حماسهساز کربلا
گفتاری کوتاه درباره حضرت ابوالفضلالعباس(ع)
شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
روزنامه اطلاعات
حضرت ابوالفضل العباس(ع) در ۴ شعبان سال ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد. در دوران کودکی از پدر بزرگوارش حضرت امیرمؤمنان(ع) تحصیل کرد و امام علی(ع) فرمود: «انّ ولدی العبّاس زُقّ العلم زقّا». در مدت ۱۴ سال که با پدر زیست، همیشه و در همه حال در کنار ایشان حضور داشت. از القاب ایشان است: قمر بنیهاشم، بابالحوائج، سقّا، پرچمدار و علمدار. حضرت عباس(ع) با لبابه ـ دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب ـ ازدواج کرد که حاصل آن دو پسر به نامهای فضل و عبیدالله بود. برخی فرزندان دیگری برای ایشان به نامهای حسن، قاسم، محمد و یک دختر عنوان کردهاند و گفتهاند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند. نسل حضرت عباس(ع) از طریق عبیدالله ادامه یافت. بقعههای زیادی به نوادگان حضرت عباس(ع) در شهرهای مختلف از جمله اصفهان، قم و زنجان منسوب است.
در جریان واقعه کربلا، حضرت عباس(ع) از همان آغاز قیام، یعنی حرکت امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، با ایشان همراه شد و تا آخر در کنار آن حضرت ماند. روز هفتم محرم، وقتی عبیدالله بن زیاد به عمر سعد دستور داد که به حسین(ع) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام، برادر را فرا خواند و ۳۰ سوار را به اضافه ۲۰ پیاده با او همراه کرد تا مشکها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(ع) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند. در روز عاشورا هم به دستور امام برای آوردن آب به شریعه فرات رفت؛ اما پس از پر کردن مشک، در راه بازگشت به خیمهها، به شهادت رسید.
علمدار کربلا
در عصر تاسوعا، شمر اماننامهای برای فرزندان امالبنین(س) از جمله عباس(ع) فرستاد؛ اما عباس به او اعتنایی نکرد، تا اینکه امام حسین(ع) از او خواست که پاسخ شمر را بدهد. فرمود: «دستانت بریده باد و لعنت بر اماننامهای که آوردهای! ای دشمن خدا، آیا از ما میخواهی که برادر و سرورمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و از لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان اطاعت کنیم؟ آیا به ما امان میدهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست؟»
عباس(ع) در شب عاشورا پاسداری از خیمهها را بر عهده گرفت. در حین نگهبانی، زهیر بن قین نزدش رفت و سخنانی گفت که میخواست روحیه او را تقویت کند. حضرت فرمود: «تو میخواهی با این سخنانت به من جرأت دهی؟! به خدا سوگند تا دم مرگ، از یاری برادرم دست برنمیدارم و در پشتیبانی از او کوتاهی نخواهم کرد.»
صبح عاشورا لشکر دشمن آرایش نظامی به خود گرفت و اعلان جنگ کرد. امام افراد خود را آماده دفاع کرد که از ۳۲ سواره و چهل پیاده تشکیل شده بود. امام، زهیر را در جانب راست و حبیب بن مظاهر را در جانب چپ گماشت و پرچم لشکر را در مرکز سپاه به دست برادر سپرد.در نخستین ساعات جنگ، چهار تن از افراد سپاه امام(ع) حملهای دستهجمعی به قلب لشکر کوفیان کردند. دشمن آنان را محاصره کرد. حضرت عباس(ع) با دیدن به خطر افتادن آنان، یکتنه به سوی حلقه محاصره تاخت و موفق شد آنان را نجات دهد.
شهادت
تاریخنویسان شهادت حضرت عباس(ع) را به گونههای مختلفی روایت کردهاند؛ چنانکه شیخ مفید مینویسد: «عباس چون دید عده زیادی از خاندانش کشته شدند، به برادران مادری خود عبدالله و جعفر و عثمان گفت: شما پیش از من بروید تا که ببینم برای خدا و پیغمبر(ص) اخلاص پیشهکردهاید. عبدالله به میدان رفت و سخت جنگید تا شهید شد. سپس جعفر و عثمان[شهید شدند]. سپاهیان عمر بن سعد بر اردوی امام حمله کردند. چون تشنگی بر حضرت شدت گرفت، بر بالای سد خاکی رفت به قصد فرات درحالی که برادرش عباس پیش روی او بود. سپاهیان ابن سعد جلوی او را گرفتند و در میان آنان، مردی از قبیلۀ بنیدارم بود که به لشکر گفت: وای بر شما! او را از رسیدن به فرات بازدارید و نگذارید به آب برسد. حسین(ع) فرمود: خدایا، او را تشنه بمیران. آن مرد خشمگین شد و تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که به زیر چانۀ ایشان اصابت نمود. حسین(ع) تیر را بیرون آورد و فرمود: بارخدایا! به تو شکایت میکنم از آنچه در حق فرزند دختر پیغمبرت انجام میدهند. سپس به جای خود بازگشت در حالی که تشنگی بر او شدت گرفت. لشکر، عباس را از هر سویی محاصره کردند و او را از حسین(ع) جدا ساختند. او به تنهایی جنگید تا شهید شد.»
خوارزمی در این باره میگوید: او به میدان رفت و در حالی که رجز میخواند، بر دشمن حمله برد و پس از کشته و زخمی کردن عدهای از دشمنان سرانجام به شهادت رسید. امام(ع) بر بالینش حاضر شد و فرمود: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد.
ابن شهرآشوب نوشته است: «عباس جهت تهیه آب بیرون رفت، دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله برد و آنان را پراکنده ساخت. پس زید بن ورقاء در پشت نخلی کمین کرد و حکیم سنبسی بدو کمک کرد و ضربهای بر دست راست عباس وارد ساخت. وی شمشیر را با دست چپ گرفت و بدانها حمله کرد تا اینکه ضعف بر او چیره شد، در این هنگام حکیم که پشت درختی در کمین بود، ضربتی بر دست چپش فرود آورد. در این هنگام عباس(ع) چنین رجز خواند: «ای نفْس، از کافران مترس و به رحمت خدا و همنشینی با پیامبر(ص) بشارتت باد! اینان به ستم دست چپم را بریدند. پروردگارم ایشان را به آتش سوزان دوزخ درخواهد افکند». سپس حکیم با عمودی آهنین ضربتی بر سر عباس(ع) فرود آورد و او را به شهادت رساند». سن حضرت عباس(ع) هنگام شهادت، حدود ۳۴ سال نقل شده است.
مناسک خاص
حضرت عباس (ع) نزد شیعیان دارای جایگاه رفیعی است و به همین جهت برای وی مراسم خاص و جداگانه میگیرند که از جمله آنها، این موارد است: در مراسم دهه محرم، روز نهم محرم به عنوان روز تاسوعا به عزاداری برای حضرت عباس(ع) اختصاص دارد و شیعیان در مساجد، هیأتها و تکیهها به برگزاری مراسم عزا برای ایشان میپردازند.
تعزیه: به جهت اهمیت حضرت عباس، تعزیه و شبیهخوانیهای خاص حضرت عباس(ع) نیز در مکانهای مختلف برگزار میشود که در این تعزیه مواردی مانند جداشدن حضرت از اطفال بنیهاشم، وداع با امام حسین(ع)، وداع با حضرت زینب(س)، رجزخوانی برای دشمن، قطع شدن دو دست، چگونگی شهادت و آمدن برادر بر بالین وی به نمایش درمیآید.
در کلام پیشوایان
از امام سجاد(ع)نقل شده است: «خدا عمویم عباس را رحمت کند! بهراستی ایثار و جانبازی نمود. جنگ نمایانی کرد تا دستانش قطع شد و خود را فدای برادرش نمود. خداوند در برابر این فداکاری، همانند عمویش جعفر طیّار، دو بال به او عنایت کرد تا به یاری آنها، همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. عباس نزد خداوند مقامی دارد که تمامی شهیدان در روز قیامت، بر او غبطه میخورند و رسیدن به آن مقام را آرزو میکنند.»
از امام صادق(ع) در توصیف ایشان روایت شده است: «بصیرت نافذ، بینش عظیم، ایمان بسیار، جهاد در محضر امام حسین(ع)، جانبازی و ایثار، شهادت در راه امام خود، تسلیم در برابر جانشین پیامبر(ص)، تصدیق امام زمانش، وفاداری، تلاش تا آخرین حد و…» همچنین در آغاز زیارتنامه ایشان میفرماید: «سلام بر تو ای بنده نیکوکار و فرمانبر خدا و پیامبر و امیرالمؤمنین و حسن و حسین».
از امام زمان(عج) نیز نقل شده است: «سلام بر ابوالفضل العباس، پسر امیرمؤمنان(ع)، آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فدای برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به تشنگان حرم برساند و دو دستش در جهاد فی سبیل الله قطع شد. خداوند قاتلان او را از رحمت خود دور سازد.»
حرم حضرت عباس(ع)
مدفن آن بزرگوار که در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد، یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان است. حد فاصل حرم این دو برادر را «بینالحرمین» مینامند. در زیر تاریخ مختصر این بارگاه منور را مرور میکنیم:
مختار ثقفی در سال ۶۶ق با کمک جمعی از اعراب و نیز ایرانیان که از شیعیان بودند، به خونخواهی سیدالشهدا(ع) قیام کرد و در دوران قدرت و حکومت او اولین عمارت آستانه بنا گشت و کمکم این عمارت و به طور کلی تمام شهر کربلا رو به آبادانی نهاد؛ ولی هارون الرشید در سال ۱۷۰ق دستور خراب کردن آن را داد. مأمون که در سال ۱۹۸ق قدرت را به دست گرفت، برخورد دوستانهای با شیعیان در پیش گرفت، لذا شیعیان این فرصت را مغتنم شمردند و عمارت دوم آستانه در عصر مأمون انجام گرفت.
در سال ۲۳۲ق متوکل عباسی بر مسند خلافت نشست. وی دستور داد آستانه حضرت سیدالشهدا(ع) و برادرش، بلکه تمامی شهر کربلا را خراب کردند و پس از تخریب، تمامی منطقه را شخم زدند و به آن آب بستند! بعدها المنتصر عباسی حکم به تعمیر بنای شهر کربلا و آستانه حضرت عباس(ع) داد. درنتیجه، کربلا در عصر او رونق یافت و زائران به سوی این شهر سرازیر گشتند.
عمارت چهارم: در سال ۳۶۷ق عضدالدوله دیلمی وارد بغداد شد، سپس به زیارت کربلا و نجف شتافت و دستور داد مرقد عظیم و با شکوهی برای حضرت عباس(ع) بنا کنند. بنای مزبور در سال ۳۷۲ پایان یافت و عمارت امروزه آستانه حضرت عباس(ع) از عضدالدوله است.
عصر جلایری: پس از تأسیس دولت جلایریان در ایران و به قدرت رسیدن شیخ حسن ایلکانی در سال ۷۴۰ق، سلطان اویس (فرزند شیخ حسن) تعمیرات را در این آستانه شروع نمود که در عصر فرزندش ـ سلطان احمدـ در سال ۷۸۶ پایان یافت و هدایای زیادی از ایران به آستانه مزبور ارسال شد.
در عصر صفویه: شاه اسماعیل صفوی روز ۲۵ جمادیالثانی ۹۱۴ق فاتحانه وارد بغداد گشت و مورد استقبال قرار گرفت. وی روز بعد به سمت کربلا حرکت کرد و یک شبانهروز در حرم امام حسین(ع) معتکف گشت، سپس به آستانه حضرت عباس(ع) رفت و دستور تعمیرات وسیعی را صادر نمود و دوازده قندیل از طلای خالص را که با خود آورده بود، به این حرم اهدا کرد؛ تمامی حرم و رواقها را با فرش گرانبهای ابریشمبافت اصفهان مفروش نمود و خدمه مخصوصی نیز برای نگاهداری و روشنایی قندیل آستانه استخدام کرد که تبار آن امروزه با عنوان «آل قندیل» در کربلا شهرت دارد. همچنین دستور کاشیکاری گنبد را صادر کرد که تا سال ۱۳۰۲ق باقی بود. سال ۱۱۵۳ق نادرشاه افشار نیز هدایای زیادی به این آستانه ارسال کرد و تعمیرات وسیعی در آن بارگاه ملکوتی انجام گرفت.
در ۱۸ ذی الحجه ۱۲۱۶ق که مردم در عید غدیر از کربلا به نجف اشرف رفته بودند، سعود بن عبدالعزیز ـ سرسلسله حاکمان وهابی عربستان ـ با لشکری به شهر کربلا حمله برد، حکم به تاراج تمامی شهر داد، آستانه حضرت عباس(ع) را خراب کرد و تمامی هدایای سلاطین صفوی و نادر و قندیلهای طلا و نقره و غیره را غارت کرد.
در عصر قاجار: پس از حمله وهابیها به کربلا، مردم ایران با همراهی دولت وقت ایران در زمان فتحعلیشاه قاجار کمکهای زیادی به این شهر نمودند و تمامی خرابیهای وارده را ترمیم کردند. آستانه حضرت عباس(ع) نیز تعمیر گشت و ضریح نقره اهدایی فتحلیشاه در سال ۱۲۲۷ق نصب شد. ناصرالدین شاه کاشیکاری گنبد را تجدید کرد. در سال ۱۳۰۴ق کاشیکاری صحن و در سال ۱۳۰۵ق کاشیکاری گنبد انجام یافت. همچنین عبدالحسین تهرانی (شیخالعراقین) با استفاده از ثلث اموال مرحوم امیرکبیر، تعمیرات وسیعی در آستانه انجام داد.
وضعیت کنونی
تربت حضرت عباس(ع) در وسط حرم واقع شده و بر روی آن صندوق خاتم نفیس اهدایی قرار دارد. چهار طرف حرم دارای چهار رواق قرینه است و به یکدیگر منتهی میگردند. سقف و تمامی دیوارهای حرم و رواقها به دست هنرمندان ایرانی آینهکاری شده و بر فراز ضریح مطهر، یک گنبد بزرگ بنا گردیده که در سال ۱۳۷۵ق طلاکاری آن انجام یافته است. در دو طرف ایوان جنوبی حرم، دو مناره و در قسمت جنوبی حرم یک ایوان سرتاسری واقع شده که در وسطش یک در طلایی میناکاری ساخت اصفهان دیده میشود. در ضلع شمالى ضریح مبارک براى ورود به زیرزمین و قبر مطهر راه دارد؛ ولى در نقرهاى آن همیشه بسته است و کسى نمىتواند به آن زیرزمین وارد شود. میگویند اینجا بر نهر علقمه مشرف بوده است. رواق غربى در سمت چپ و راست آن باب الرواق و باب المراد قرار دارد. در رواق شرقى پنج مقبره وجود دارد و رواق جنوبى با سه در به ایوان طلا وصل مىشود.
صحن حرم
صحن بزرگ دارای چهار ایوان است. سقف ایوانها دارای مقرنسکاری و طاق و قوسهای هندسی زیباست و در هر کدام نیز حجرهای وجود دارد که برای مباحثه یا تدریس علوم دینی از آن استفاده میشده است. این ایوانها عبارتند از: ایوان بالاسر، ایوان شرقی، ایوان شمالی، ایوان قبله. درها و ورودیهای جدید که به سال ۱۳۹۴ق سامان یافته،عبارتند از: باب القبله، باب الأمیر(ع)، باب الامام الحسن(ع)، باب الامام الحسین(ع)، باب صاحب الزمان(ع)، باب الامام موسی بن جعفر(ع)، باب الامام الجواد(ع)، باب الامام الهادی(ع) و باب الفرات.
بر فراز حرم حضرت ابوالفضل(ع) گنبدی به قطر ۱۲ متر با شکلی متمایز از دیگر گنبدها وجود دارد؛ گنبدی نیمکروی با نوک تیز و ساقهای نسبتاً بلند است و از آن، پنجرههایی به بیرون گشوده میشود. در سال ۱۳۷۵ق این گنبد طلاکاری شد. در قسمت پایین گنبد آیاتی از قرآن همراه با آینهکاری نقش بسته است. ارتفاع گنبد از روی زمین ۳۹ متر است.
گلدستهها: در مجاورت دیوار حرم، دو گلدسته وجود دارد. تا قبل از سال ۱۳۸۸ش نیمه پایین آنها ترکیب آجر و صفحههای کاشی داشت و از خشتهای کاشی که به صورت حصیربافی در کنار هم چیده شدهبودند، کلمههای الله، محمد، رسول و عباس، به خط کوفی پدید آمده بود؛ اما در سال ۱۳۸۸ش تولیت حرم دست به بازسازی مجدد گلدستهها زد و روکش طلا بر آن گذاشت که مزین به طرحهای میناکاری آبی رنگ است. در زیر بنای حرم راهرویی زیرزمین است که درب آن از یکی از رواقها باز میشود و به مدفن حضرت(ع) میرسد.
کفالعباس: نام دو مکانی است که گفته میشود دستان مبارک آن حضرت در این مکانها از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرون حرم ایشان و در ورودی دو کوچه بازارمانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت میکنند.
گنجینه و کتابخانه حرم
در حرم حضرت عباس(ع) گنجینهای است که اشیای ارزشمند غیر قابل قیمتگذاری در خود جای داده است. از آن جمله میتوان به قالیهای نفیس، قالیهای بافته شده با نخهای زر یا نگینهای قیمتی، چلچراغهای طلایی، شمشیرهای مرصع، ساعتهای دیواری طلایی، ساعتهای ساخته شده از چوب آبنوس و همانند آن اشاره کرد.
کتابخانه حرم شامل قرآنهای خطی بسیار نفیسی است که تعداد آنها به ۱۰۹ قرآن خطی بالغ میگردد و یکی از آنها قرآنی منسوب به امام علی(ع) میباشد.
*دانشنامه ویکی شیعه