نه، او را نكش!
زنی به نزد حکیمی آمد و ناله کنان گفت: ای مرد خدا! به دادم برسید. حکیم گفت: سلام علیکم! زن دستپاچه افزود: ببخشید، حالم خراب است، یادم رفت سلام کنم، ویران شدهام! حکیم گفت: مشکل چیست؟ خداوند سبحان برای هر مشکل مومنین یک راه حل منطقی و مناسب دارد سپس به قرآنی که نزد او بود اشاره کرد و گفت !:
هی مپرسید این چرا و آن چراست
سین برنامه که در دست شماست!
این سخنهای عظیم ما بود
متن قرآن کریم ما بود...
زن گفت: من زنی بیوه بودم؛ فردی از من خواستگاری کرد و با هم محرم شدیم اکنون بار دارم و میخواهم سقط جنین کنم چون بعد از اتمام زمان محرمیت، نمیتوانم فرزندم را بزرگ کنم، با این خرج گران ماندهام چه کنم!
حکیم پرسید: چند ماهه بار دارید؟
زن گفت: 5 ماهه
حکیم افزود: شما و شوهرتان... زن گفت: او شوهر صیغه ای من است!
حکیم ادامه داد: فرقی ندارد، شما براساس صیغه شرعی عقد شدهاید و صیغه موقت و دائم با هم در این خصوص یکی است، شما شرعاً و عرفاً زن و شوهرید.
سپس گفت: بله داشتم میگفتم شما و شوهرتان با هم محرم شدهاید، زندگی کردهاید و از فرزندتان دعوت کردهاید به دنیا بیاید، او هم آمده است و الآن موجودی زنده است با همه حقوقی که یک انسان دارد، بنابراین حق ندارید او را بکشید!
زن گفت: سقط میکنیم. حکیم با ناراحتی اظهار داشت: خوب یعنی میکشید! او زنده است! شما دعوتش کردهاید، اگر او را سقط کنید، مهمانی را که خود دعوت کردهاید و نمیتواند هیچ دفاعی از خود کند را کشتهاید! دوست دارید قاتل، آنهم قاتل عزیزترین کستان باشید؟!
زن در حالیکه آرام میگریست گفت: با حرف مردم چه کنم؟ با فقیری چه کنم؟ حکیم گفت: وقتی کار خلاف شرع نکردهای چرا از حرف مردم ناراحتی؟ قبول دارم که هنوز متاسفانه بعضی از عرفهای ما ضدشرع است اما اگر قرار شد بین عرف و شرع یکی انتخاب شود، به یقین ، شرع منطقی و درست است! وجدان آرام داشته باش و به خداوند سبحان توکل کن، در نخواهی ماند. زن گفت: سخنهای شما به من آرامش میبخشد، نظر شوهرم هم همین است که بچه به دنیا بیاید، خدای او بزرگ است!
حکیم گفت: درست میگوید، گاهی فرزندان صیغه ای از فرزندان عقد دائمی به یاری خداوند برای پدر و مادر و مومنین پربرکت تر میشوند، فراموش نکن که همه چیز در دست خداوند متعال است، اگر ما درست بندگی کنیم او خوب خدایی است! زن گفت: وضع مالی ما خوب نیست!
حکیم گفت: اگر حال کسی مطابق تعادل و نیکی باشد، وضع مالی او نیز کم کم و به یاری خدا خوب میشود. من چهار فرزند دارم. روزی فردی به من گفت: شما چطور زندگی خود را اداره میکنید؟ به او گفتم: خداوند اداره میکند، هر فرزندی از من به دنیا آمده، وضع مالی من بهتر شده است! من هم در کنار آنها بهتر روزی میخورم!
زن گفت: بنابراین من نباید هیچ گونه نگرانی داشته باشم؟
حکیم افزود: هرگز! برو فرزندت را به دنیا بیاور شاید خدا لطف کرد و با شوهرت عقد دائم شدید! محبت خود را به او بیشتر کن و به آینده درخشان بیندیش، ناراحتی زمانی است که انسان غیرشرعی با نامحرم رابطه داشته باشد، شما هرگز ناراحت نباش، ضمناً خداوند در آیه 31 اسراء فرموده اند:
ولاتقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطاء کبیرا و فرزندانتان را از ترس فقر (و امورواهی) نکشید؛ ما به آنها و شما روزی میدهیم (و بدانید که) به یقین کشتن آنها گناه بزرگی است (و عواقب دنیوی و اخروی وحشتناک برایتان دارد.)