نویسنده: لیلا نعمتی
بایستهها و ضرورتهای بالندگی سیستم سیاسی
مقام معظم رهبری : «اولاً نوسازی نظام ممکن است، اما به معنای تجدیدنظر در آرمانها نیست؛ زیرا این آرمانها فطری است. دوم، نوسازی به معنای تغییر نظامات، تغییر سازوکارها، تغییر سیاستها، عملی است».
مفهوم نوسازی نظام از مباحثی است که به ابتکار مقام معظم رهبری در جریان فکری و سیاسی انقلاب به منصه ظهور رسیده است. شناخت دقیق این مفهوم در ارائه ساز و کارهای اجرایی، مهم و اساسی تلقی میگردد. در بازشناسی دقیق مفهوم نوسازی، اساسی ترین پرسشی که به ذهن خطور مینماید را میتوان این چنین واگویه نمود: آیا نوسازی نظام به معنی تجدید نظر در آرمانهای نظام است؟
مفهوم نوسازی نظام
باید اذعان داشت، تعبیر و استعاره «نوسازی نظام» مفهومی است که در درجه نخست، نیاز به تبیین و تشریح دارد. تبیین اصولی و دقیق این فرایند و ایضاح زوایای نهان و آشکار آن، علاوه بر روشنگری این مفهوم میتواند در جهت دهی افکار و ارائه مصادیق و راهکارهای اثر گذار در تحقق آن، مثمر ثمر گردد. چراکه بدون شناخت دقیق مفاهیم نمیتوان به کاربست عملی و دقیق آنان دست یازیده و به اهداف و آرمانهای متعالی که در پس زمینه این مفاهیم مستتر است، نایل گردید.
نوسازی نظام در بارزترین وجه و اساسیترین نمود، مبین و مستلزم تغییر است. بیتردید چنین تغییری دارای حدود و ثغور بوده و دارای گسترهای میباشد که به یقین نمیتواند نامحدود باشد. اشتباه در تبیین حدود و ثغور این فرایند، علاوه بر آنکه آسیبهای جبران ناپذیری را به شاکله نظام اسلامی وارد ساخته و موجب فرسودگی آن میگردد، بذر نا امیدی را نیز در اذهان عمومی و انقلابی کاشته و در وسیعترین ابعاد، موجب قربانی گشتن اساسیترین و مهمترین آرمانهای نظام خواهد گشت. از این رو مفهوم و تعبیر نوسازی نظام، فرایندی بسیار پرمخاطره قلمداد میگردد که میبایست با وسواسی بسیار مضاعف انجام پذیرد.
باید خاطر نشان نمود نوسازی نظام در بردارنده تغییراتی است که میتواند بنیادی و اثر گذار باشد. امّا این تغییرات، حیطه و دامنه آرمانهای نظام انقلابی و اسلامی را شامل نخواهد گشت. به عبارتی دیگر، در سایه سار نوسازی نظام هرگز نمی توان جواز تغییر در آرمانهای نظام اسلامی را اصدار نمود. چرا که آرمانهای هر نظامی، شاکله و اساس آن نظام را تشکیل میدهند و نوسازی نظام در واقع در جهت تضمین این آرمانها و تحقق آن میباشد. به عبارتی دیگر میتوان گفت نوسازی نظام به معنای تغییر سیاستها است نه تجدیدنظر در آرمانها.
از جمله آرمانهای نظام انقلابی و اسلامی ایران حمایت از تمامی ملتهای آزاده و ظلم ستیز است. از این رو نمیتوان در طرح نوسازی نظام این آرمان ارزشمند را هر چند به بهانههای مختلف از نظر دور داشت. بلکه تغییر در اولویتهای حمایتی و یا کیفیت و کمیت حمایت میتواند دچار بازنگری گردد.
تغییر در سیستم آموزشی، نظام مالیاتی، نظام استخدامی، تغییر در شیوه ارزش گذاری در انتصابات بویژه در سطح کلان و مدیریتی و تحقق هر چه بیشتر شایسته سالاری و شایسته گزینی، ایجاد نظام نظارتی قوی و قاطع بر حسن انجام وظایف ارگانها و ادارات و عدم تسامح در برخورد با خاطیان، بازنگری برخی قوانین چون قانون مدنی و قانون تجارت که اقتباس از کشورهای غربی بوده و با وجود گذشت نزدیک یک سده با مقتضیات ملی و مذهبی و نیز دگرگونیهای زمانی سازگار نمی باشد، احیای برخی سنتها و آداب و رسوم مفید به نسل جدید و درعین حال زدودن تعصب و عقیدههای خرافی از اندیشه عمومی اجتماع از جمله مصادیقی است که در نوسازی نظام نیاز به تجدید نظر و تغییر رویه دارد.
ضرورت نوسازی نظام
مبحث «نوسازی نظام» از مباحثی است که از یک سو نشات گرفته از نیازها و ضروریات جامعه امروزی میباشد و از سویی دیگر زمینه ساز چشم انداز افق نظام اسلامی در آینده قلمداد میگردد. این ضرورت اجتناب ناپذیر یعنی نیاز به تغییر و دگرگونی، برگرفته از اقتضائات و واقعیتهای ملموس و مشهود اجتماع کنونی بوده و گستره وسیع و پرمخاطره ای را در فراسوی نظام اسلامی گشوده خواهد نمود. بیتردید نوسازی نظام در بالندگی نظام اسلامی و هدایت فکری و جهت دهی سیاستهای آن تاثیر بسزایی را ایفا خواهند نمود.
اهداف نوسازی نظام
هدف از نوسازی نظام، تلاش در راستای استحکام هر چه تمامتر و عمیقتر آرمانها و تزریق روح بالندگی و نشاط به کالبد نظام اسلامی است. از این رو در گستره نوسازی نظام، آرمانهای اساسی آن از تیررس هر گونه تغییر و تجدید نظری مصون و ایمن میباشد. به لسانی دیگر، آرمانهای نظام اسلامی که بر مبانی فطری و انسانی استوار است، تغییر ناپذیر و ثابت میباشد.
بنابراین فرایند نوسازی نظام مستلزم تغییر و دگرگونی در ابعاد سیاستگذاریها، خط مشیها و اتخاذ تدابیر و شیوهها است. تغییر در سازوکار و روشهای نیل به آرمانهای نظام از مبانی نوسازی نظام تلقی میگردند. با این توصیف باید خاطر نشان نمود که این فرایند به معنای تغییر و تجدید آرمان و تغییر اهداف نمیباشد. بلکه در کوتاه ترین عبارت، میتوان گفت که این فرایند به منزله تغییر در شیوه مندی و کارکردگرایی میباشد. شیوههایی که تحقق آرمانها و اهداف اساسی نظام را تسهیل نموده و بدین ترتیب با گذر زمان آن را از خمودگی و فرسودگی مصون میسازد.
به عنوان نمونه در نوسازی نظام، تغییر در شیوه ارج نهادن به ایثار و فداکاری انسانهایی که فکر، روح و جسم خود را فدای آرمانهای مقدس نظام انقلابی نمودهاند مطمح نظر میباشد، نه به فراموشی سپردن زحمات این افراد به بهانه نوسازی نظام.
بنابراین شناخت دقیق مفهوم نوسازی نظام، علاوه بر آن که پرده از ماهیت واقعی آن برمی دارد، هدف این پدیده مهم و تحول عظیم را نیز تبیین و تشریح مینماید. همان گونه که فوقاً اشاره گردید، هدف از نوسازی نظام، تحقق آرمانها و خط مشیهای کلی نظام میباشد تا بتوان در سایه سار این تغییر به شکوفایی بیش تر نظام و نیل به اهداف آن دست یافت.
مبانی نوسازی نظام
نوسازی نظام همچنین میبایست بر اساس یک سری اصول و استلزاماتی اجرا و عملی گردد. افراط در تغییر ممکن است موجب گسیختن برخی از ارزشها و باورداشتها گردد. چرا که هر تغییری مستلزم مسکوت گذاشتن برخی موارد و یا تجدید نظر در برخی از سیاستها و روشها میباشد. به عنوان نمونه تغییر در نظام ارزش گذاری در انتصابات در سطح کلان مستلزم برخی جاذبهها و دافعهها خواهد بود. از این رو تغییر یک باره در این سازوکار ممکن است به بروز برخی نارضایتیها منجر گردد. از این رو این امر نیازمند یک کارشناسی سنجیده و به دور از افراط و تفریط میباشد. علاوه بر این اتخاذ رویهای افراطی و ناسنجیده ممکن است بسیاری از آرمانها و مبانی اساسی نظام اسلامی را نیز دچار تغییر و تحول سازد. حال آن که در نوسازی نظام، تغییر در آرمانها مطمح نظر و ملاک نمیباشد.
همچنین شتاب زدگی در نوسازی نظام نیز ممکن است تبعات ناخواسته و نامطلوبی را در پی داشته باشد. شتاب زدگی، بینش سلیم و تفکر روشنگر را مورد خدشه و تخطئه قرار میدهد. بیتردید روشنگری و هدایت فکر در پدیده نوسازی نظام، جایگاهی وال و سهمی در خور را به خود اختصاص میدهد. در نتیجه، برخوردهای ناسنجیده و واکنشهای شتاب زده، زمینه ساز نتایج نامطلوب را فراهم ساخته و اعوجاج ذهنی و عملی را محقق خواهد ساخت.
علاوه بر این تعهد اسلامی نیز از مبانی و اصول اساسی فرایند نوسازی نظام میباشد. تعهد اخلاقی در واقع نمایانگر محدوده تغییرات و تحولات است. بدون توجه و عنایت به آموزههای مبین اخلاقی و اسلامی، فرایند نوسازی با تبعاتی ناخوشایند روبه رو گشته و موجبات تحریف فرایند نوسازی نظام را محقق خواهد ساخت.
به عنوان نمونه ملاک و سنجه تغییر در سیاستهای نظام، تعهد انقلابی – اسلامی است. عدم وابستگی به قدرتهای استکباری و سرمایه داری از جمله ارزشها و آرمانهای اساسی نظام و در واقع یک تعهد انقلابی است. لذا نمیتوان با تمسک به طرح نوسازی نظام، دچار تسامح و اغماضهای بیمورد در این زمینه گشت. لذا در تجدید نظر در سیاستهای خارجی نظام میبایست همواره به این تعهد ارزشی و انقلابی به طور قاطع پایبند و معتقد بود.
مدیریت و رهبری فرایند نوسازی نظام نیز از مواردی است که در نیل به اهداف مطروحه و ترسیم گشته برای این فرایند، بسیار اساسی و مهم قلمداد میگردد. فرایند نوسازی نظام نیازمند مدیریتی دلسوز، عالم، اندیشمند و قاطع میباشد. مدیر و رهبر فرایند نوسازی علاوه بر آنکه نقش هدایتی و نظارتی در این فرایند را دارد، حامی و پشتیبان آن نیز بوده و مسئولیت خطیر مراقبت و محافظت از این فرایند را نیز بر عهده دارد.
مدیریت دلسوزانه و اندیشمندانه این فرایند، نوسازی نظام را از آسیبها و تهدیدهای احتمالی، محافظت و مراقبت مینماید تا این فرایند در کمال صحت و سلامت فکری و عملی به سرمنزل مقصود نایل گردد.