امت، شما آمریکایی حق طلب و عدالت خواهی را میبینید که درجبهه ایمان و حق قرار گرفته و در سرزمین آمریکا علیه باطل میجنگد؛ درحالی که درایران اسلامی نیز آدمی را میبینید که با تمام جان و روحش برای آرمان آمریکایی باطل میجنگد. البته به کار گیری واژه ایرانی و آمریکایی در اینجا هیچ اصالتی ندارد؛ چرا که دیگر مرزهای جغرافیایی و نژادی و ملتی در جنگ نرم از میان رفته ولی از آن جایی که هنوز در فضای پس از جنگ سخت زندگی میکنیم و در حال گذر به فضای جنگ نرم هستیم، به جای امت ایمان و حق و امت کفر و باطل، از دو مصداقی استفاده شده که اکنون در برابر هم قرار گرفتهاند و جنگ نرم را مدیریت میکنند.
اکنون شما حتی در فلسطین اشغالی میتوانید انسانهای عدالت خواه و حق طلبی را بیابید که در جرگه امت اسلام به عنوان نماد حق و عدالت قرار گرفتهاند و با آن که یهودی و حتی خاخام و روحانی توراتی هستند، به حق پیوسته و برای عدالت در جبهه جنگ نرم میجنگند.
دو جبهه حق و باطل، در جنگ نرم در حالت ایجاد امتی جهانی و بیرون از هرگونه مرزهای جغرافیایی، نژادی، فرهنگی و قومی و قبیلهای هستند.
شیوه تبلیغاتی اهل کفر
جبهه کفر با توجه به نیاز طبیعی برای همراهی مردم نیازمند تبلیغات افزون بر تبلیغ است؛ چرا که نمی توان متاع باطل را در همان آغاز، لخت و عریان فروخت، بلکه میبایست با تبلیغات و ایجاد شبهات و همانندسازی باطل با حق، زمینه نفوذ در قلبها و دلها را فراهم آورد و اندک اندک، متاع باطل و زشت و بد خویش را فروخت؛ زیرا انسانها در همان آغاز به سبب فطرت پاک و عقل سالم خویش، گرایش به بدیها، زشتیها و باطل ندارند، ولی در یک فرآیند با تغییر ذائقه میتوان آنان را با خود همراه کرد. کاری که ابلیس با حضرت آدم(ع) کرد این بود که وی را نخست به دروغی بزرگ فریفت و به او وعده ملک جاودانه و زندگی ابدی سعادتمند داد تا از میوه ممنوع گناه بچشد و پس از آن که ذائقه وی عوض شد او را با خود همراه کرد. البته حضرت آدم(ع) به عنایت الهی از فریب ابلیس آگاه شد و به سبب سرعت آشکار شدن زشتیهای عمل خویش، دانست که راهی باطل را در پیش گرفته است و از ابلیس با توبه به سوی خدا جدا شد، ولی بسیاری از مردم این گونه نیستند و شرایط دنیا نیز به این سرعت آثار و تاثیرات رفتارهای زشت و گناهان را آشکار نمیکند؛ از این رو اندک اندک در دام ابلیس و شیاطین جنی و انسی گرفتار شده و با تغییر ذائقه، باطل را عین حق دانسته و آن را دوست داشته و میپرستند.
بنابراین، تبلیغات یعنی شیوه آراستن به بهترین شکل و رساندن پیام به گونهای که همدلی و همراهی دیگران را برانگیزد، از مهمترین اهداف جبهه کفر و باطل است. از این رو باطل با تمام امکانات بویژه رسانهای میکوشد تا مردم را از هر نوع و نژاد و دین و ملت و فرهنگی بفریبد و باطل خویش را حق جلوه دهد. در این راستا خداوند در آیه 211 سوره انعام فریب کاری را مولفه اصلی تبلیغات جبهه کفر بر میشمارد و بیان میکند که چگونه کفر میکوشد تا با ظاهر آراسته مردم را فریب دهد و از راه حق به در کند. سخنان آراسته و زیبا و دلنشین (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص973 ذیل واژه زخرف) به قصد فریب یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغات سوء جبهه کفر و باطل است.
هدف از این تبلیغات آن است تا دلها و قلوب دیگران را به تسخیر درآورده و ایشان را همدل و همراه خویش سازند. در همین آیات 211 و 311 سوره انعام، مهمترین هدف شیاطین انس و جن را جذب دلهای بیمار به سوی خود و همدلی و همراهی ایشان برمی شمارد و بیان میکند که تاثیرات تبلیغات سوء و سخنان آراسته شیاطین در مردم فریب خورده آن است که به این سخنان تمایل و گرایش یابند و در مسیر ایشان حرکت کنند. (مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 345)
نتیجه تاثیرگذاری تبلیغات آراسته و زیبای شیاطین و اهل کفر و باطل آن است که انسانها از مسیر حق و عدالت و ایمان خارج شوند (لقمان، آیه 6) و اندک اندک به گناه و ارتکاب آن آلوده گردند (انعام، آیات 211و 311 و مجمع البیان، همان) و در نهایت در کفر فرو روند و از ایمان بطور کامل دور شوند. (سباء، آیه 33)خداوند در آیه 121 سوره انعام این معنا را روشن میکند که از روشهای تبلیغاتی شیاطین و اهل جبهه کفر و باطل آن است که در حقایق القای شبهه میکنند و آن را به گونه ای نشان میدهند که قابل باور و اطمینان نباشد.
آراستن باطل به هر شکلی از دیگر ابزارهای کارآمد جبهه باطل است. بطوری که امور خرافی و باطل را زیبا نشان میدهد. این گونه است که حتی گوساله پرستی و شیطان پرستی را امری مثبت و زیبا جلوه میدهند و به آراستن آن، عقل مردمان را میدزدند. (طه، آیات 58 تا 88)با نگاهی به فیلمهای هالیودی میتوان این معنا را به سادگی دریافت که جبهه باطل چگونه هر پستی و زشتی را زیبا و عادی جلوه میدهد و با تکرار نماهایی از زشت کاری چون خیانت به همسر، تجاوز به خردسالان، هم جنس بازی، شیطان پرستی و حق ستیزی، آن را قابل باور و نشانه تمدنی نشان میدهند تا دلهای بیمار جهانیان را به سوی خود بکشاند و اجازه تفکر و تعقل را از آنان سلب نماید.
فیلمهای هالیودی تلاش میکند تا زشتیهای گناه و خیانت و قتل را بکاهد و دور زدن قوانین اخلاقی و عقلانی و عقلایی را امری مثبت جلوه دهد و هرگونه پایبندی به اخلاق و عقل و سنت و سیره عقلایی را عقب افتادگی فرهنگی، املی، ارتجاع و خرافه پرستی معرفی نماید.
بی گمان تحمیق مردم از مهمترین اهداف تبلیغات جبهه کفر است (زخرف، آیات 15 و 45) تا مردم از اندیشه و عقل دور شده و گوسفند وار در پی خرمای خر دجالی بروند که به جای پهن خرمای تازه برایشان میریزد و ایشان را به دنبال خویش به هر سوی باطل و ناحقی میکشاند.
تبلیغات جبهه کفر همواره دعوت به انحراف اخلاقی و دور شدن از اصول عقلانی و عقلایی و حرکت در مسیر سقوط و تباهی دوزخی است (قصص، آیات 93 و 14)دراین میان اشرف و سرمایه داران بی درد، نقش بسیار خطرناکی را ایفا میکنند. آنان با پول و ثروت خویش زمینههای تحمیق مردم و انحراف اخلاقی و اعتقادی ایشان را سبب میشوند. صاحبان زر و زور در کنار رسانههای تزویر در هر دورهای میکوشند تا به اهداف کفر و بی عدالتی خویش برسند و انسانها را از حق و عدالت دور سازند. (هود، آیات 52 و 72 و نیز نوح آیات 12 تا 72)یکی از عناصری که در تبلیغات کافران و اهل باطل بر آن تاکید میشود، انکار قیامت و حساب و کتاب و بلکه حتی انکار خداوند است. در تمامی فیلمهای هالیودی میتوان این مسائل را ردگیری کرد. رسانههای امپراتوری جهانی کفر بر این مسایل تاکید بسیار دارند. آنان براین مسئله نیز تاکید میکنند که اموری از این دست که در حوزه متافیزیک قرار دارد اصولا مسائلی بی معنا و پوچ و خرافی است و اگر واقعا خدا و قیامتی باشد ما حاضریم از جانب همه مردم پاسخگو باشیم و آن را بپذیریم. (عنکبوت، آیه21)شایعه و تهمت از مهم ترین شیوههای تاثیرگذاری اهل کفر و نفاق در جنگ نرم است که در آیاتی از جمله 11 سوره نور بدان اشاره شده است.
رهبران جبهه کفر و باطل برای اینکه به اهداف خود برسند، دور از چشم مردم برای آنان برنامه ریزی میکنند و توطئههای خویش را میریزند. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 8 مجادله به انجمنهای سری آنان اشاره میکند که برای توطئه علیه بشریت ایجاد میشود.
جوسازی و افکارسازی و معرفی اهل ایمان و عدالت به صورت کاریکاتوری و چهرههای ساده لوح و خوش باور از دیگر ابزارهایی است که در جنگ نرم ازسوی جبهه کفر و امت باطل به کار میرود. (توبه، آیه16)
هدف از این تبلیغات باطل، جابه جایی حق و باطل است. تا آنچه را باطل است حق جلوه دهند و آنچه حق است باطل بنمایانند. تا این گونه با تحمیق و فریب مردم، امتی همدل و همراه برای اهداف باطل خویش ایجاد کنند. آنان امیدوارند تا مردم به گناه و کفر چنان ایمان و باورکنند که جزو گوشت و خون ایشان شود و هیچ فکر و اندیشه دیگری در جامعه جهانی نماند که در برابر گفتمان باطل ایشان عرض اندام کند.
براساس گزارشهای قرآنی، اشراف قوم نوح توانسته بودند با استفاده از همه ابزارهای کارآمد در جنگ نرم، علیه حضرت نوح(ع) موفق شوند و ایشان را با گروهی بسیار اندک تنها بگذارند، به گونهای که اصولا تفکر نوحی در جامعه ایشان هیچ جایگاه و ارزش و اعتباری نداشت و مردم چنان مسخ شده بودند که جز به کفر نمیاندیشیدند و جز به گناه و فسق و فجور گرایش نداشتند و حتی فرزندان ایشان در چنین محیط آلودهای امکان رشد طبیعی نداشته و مسخ شده بودند. از این رو آن حضرت از خداوند میخواهد تا چنین مردمان آلوده و محیط گناه و کفرآلودی را از میان بردارد و با آب خشم خویش بشوید. (نوح آیات 62 و 72)به هرحال در جنگ نرم باید به این مطلب توجه کرد که کفر، بی هیچ محدودیتی با تمام امکانات درحال امت سازی جهانی علیه ایمان است و باید گذاشت زمانی چون زمان نوح برای جهانیان پدید آید که خشم الهی ایشان را به آب خشم بشوید و غرق نماید.
بازخوانی آیات قرآنی برای مبارزه با شیوهها و روشهای دشمنان امت اسلام و حق و عدالت میتواند بسیار مفید و کارآمد باشد. از این رو اگر فرصتی پیش آمد میبایست به راههای مبارزه با شیوههای دشمنان بر اساس آموزههای قرآنی پرداخت و راه حق را با تبلیغ درست و تبلیغات سالم به مردم نشان داد.