25 مهر 1396, 2:33
روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ: 27/6/1396
باروتخانه تهران/طرحی از اوژن فلاندن 1220 ه .ش
از نخستین کارهای ژنرال گاردان در ایران این بود که در ذیالحجه 1222 (فوریه 1808) سروان فابویه، افسر توپخانه این هیات را مامور تهیه توپخانه ایران کرد. فابویه پیشنهادی برای تأسیس توپخانه ایران تهیه کرد و رونوشتی از آن را به فرانسه فرستاد و در نتیجه تهیه این پیشنهاد بود که فتحعلیشاه نشان دوم شیر و خورشید را به او داد. در گزارش فابویه گفته شده بود که توپخانه ایران اصلاحپذیر نیست و باید از نو آن را درست کرد. باید دانست که ایران در آن زمان کارخانه توپریزی نداشت و چندتوپی که در ایران بود از خارج آورده بودند.
هنگامیکه فابویه را مأمور توپخانه ایران کردند، وی تقاضای اختیارات تام کرد و فتحعلیشاه نیز اختیارات لازم را به وی داد. ترتیب کار چنین مقرر شد که وی به اصفهان برود و پول و لوازمی را که احتیاج دارد، در آنجا به او بدهند و کارگران و توپچیانی را که لازم دارد در همانجا اجیر کند و در پایان سال پنجاه عراده توپ کامل و دارای همه وسایل تحویل دهد. نمونهای که برای کار او در نظر گرفتند، توپی بود که ایرانیها از روسها گرفته بودند و در تهران بود. انتخاب شهر اصفهان برای توپسازی علاوه بر مرکزیت آن شهر، شاید برای آن بوده است که در نقشه فرضی ناپلئون برای لشکرکشی به هندوستان در سر راه واقع و از شهرهای دیگر آبادتر بوده است. در این انتخاب هم مصالح فرانسه رعایت شده بود. فابویه در اصفهان در حالی مشغول به کار شد که نه کارگر آزمودهای زیردست داشت، نه کمک و دستیاری و سرانجام توانست بیست توپ سنگی بسازد و به فرمان شاه به تهران بیاورد و از نظر شاه بگذراند. افسران دیگری که با گاردان به ایران آمدند، هر یک به خدمات تخصصی خود مأمور شدند و سه مرکز تعلیمات نظامی در تهران، تبریز و اصفهان تشکیل دادند.
در 27 ژانویه 1808 سروان «وردیه» با سه نفر صاحبمنصب برای اصلاح قشون به آذربایجان مأمور شدند، وردیه در اندک مدتی چهارهزار سرباز به سبک نظام فرانسه برای ایران تربیت کرد. فرماندهان این سربازان افسران ایرانی بودند که تحت نظر وردیه تربیت شده بودند. تفنگها و فشنگهای این سربازان از روی نمونههایی بود که از فرانسه آورده و در تبریز ساخته بودند، از این سربازان دستهای مأمور پاسبانی شخص نایبالسلطنه بودند، ترتیب پاسداری نظام جدید در میان آنها معمول بود؛ یعنی هر صبح و شب در ساعت معین سربازان را به اسم میخوانده و سان میدیدند و هر بامداد نگهبانان را عوض میکردند و ساعات روز و شب را همچنان که در ارتش فرانسه معمول بود، خبر میدادند. گذشته از این عده عباسمیرزا تقریباً صد و پنجاه سرباز فراری روس را که به او پناه آورده بودند و یک سرگرد با ایشان بود، در زمره لشکریان خود پذیرفته و آنها را زیر دست وردیه به کار گماشته بود.
در آن زمان حتی لباسهای پیاده و سوار توپخانه ایران را از روی لباسهای ارتش ناپلئون تقلید کردند و صفوف مختلف نظام را از روی سازمان ارتش فرانسه ترتیب دادند. درجات نظامی از آن زمان در ایران معمول شد و این درجات از «تابینی» تا «سرداری» بود. جنگ با سرنیزه را در ایران رواج دادند و «لامی» افسر فرانسوی در لشگرگاه عباسمیرزا یک مدرسه مهندسی نظام ترتیب داد. شاگردان این مدرسه از خانوادههای ثروتمند بودند و سن آنان بین 18 تا 24 سال تعیین شده بود. تقسیمات «رژیمان» و «بریگاد» و «دیویزیون» در سپاه ایران معمول شد و اصطلاح «سرباز» برای افراد نظام آذربایجان و «جانباز» برای افراد نظام عراق و مازندران وضع شد و بعداً اصطلاح اول عمومیت یافت. پیش از آن سربازان ایرانی را به تقلید روسها «سالدات» میگفتند. علاوه بر این کارها که در زمینه اصلاح سپاه ایران صورت گرفت، مأموران فرانسوی به نقشهبرداری از راهها و تهیه گزارشهایی درباره امکان عبور قوای فرانسه از ایران به قصد هندوستان پرداختند.
منبع: حسین محبوبیاردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، جلد اول، 1370.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان