26 اردیبهشت 1396, 23:51
اميرالمؤمنين علي(ع) شنيد که مردي دنيا را نکوهش مي کند، در پاسخ او فرمود: ان الدنيا دار صدق لمن صدقها و دار عافيةً لمن فهم عنها و دار غني لمن تزود منها و دار موعظةً لمن اتعظ بها. مسجد احباءالله و مصلي ملائکةً الله و مهبط و في الله و متجر اولياءالله، اکتسبوا فيها الرحمةً و ربحوا فيها الجنةً. همانا دنيا، سراي راستي براي راستگويان و خانه تندرستي براي دنياشناسان و خانه بي نيازي براي توشه گيران و خانه پندآموزي براي پندآموزان است. دنيا سجده گاه دوستان خدا، پرستشگاه فرشتگان الهي، فرودگاه وحي و الهام پروردگار، جايگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را به غنيمت بردند. (نهج البلاغه، حکمت 131)
شيخ عطار اين جريان را در مصيبت نامه به شعر درآورده است:
آن يکي در پيش شير دادگر
ذم دنيا کرد بسياري مگر
حيدرش گفتا که دنيا نيست بد
بد تويي زيرا که دوري از خرد
هست دنيا بر مثال کشتزار
هم شب و هم روز بايد کشت و کار
زآنکه عز و دولت دين سر به سر
جمله از دنيا توان برد اي پسر
تخم امروزينه فردا بر دهد
ور نکارد، «اي دريغا» بر دهد
پس نکوتر جاي تو دنياي توست
زآنکه دنيا توشه عقباي توست
تو به دنيا در مشو مشغول خويش
ليک در وي کار عقبا گير پيش
چون چنين کردي تو را دنيا نکوست
پس براي اين تو دنيادار دوست
(سيري در نهج البلاغه، ص267- 268)
دنيا از نظر مکتب اسلام، مدرسه و محل تربيت انسان و جايگاه تکامل اوست. رابطه انسان و جهان از نوع رابطه کشاورز است با مزرعه (فرهنگ سخنان پيامبر اکرم(ص)، ص 453) و يا اسب دونده با ميدان مسابقه(نهج البلاغه، خطبه 28) و يا سوداگر با بازار تجارت (همان، حکمت 131) و يا عابد و معبد است. (همان)
دنيايي که در معارف اسلامي به دنياي منفي و مذموم موسوم است، خود جهان مادي نيست بلکه دنياي خود انسان است. يعني دلبستگي و محبت به دنيا مذموم است. دنياي بد به قلب و دل و توجه و رفتار انسان مربوط مي شود. لذا داشتن دنيا و در دنيا بودن بد نيست بلکه وابستگي و تعلق خاطر به دنيا و ماديات بد است. امام صادق(ع) فرمود: رأس کل خطيئةً حب الدنيا. سرچشمه تمام مفاسد و خطاها دوست داشتن دنياست. (اصول کافي، ج4، ص2) بنابراين براي انسان دو دنيا هست. 1) دنياي خوب: دنيايي است که همچون مزرعه از آن براي آخرت و سعادت ابدي توشه مي گيرد. 2) دنياي بد: دنيايي است که دل و فکر انسان وابسته به آن باشد. هرچه دلبستگي به آن زيادتر باشد حجاب ميان انسان و خدا بيشتر و غليظ تر خواهد شد. (چهل حديث، ص121)
شيخ صدوق از ريان بن صلت روايت کرده که گفت: امام رضا(ع) برايم اين اشعار که از جناب عبدالمطلب است خواند و ترجمه اش چنين است. تمام مردم، روزگار را عيب مي کنند در حالي که براي روزگار جز خودمان عيب و سرزنشي نيست. عيب روزگار، خود ما هستيم. اگر ما نبوديم روزگار عيب نداشت. اگر روزگار مي توانست تکلم کند ما را هجو مي کرد. همانا گرگ، خوردن گوشت گرگ را رها مي کند اما بعضي از ما انسان ها، برخي را آشکارا مي خورند. (منتهي الامال، ج2، ص 426)
روزنامه كيهان، شماره 21594 به تاريخ 20/1/96، صفحه 8 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان