توليد علم، جهاد اقتصادي، نظام سياسي اسلام
محمدرضا همتی
تجربه موفقیت آمیز جمهوری اسلامی در ارایه نظام سیاسی مبتنی بر اسلام، خیزشهای اسلامی را در تمامی جهان اسلام سبب شده است. این تجربه موفق همان اندازه که موجب شادی مومنان و مسلمانان جهان شده، چشمان نگران دشمنان اسلام را نیز به خود معطوف ساخته است، به گونه ای که از تمام ظرفیتهای خود برای ضربه زدن به این تجربه در ام القرای هزاره دوم هجری و هزاره سوم میلادی، بهره میبرند.
اگر نظام جمهوری اسلامی بتواند موفقیت خود را در دیگر عرصهها به نمایش بگذارد و نمونه ای کامل از تمدن اسلامی مبتنی بر عدالت را به جهانیان ارایه دهد و به نوعی بهشت زمینی را شکل بخشد، آن گاه است که دشمنان بشریت به فغان خواهند افتاد؛ زیرا ارایه چنین اسوه و نمونه ای از جامعه برتر میتواند تمامی بساط ستمگران و مستکبران را گرد آورد و از تخت فرو کشد.
نقشه راهی که جمهوری اسلامی با هوشیاری و درایت رهبری ترسیم کرده است، ارایه نمونه ای از جامعه برتر به جامعه جهانی و بشریت است. رهبری بر آن است تا پازلهای این جامعه را با همکاری و همدلی امت اسلام بسازد و بچیند. یکی از مهم ترین پازلهای جامعه برتر فراهم آوری زمینههای آسایش است که از طریق تولید و توزیع عادلانه ثروت اتفاق میافتد. از این جاست که «اقتصاد» جایگاه مهمی در پازل جامعه برتر ایمانی مییابد تا تمدن اسلامی در عصر کنونی شکل گیرد.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای اسلامی بر آن است تا یکی از عرصههای اقتصاد یعنی نقش تجاری سازی تولید علم در جهاد اقتصادی در پازل جامعه برتر ایمانی و تمدن اسلامی را مورد بررسی قرار دهد. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
نقش تولید علم در تولید قدرت و ثروت
علم به معنای دانش و دانایی، ارتباط تنگاتنگی با قدرت تسخیری بشر دارد؛ زیرا علم انسان به خود و دیگری وی را قادر به تصرفات در خود و دیگری نموده و فرصت خلافت الهی را به وی بخشیده است. روح الهی که در کالبد بشریت دمیده شده، این ظرفیت را داراست که علم اسمایی داشته باشد. از این رو خداوند خلافت انسان بر همه هستی و کائنات را پس از دمیده شدن روح خاص و تعلیم علم اسمایی قرار داده و از فرشتگان ساحت قدس به نیابت از همه کائنات خواسته تا در برابر آدم(ع) به عنوان نمونه نخستین انسان کامل سجده برده و اطاعت و مظهریت ربوبیت او را بپذیرند و پروردگاری انسان برای کمال یابی خود را با سجده نشان دهند. (بقره، آیات 30 تا 37) بنابراین، علم به یک معنا شناخت موجودات هستی و آگاهی از آن که در آیات قرآنی به عنوان علم الاسماء از آن یاد شده، علم قدرت و تسخیر است که در سایه سار آن انسان میتواند خلافت و ربوبیت نماید. همه انسانها از چنین ظرفیتی برخوردارند و تنها کاری که میبایست انجام دهند فعلیت بخشی به این قدرت نهفته و سرشته در ذات است که از آن در تعابیر اسلامی به متاله و خدایی شدن یاد میکنند.
هر انسانی از راههای گوناگون میتواند اسمای الهی سرشته در ذات خویش را فعلیت بخشد که از آن راهها به عبودیت یاد میشود. عبودیت در این تفسیر دارای مراتبی است که خواسته و ناخواسته در عالم پدید میآید؛ چرا که علم در تفسیر وحیانی قرآن، چیزی جز اتصال به ذات باری تعالی نیست و خدایی شدن به معنای عالم شدن در زمان این اتصال تحقق مییابد.
هنگامی که ما از تولید علم سخن به میان میآوریم مراد و منظورمان از تولید و ولادت به معنای اتصال انسان به مبدا علم و دانایی یعنی خداوند است. این اتصال برای همگان اتفاق میافتد؛ چرا که خداوند همه هستی را پر کرده و صمدانیت وی جایی را خالی نگذاشته است. پس هر جا که علم است حضور او نیز تثبیت شده میباشد؛ چنان که هر جایی که نام هستی بر آن برده میشود، خالی از خداوند نیست.
در آموزههای قرآنی، از انسان خواسته شده تا با اتصال به خداوند و متاله شدن، علم را در خود فعلیت بخشد و حقایق هستی را ادراک نماید. این ادراک حقایق هستی به انسان کمک میکند تا شناخت اسمایی را به دست آورد و با هر اسم بر موجودی از موجودات هستی تسلط بیابد. در حقیقت شناخت اسمایی و ادراک حقایق هستی، به معنای تسلط و تسخیر است که زمینه ربوبیت و پروردگاری بر آن موجود و هستی را برای انسان فراهم میآورد و انسان میتواند در مسیر افزایش از آن برای کمال خود بهره برد و آن چیزی را نیز به کمال شایسته و بایسته خود برساند.
براین اساس میتوان دریافت که تولید علم تا چه اندازه در تولید قدرت و ثروت انسان و جامعه نقش دارد؛ زیرا دانسته شد که تولید علم به معنای ارتباط با حقیقت هستی و حقایق مرتبط با آن، به معنای درک درست از حقیقت چیزها و موجودات و تسلط و تسخیر آن هاست. چنین تسلط و تسخیری عین قدرت و توانایی است. انسان از این قدرت و توانایی تسلط و تسخیر، میتواند بهره گیرد و امکانات شدنهای کمالی را به دست آورد. این همان ثروت واقعی است که انسان در جست وجوی آن است. چنین قدرت و ثروتی است که انسان را به سعادت واقعی میرساند.
بنابراین تولید علم به معنای تولید قدرت و ثروت میبایست در دستور کار هر انسان و جامعه انسانی قرار گیرد؛ چرا که هدف آفرینش و فلسفه آن تنها از این راه تحقق مییابد و شدنی میشود. پس میتوان گفت که دانایی توانایی و دانش همان قدرت و ثروت است.
تجاری سازی تولید علم و مقام خلافت انسانی
چنان که گفته شد، تولید علم به معنای اتصال با مبدا هستی و درک حقایق اشیا یعنی همان اسما و تسلط بر موجودات جهت بهره مندی از آنها به عنوان ثروت واقعی در راستای کمال یابی انسان و جامعه انسانی و کمال بخشی به موجودات دیگر در مقام خلافت و مظهریت ربوبی و پروردگاری است.
اکنون این پرسش مطرح میشود که تجاری سازی تولید علم به چه معنایی است؟ لازم است به این نکته پیش از پاسخ به پرسش اصلی توجه داده شود که یکی از مسئولیتها و ماموریتهای بشر در زمین به عنوان خلیفه، استعمارالارض (آبادانی زمین) است. (هود، آیه 61) بنابراین، خلافت انسانی مقتضی است که انسان نه تنها خود را به بلوغ کمالی برساند، بلکه موجودات زمینی را از طریق آبادسازی به کمال برساند.
همچنین مسئولیت انسانی تنها در قبال خود نیست، بلکه انسان مسئولیت دارد تا دیگران را از جمله نوع بشر را نیز به کمال برساند. این بدان معناست که راه دست یابی به کمال در انسان از طریق کمال بخشی به دیگران میگذرد. این گونه است که تولید علم به عنوان مقدمه کمال یابی خود شخص مطرح میشود و کمال هر شخص انسانی در کمال جامعه و جهان است.
اگر انسان ماموریت و وظیفه دارد تا تولید علم کند تا به کمال برسد، لازمه آن است تا از این شناخت و علم خود به درستی بهره گیرد. تولید علم به معنای شناخت حقایق هستی و دانایی و آگاهی نسبت به آن، به معنای قدرت تسخیر و تصرف است. بنابراین، هر انسان و جامعه انسانی، در تولید علم بایستی به این نکته توجه داشته باشد که در چیزها تصرفاتی را انجام دهد که کمال یابی خود و دیگران را تسریع بخشد و ثروت واقعی را برای جوامع بشری و دیگران فراهم آورد. از این رو تولید علم با تصرفات در موجودات ارتباط مییابد. این که انسان نسبت به اموری چون اتمها آگاهی و دانایی یابد و حقیقت آن را دریابد، از آن روست که بتواند در آن تصرفاتی در راستای اهداف و فلسفه آفرینش خود و دیگران پدید آورد. به عنوان نمونه تصرفات در هستههای اتم برای تولید انرژی یا شناخت ژنوم انسانی برای تغییرات مطلوب در راستای اهداف آفرینش، امری لازم و بایسته است و خلافت انسانی و مظهریت در ربوبیت مقتضی این است.
تجاری سازی تولید علم به معنای بهره مندی درست از علم و تولید آن است. به این معنا که اگر علمی تولید میشود و دانایی و آگاهی نسبت به امری چون هسته و ژنوم انسانی به دست میآید، میبایست این دانش و دانایی در خدمت اهداف و فلسفه آفرینش قرار گیرد که از آن به تجاری سازی تولید علم یاد میشود. به سخن دیگر، تجاری سازی تولید علم به معنای تولید علم با هدف و انگیزه مناسب و مطلوب و درست است؛ چرا که بی تجاری سازی تولیدات علمی، نمی توان از خلافت و مظهریت پروردگاری انسان سخن به میان آورد.
به عبارت دیگر، براساس آموزههای قرآنی و اسلامی، تجارت سازی تولید علم، در حقیقت بخشی از فرآیند کمال یابی و کمال بخشی به دانش و دانایی است؛ چرا که بی تجارت سازی نمیتوان مدعی علم واقعی در خدمت به بشر و جهان در مقام خلافت و مظهریت پروردگاری انسان شد.
با این بیان دانسته شد که مراد از تجاری سازی تولید علم چیست؛ چرا که تجاری سازی در این جا تنها به عنوان نمادی از بهره مندی درست از علم و تولید آن است؛ زیرا علم بی منفعت همانند زنبور بی عسل است. تجاری سازی تولید علم به علم، کمال واقعی میبخشد و هدف و فلسفه درست آن را به نمایش میگذارد. در غیر این صورت هرگونه آگاهی و دانایی نسبت به حقایق واشیا، آگاهی بی ارزش است؛ زیرا هدفی را تعقیب نمی کند و تغییری را ایجاد نمی کند، افزون بر این که برخلاف ماموریت و مسئولیت انسانی در امر آبادانی و تغییر درست و مناسب در زمین است که در آیه61 سوره هود به آن اشاره شده است.
شکل گیری زنجیره تجاری سازی تولید علم و ثروت
نباید از این نکته غافل شد که تولید علم میبایست در یک زنجیره صورت گیرد. به این معنا که پازلهای حقیقت واحد جهانی میبایست به درستی شناخته و به کار گرفته شود، در غیر این صورت رفتار انسانی میتواند به عنوان فساد شناخته شود. این که خداوند در آیه41 سوره روم میفرماید: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس؛ فساد در دریا و خشکی به سبب دستاوردهای مردم آشکار شد، به این معناست که تودههای مردم بی توجه به شناخت حقایق، اقدام به تصرف و تغییر در محیط زیست خود و زمین کردند که آثار آن به جای اصلاح و آبادانی، افساد و فساد زمین بوده است.
خردمندان به سبب این که حقایق را به درستی میشناسند و در چارچوب فلسفه آفرینش، در آنها تصرف و تغییر ایجاد میکنند، موجب کمال بخشی به آنها میشوند، در حالی که رفتار تودههای مردم موجب افساد در آن میشود. دانش و دانایی میبایست خردمندانه باشد تا قطعات پازل به درستی شناخته و چیده شود و قرار گرفتن هر قطعهای موجب کمال و تکمیل آن شود.
هر چند که به ظاهر علم شیمی از ریاضی یا علم فیزیک یا حتی علوم انسانی چون حقوق جداست، ولی باید توجه داشت که همه این علوم بایستی در یک واحد دیده شود تا بتواند چنان که هست خودنمایی کرده و تاثیرگذار باشد. تولید علم نیز میبایست این گونه مکمل یک دیگر باشد و تجاری سازی و بهره مندی بشر از علم و تولید آن نیز باید به صورت زنجیرهای دیده شود.
شکل گیری زنجیره تجاری سازی تولید علم منجر به تولید ثروت میشود و این ثروت است که فرصتهای برابر کمالی را برای جامعه بشری فراهم میآورد و هر کسی عادلانه میتواند از سهم و قسط خویش از زمین و امکانات و ثروت بهره مند شود و خود را به کمال برساند و مظهریت ربوبیت را به دست آورد.
امام خامنهای در مقام تبیین حقیقت انسان و هدف برتر وی به این نکته بارها توجه داده است و از نهضت نرم افزاری وتولید علم برای دست یابی به جامعه برتر سخن به میان آورده است. از نظر ایشان شکل گیری زنجیره تجاری سازی تولید علم و تولید ثروت ملی لازم امتی است که میخواهد امت وسط و امت شاهد برای جوامع بشری باشد.
ایشان در خصوص تجاری سازی تولید علم خاطرنشان کردند: اگر زنجیره تولید دانش، تبدیل دانش به فناوری، تولید محصول و در نهایت تجاری سازی علم تکمیل شود، مسیر تولید علم به تولید ثروت ملی کشور و پاسخگویی به نیازهای ملت منتهی خواهد شد. (مقام معظم رهبری، نوروز90، مشهد مقدس) اگر این فرآیند به درستی شناخته و پیموده شود، میتواند جامعه برتر را تحقق بخشد و زنجیره تولید دانش و تبدیل آن به فناوری و تجاری سازی یعنی تمدن سازی اسلامی. این بدان معنا خواهد بود که جامعه برتر ایمانی شکل گیرد و الگو و نمونهای برای بشریت شود.
البته تحقق کامل فرآیندی از تولید علم تا تبدیل آن به فن آوری و تجاری سازی و بهره مندی از آن در شکل تغییر و تصرف و تبدیل به ثروت همگانی نیازمند نقشه راه و همت مضاعف و کار مضاعف است.
پیش از هر چیزی انسان میبایست خود را بشناسد و از ظرفیتها و توانمندیهای خویش در مقام خلافت الهی و خدایی بودن و پروردگاری و ربوبیت آگاه شود و روحیه خودباوری به عنوان خلیفه الله در وی ایجاد شود. از این رو امام خامنهای در تبیین این مهم میفرماید: روحیه خودباوری و اعتماد به نفس بالا و شکل گیری زنجیره تجاری سازی تولید علم و تولید ثروت ملی از نکات برجسته این حرکت علمی است. (مقام معظم رهبری، نوروز90، مشهد مقدس) اگر انسان و جامعه ای قدر خود را بشناسد و از مقام خلافت الهی و تسخیر و قدرت تسلط و تولید علم و تبدیل آن فن آوری و تجاری سازی آگاه شود، میتواند به آسانی و سادگی فرآیند زنجیره سازی تولید علم و ثروت را بشناسد و بپیماید.
البته دشمنان نیز به این مسئله آگاه هستند و برای مقابله با ایجاد چنین روحیهای بسیج شدهاند. آنان برای مقابله با هدف برتر جامعه ایمانی یعنی ایجاد تمدن اسلامی مبتنی بر عدالت و استکبارستیزی و ستم ستیزی، نقشه راهی را کشیدهاند که میبایست به عنوان نقشه راه شیطان آن را شناخت و برخلاف آن برنامه ریزی کرد و عکس آن عمل نمود.
هراس دشمنان از الگو شدن نمونه موفق اسلامی
ترس دشمنان از تولید علم به قصد تبدیل به فن آوری و تجاری سازی از آن روست که تمدن اسلامی در سایه شکوفایی اقتصادی فراگیر در عصر کنونی ایجاد شود و به عنوان الگو به جهان و جهانیان معرفی شود، لذا تمام همت خویش را مبذول این معنا کرده اند تا از این تحول و دگرگونی مثبت جلوگیری کنند.
آن چه موجب هراس دشمنان امت اسلام و ایران اسلامی است، تبدیل ایران به یک نظام و جامعه برتر در جامعه جهانی است؛ زیرا میتواند به عنوان الگوی رهایی و عدالت خواهی و روحیه خودباوری در جهان مطرح شود و بساط دشمنان بشریت را برچیند.