دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکومت دینی از نگاه امام حسین(ع) (2)

No image
حکومت دینی از نگاه امام حسین(ع) (2)

نویسنده :حجت الاسلام سید جواد ورعی

حکومت دینی از نگاه امام حسین(2)

حجت الاسلام سید جواد ورعی

از دیرباز میان‌ دانشمندان‌ اسلامی‌ بحث‌ است‌ که‌ آیا امام‌ حسین‌(ع) برای‌ ساقط‌کردن‌ حکومت‌ اموی‌ و تأسیس‌ حکومت‌ بر حق‌ اسلامی‌ قیام‌ کرد یا چون‌ دستیابی‌ به‌ این‌هدف‌ را مقدور نمی‌دانست‌ و از سوی‌ دیگر با حاکمیت‌ یزید بن‌ معاویه‌، اساس‌ اسلام‌ به‌نابودی‌ کشیده‌ می‌شد، احساس‌ وظیفه‌ کرد تا با ایثار و فداکاری‌ و جانبازی‌ و شهادت‌درخت‌ اسلام‌ را آبیاری‌ کند.

این‌ دو دیدگاه‌ در طی‌ قرون‌ متمادی‌ طرفدارانی‌ داشته‌ و هر گروهی‌ به‌ بعضی‌ ازسخنان‌ امام‌ استناد جسته‌ و احیاناً بعضی‌ از اسناد تاریخی‌ را که‌ بر خلاف‌ نظر خودیافته‌اند، توجیه‌ کرده‌ و در صدد پاسخگویی‌ بر آمده‌اند.

این‌ نوشته‌ در پی‌ نقد و بررسی‌ این‌ دو دیدگاه‌ نبوده‌ و نیست‌، چرا که‌ آثار مختلفی‌ دراین‌ زمینه‌ در قالب‌ کتاب‌ و مقاله‌ نوشته‌ شده‌ است‌.

این‌ مقاله‌ با مرور سخنان‌ امام‌ حسین‌(ع)، دیدگاه‌های‌ ایشان‌ را در موضوع‌«حکومت‌ دینی‌» به‌ اختصار مطرح‌ می‌کند تا درآمدی‌ بر تحلیل‌ و بررسی‌ میراث‌گران‌بهای‌ آن‌ حضرت‌ باشد که‌ حیات‌ اسلام‌ به‌ قیام‌ و نهضت‌ او وابسته‌ است‌. در این شماره به ادامه بحث ایشان پرداخته می‌شود.

حکومت‌، حق‌ شرعی‌، عقلی‌ و قانونی‌ امام‌

امام‌ برای‌ حکومت‌های‌ غاصب‌ که‌ بر خلاف‌ حق‌ بر مسند خلافت‌ تکیه‌ زده‌ بودند که‌ نه‌ حجت‌ الهی‌ داشتند و نه‌ از پشتوانه‌ واقعی‌ مردی‌ بهره‌مند بودند، مشروعیتی‌ قائل‌نبود و اگر در بعضی‌ از مقاطع‌ سکوت‌ اختیار کرده‌، بدین‌ منظور بود که‌ تابع‌ امام‌ زمان‌ خودبوده‌ و مصلحت‌ اسلام‌ و مسلمین‌ را مراعات‌ می‌کرد.

زمانی‌ تابع‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌(ع) و زمانی‌ تابع‌ امام‌ مجتبی‌(ع) بود و حتی‌ به‌شیعیان‌ تند خود پس‌ از انعقاد قرارداد صلح‌ امام‌ مجتبی‌ با معاویه‌ توصیه‌ می‌کرد که‌ باید به‌تصمیم‌ امام‌ و رهبر خویش‌ وفادار بوده‌ و بدان‌ پای‌بند باشیم‌.

از این‌ رو، پس‌ از شهادت‌ امام‌ مجتبی‌ که‌ معاویه‌ زنده‌ بود، با آن‌که‌ بارها معاویه‌ و کارگزارانش‌ را به‌ شدت‌ مورد انتقاد قرار داد، و حتی‌ در نامه خود به‌ معاویه‌ حکومت‌ او را بزرگترین‌ فتنه عصر خویش‌ خوانده‌ و هیچ‌ کاری‌ را برتر از پیکار با او نمی‌دانست‌، در عین‌حال‌ به‌ قرارداد برادرش‌ امام‌ مجتبی‌(ع) با معاویه‌ وفادار بود و به‌ یارانش‌ سفارش‌ می‌کرد تا این‌ مرد زنده‌ است‌، باید صبر کنید.

امام‌ حکومت‌ را هم‌ به‌ لحاظ‌ شرعی‌، هم‌ به‌ لحاظ‌ قانونی‌ و هم‌ به‌ لحاظ‌ عقلی‌ وعقلایی‌ حق‌ خود می‌دانست‌ و بارها این‌ مطلب‌ را تکرار می‌کرد:

1- در زمان‌ معاویه‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ فرمود:

«فاطیعونا فان‌ّ طاعتنا مفروضه، ان‌ کانت‌بطاعه الله و رسوله‌ مقرونه‌.»

2- در اعتراض‌ به‌ تصمیم‌ معاویه‌ مبنی‌ بر جانشینی‌ یزید فرمود:

«کسی‌ را که‌ پدر ومادر و خود او بهتر از یزید است‌، رها کردی‌.»

3- هنگامی‌ که‌ عبدالله‌ بن‌ زبیر از تصمیم‌ امام‌ در خصوص‌ در خواست‌ حکومت‌مبنی‌ بر بیعت‌ با یزید جویا شد، امام‌ پاسخ‌ داد:

«من‌ هرگز با او بیعت‌ نخواهم‌ کرد، زیرا پس‌ از برادرم‌ حسن‌، امر (ولایت‌) با من ‌است‌. معاویه‌ کار خود را کرد، او برای‌ برادرم‌ سوگند یاد کرد که‌ پس‌ از خود خلافت‌ را در هیچ‌یک‌ از فرزندانش‌ قرار ندهد و آن‌ را - اگر من‌ زنده‌ بودم‌ - به‌ من‌ واگذار کند، اکنون‌ او مرد وبه‌ سوگند خود وفا نکرد.»

یکی‌ از مواد قرارداد بین‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌(ع) و معاویه‌ چنین‌ بود که؛ پس‌ از معاویه‌، حکومت‌ متعلق‌ به‌ حسن‌ است‌ و اگر برای‌ او حادثه‌ای‌ پیش‌ آمد، متعلق‌ به‌ حسین‌ است‌ و معاویه‌ حق‌ ندارد کسی‌ را به‌ جانشینی‌ خود انتخاب‌ کند. بهانه معاویه‌ با امام‌ مجتبی‌ این‌ بود که‌ من‌ برای‌ اداره حکومت‌ با تجربه‌تر و سیاستمدارترم‌، تو حکومت‌ را به‌ من‌ واگذار کن‌، مشروط‌ بر این‌که‌ خلافت‌ پس‌ از معاویه‌ از آن‌ حسن‌ بن‌ علی‌ باشد.

4- امام‌ همچنین‌ در نامه‌ به‌ مردم‌ بصره‌ نوشت‌:

«ما خاندان‌ و اولیا و اوصیا و وارثان‌ او (پیامبر) و سزاوارترین‌ مردم‌ به‌ جانشینی‌ اوهستیم،‌ که‌ دیگران‌ بر ما سبقت‌ جستند و ما تسلیم‌ شدیم‌، تفرقه‌ نخواستیم‌ و به‌ وحدت‌پاسخ‌ دادیم‌، این‌ در حالی‌ بود که‌ می‌دانستیم‌ ما بر امر ولایت‌ از متولیان‌ آن ‌شایسته‌تریم‌».

«شایسته‌ سالاری‌» اصلی‌ مقبول‌ همه عقلای‌ عالم‌ از هر مردم‌ و مکتبی‌ است‌. حتی‌ دشمنان‌ نیز به‌ شایستگی‌ امام‌ معترف‌ بودند. وقتی‌ که‌ امام‌ با معاویه‌ بر سر ولایت‌عهدی‌ یزید نزاع‌ می‌کرد، و خود را شایسته‌تر از یزید می‌شمرد، معاویه‌ به‌ شایستگی‌ امام‌ خرده‌ نمی‌گرفت‌، چه‌ این‌که‌ در زمان‌ امام‌ مجتبی‌ به‌ برتری‌ آن‌ حضرت‌ معترف‌ بود، بلکه‌چنین‌ استدلال‌ می‌کرد که‌ من‌ برای‌ حکومت‌ بر این‌ مردم‌ از تو مناسب‌ترم‌.

از کیفیت‌ سخن‌ گفتن‌ معاویه‌ - که‌ دشمن‌ سرسخت‌ اهل‌ بیت‌ پیغمبر بود - به‌خوبی‌ استفاده‌ می‌شود که‌ امویان‌ هیچ‌گاه‌ از نظر علمی‌ و جایگاه‌ اجتماعی‌ و شخصیتی‌خود را برتر از آنان‌ نمی‌دانستند و به‌ برتری‌ اهل‌ بیت‌ رسول‌ خدا کاملاً واقف‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ از حربه تهمت‌ و سب‌ّ و لعن‌ استفاده‌ می‌کردند تا شخصیت‌ آنان‌ را در جامعه ‌لکه‌ دار ساخته‌ و بدین‌ وسیله‌ از اقبال‌ مردم‌ به‌ ایشان‌ جلوگیری‌ کنند. برای‌ نمونه‌ تنها به‌ دواعتراف‌ از امویان‌ اکتفا می‌شود:

روزی‌ مروان‌ بن‌ حکم‌ به‌ امام‌ سجاد(ع) گفت‌: علی‌ بیش‌ از معاویه‌ از عثمان‌دفاع‌ کرد. امام‌ فرمود: پس‌ چرا بالای‌ منبر او را سب‌ّ و دشنام‌ می‌دهید و قتل‌ عثمان‌ را به‌ اونسبت‌ می‌دهید؟ گفت‌: پایه‌های‌ حکومت‌ ما جز با سب‌ّ و لعن‌ علی‌ بن‌ابی‌ طالب‌ استوار نمی‌شود.

روزی‌ عمر بن‌ عبدالعزیز از پدرش‌ که‌ حاکم‌ مدینه‌ بود، پرسید: چرا بر منبر خطابه‌ در نماز جمعه‌ هرگاه‌ به‌ فراز سب‌ّ و لعن‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ می‌رسی‌، لکنت‌ زبان‌ می‌گیری‌ ونمی‌توانی‌ درست‌ سخن‌ بگویی‌؟ گفت‌: چون‌ کسی‌ را که‌ ما بر منبر خطابه‌ دشنام‌ می‌دهیم‌، افضل‌ اصحاب‌ پیغمبر است‌. و وقتی‌ فرزندش‌ پرسید: پس‌ چرا به‌ او دشنام‌ می‌دهید؟پاسخ‌ داد: سیاست‌ ما اقتضا می‌کند که‌ برای‌ منزوی‌ ساختن‌ علویان‌، به‌ او دشنام‌ دهیم‌ تافرزندان‌ او مدعی‌ خلافت‌ نشوند.

تصرف‌ در بیت‌ المال‌

پس‌ از آن‌که‌ معلوم‌ شد که‌ امام‌ برای‌ حکومت‌ منشأ الهی‌ و دینی‌ قائل‌ بود وحکومت‌ را حق‌ الهی‌، عقلی‌ و قانونی‌ خود می‌دانست‌، تصرفات‌ آن‌ حضرت‌ در بیت‌المال ‌مسلمین‌ در دوران‌ حاکمیت‌ معاویه‌ و یزید روشن‌ می‌شود. از امام‌ باقر(ع) نقل‌ شده‌ که‌حسنین‌، عطایای‌ زورگویان‌ را می‌پذیرفتند، چون‌ حق‌ آنها بود و بر ستمگران‌حرام‌بود.

امام‌ در زمان‌ حیات‌ معاویه‌ اموالی‌ را که‌ کاروانی‌ برای‌ معاویه‌ می‌برد، مصادره‌ کرد و طی‌ نامه‌ای‌ آن‌ را به‌ اطلاع‌ وی‌ رساند.

همچنین‌ در زمان‌ حکومت‌ یزید وقتی‌ که‌ از مکه‌ به‌ سمت‌ عراق‌ حرکت‌ کرد، درتنعیم‌ با کاروانی‌ روبه‌ رو شد که‌ هدایایی‌ از طرف‌ کارگزار حکومت‌ در یمن‌ برای‌ یزید به‌شام‌ می‌برد، همه‌ هدایا را مصادره‌ نمود. علامه‌ مجلسی‌ با نقل‌ این‌ ماجرا می‌افزاید: لان‌حکم‌ امور المسلمین‌ الیه‌.

حکومت‌ امری‌ و فقدان‌ مشروعیت

با توجه‌ به‌ مشروعیتی‌ که‌ از جهات‌ مختلف‌ برای‌ اهل‌ بیت‌ پیامبر در حاکمیت‌جامعه‌ قائل‌ بود، طبعاً حاکمان‌ را غاصب‌ حکومت‌ الهی‌، قانونی‌ ایشان‌ می‌دانست‌. بیشترین‌ بیانات‌ امام‌ در این‌ عرصه‌ درباره عدم‌ مشروعیت‌ حکومت‌ امویان‌ است‌. امام‌، حکومت‌ معاویه‌ را تنها به‌ خاطر قرار دادی‌ که‌ امام‌ محتبی‌ به‌ ناچار موقتاً به‌ وی‌ واگذار کرد. به‌ تصمیم‌ برادرش‌ به‌ عنوان‌ امام‌ زمانش‌ احترام‌ می‌گذاشت‌ و پس‌ از شهادت‌ ایشان‌ نیز مصلحت‌ را در تحمل‌ حکومت‌ وی‌ تا زمان‌ مرگش‌ می‌دید، اما هم‌ به‌ لحاظ‌ شخصیت‌ معاویه‌ و هم‌ به‌ لحاظ‌ عملکرد وی‌، حکومتش‌ را نامشروع‌ می‌دانست‌ و از بیان‌ این‌ مطلب ‌در جلسات‌ خصوصی‌ و در نامه‌ها و دیدارهای‌ خود با معاویه‌ ابایی‌ نداشت‌. از میراث‌ به‌ جای‌ مانده‌ از امام‌ حسین‌(ع) استفاده‌ می‌شود که‌ حکومت‌ امویان‌ از سه‌ جهت‌ فاقدمشروعیت‌ بود:

الف- غصب‌ حق‌ اهل‌ بیت‌ پیامبر

چون‌ حکومت‌ در مکتب‌ تشیع‌ جنبه‌ الهی‌ داشته‌ و به‌ نصب‌ از سوی‌ پیامبر نیازداشت‌، حکومت‌هایی‌ که‌ از این‌ پشتوانه‌ بی‌ بهره‌ بودند، مشروعیتی‌ نداشتند. و امویان‌ نه‌تنها از چنین‌ پایگاهی‌ بی‌ بهره‌ بودند، بلکه‌ پیامبر اختصاصاً خلافت‌ خود را بر آنان‌ حرام‌ ساخته‌ و فرموده‌ بود:

«ان‌ الخلافه محرمه علی‌ آل‌ ابی‌ سفیان‌».

چنان‌‌که‌ در زمان‌ حیات ‌خود نیز، ایشان‌ را که‌ در فتح‌ ملکه‌ و از ترس‌ جان‌ خود ظاهراً اسلام‌ آوردند و به‌ آزاد شدگان ‌رسول‌ خدا شهرت‌ داشتند (طلقاء)، از قرار گرفتن‌ در مراکز قدرت‌ و نفوذ و دستیابی‌ به‌بیت‌المال‌ بر حذر می‌داشت‌ و اجازه رسیدن‌ به‌ مناصب‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ را به‌ آنان ‌نمی‌داد. امام‌ حسین‌(ع) نیز به‌ این‌ واقعیت‌ که‌ ایشان‌ از ترس‌ و در ظاهر مسلمان‌ شدند تااز مجازات‌ اعمال‌ گذشته‌ خود نجات‌ یابند، واقف‌ بود. و حتی‌ معاویه‌ را به‌ خاطر گفتار وکردارش‌ از همین‌ اسلام‌ ظاهری‌ هم‌ مرتد می‌دانست‌. و بارها در پاسخ‌ کسانی‌ که‌ از حضرت‌ می‌خواستند که‌ به‌ مخالفت‌ با حکومت‌ یزید بر نخیزد و بیعت‌ کند، فرمود:

«چگونه‌ می‌توانم‌ خلافت‌ خاندانی‌ را به‌ رسمیت‌ بشناسم‌ که‌پیامبر درباره‌ آنان‌ چنین‌ فرموده‌ و خلافت‌ را برایشان‌ حرام‌ کرده‌ است‌؟»

امام‌ در سخنرانی‌ معروف‌ خود در منی‌\' به‌ وضوح‌ از فقدان‌ مشروعیت‌ حکومت‌سخن‌ می‌گوید. او را طغیان‌گری‌ می‌خواند که‌ با حیله‌ و نیرنگ‌ حکومت‌ را به‌ چنگ‌ آورده‌ و رفتار ظالمانه‌ و جنایتکارانه‌ او را با اهل‌ بیت‌ پیامبر و شیعیان‌ آنان‌ گوشزد می‌کند.

ب- سیاست‌ها و رفتارهای‌ حکومتی

دومین‌ عامل‌ فقدان‌ مشروعیت‌ حکومت‌ اموی،‌ به‌ سیاست‌ها و رفتارهای‌ حکومتی‌آنان‌ مربوط‌ می‌شود. حاکم‌ اسلامی‌ علاوه‌ بر انتسابش‌ به‌ وحی‌ و رسالت‌، باید عامل‌ به‌کتاب‌ خدا، به‌ دنبال‌ عدالت‌ اجتماعی‌، حاکمیت‌ احکام‌ و قوانین‌ اسلامی‌، اجرای‌ حق‌ وحقیقت‌ و ادای‌ حقوق‌ مردم‌ باشد.

ویژگی‌هایی‌ که‌ در سخنان‌ امام‌ حسین‌ تبلور یافته‌ است‌؛

«و لعمری‌ ما الامام‌ الاّ العامل‌ بالکتاب‌ و الآخذ بالقسط‌ والدائن‌ بالحق‌ و الحابس‌ نفسه‌ علی‌ ذات‌ الله»

در حالی‌‌که‌ حاکمان‌ اموی‌ اصول‌ و مبانی‌ مملکت‌داری‌ شان‌ بر بدعت‌ گذاری‌ دردین‌، خیانت‌، خدعه‌ و فریب‌ افکار عمومی‌، ظلم‌ و ستم‌، پیمان‌ شکنی‌، جنایت‌ و آدم‌کشی‌، غارت‌ بیت‌ المال‌ بود و هر کدام‌ از این‌ رفتارها کافی‌ است‌ تا حاکم‌ اسلامی‌ را از شرایطی ‌که‌ باید از آن‌ برخوردار باشد، ساقط‌ کند و مشروعیتش‌ را سلب‌ نماید.

این‌ واقعیت‌ نه‌ تنها بر شخصیتی‌ چون‌ امام‌ روشن‌ بود، بلکه‌ بسیاری‌ از رجال‌ وشخصیت‌های‌ مذهبی‌ و سیاسی‌ آن‌ روز نیز بدان‌ واقف‌ بودند، کوفیان‌ در نامه‌های‌ خود به ‌امام‌ حسین‌ و دعوت‌ آن‌ حضرت‌ به‌ کوفه‌، بخشی‌ از اعمال‌ و رفتار امویان‌ را برشمرده‌اند. نیرنگ‌ و حیله‌، غضب‌ بیت‌ المال‌، حکمرانی‌ بر مردم‌ بدون‌ رضایت‌ خداوند، کشتن‌نیکان‌ امت‌، پرداخت‌ اموال‌ به‌ ستمگران‌.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS