دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابهامAmbiguity

No image
ابهامAmbiguity

كلمات كليدي : علم بدیع، ابهام، چند معنایی، ذووجهین، محتمل الضدین

نویسنده : اعظم بابایی

ابهام در لغت به معنای پوشیده گذاشتن و پوشیده گفتن آمده و در صنایع بدیع معنوی، از «ابهام» به عنوان یک آرایه ادبی یاد می‌کنند. ابهام یا کلام ابهام دار، محتمل الضدین و یا ذووجهین، سخنی است که به نحوی ایراد می‌شود که دو معنی متضاد از آن برداشت می‌شود. به عبارتی، متکلم کلام خود را به نحوی می‌گوید که هم می‌توان از آن معنای مدح برداشت کرد و هم ذمّ. ابهام تحول از سوی «چه گفتن» به «چگونه گفتن» است. در «چگونگی گفتن» است که متکلم ابهام و دوگانگی را به کلام خود می‌بخشد. برای این نوعِ ابهام می‌توان بیت زیر را از «رشید وطواط» نمونه آورد:

ای خواجه، ضیا شود از روی تو ظلم با طلعت تو سور نماید ماتم.

موضوع هر دو مصرع به دو گونه متضاد فهمیده می‌شوند.

گاهی نیز، شعر یا جمله دو معنا دارد: مثبت و منفی، مخالف و موافق، و می‌توان با دو نوع برداشت دو معنای متضاد بر شعر وارد کرد، مانند این بیت:

خانه‌‌هایشان بلند و همت پست یا رب این هر دو را برابر کن!

به درستی دانسته نمی شود که شاعر از راه دعا خواسته است همت افراد مورد نظر مانند خانه‌هایشان بلند شود یا از راه نفرین آرزو کرده که خانه‌های آنان مثل همتشان پست شود و احتمال هر دو معنی هم می‌رود (محتمل الضدین).

ابهام، الهام گرفته از ادبیات عرب است و بیشتر در متون اولیۀ فارسی رواج دارد؛ اما، با آمدن عرفان و تصوف به متن شعر و اندیشۀ شاعران، ابهام نیز توسعه معنایی یافته و یکی از ویژگی‌های شعر سبک عراقی، به ویژه در شعر برخی شاعران مانند حافظ گشت.

به طور کلی صوفیه مایل نبودند که اصطلاحات و سخنان آنان عامه فهم باشد، بنابراین نثر و شعر آنان نیز با ابهام آمیخته گشت و تأویل و تفسیر متن نیز از همان موقع مطرح شد.

البته باید میان ابهام و تعقید کلام تفاوت قائل شد. ابهام اساساٌ یک پیچیدگی آگاهانه و هنری در کلام است که با عمد و قدرتِ متکلم خلق می‌شود تا خواننده در دریافت معنا، تأمل کند و این تلاش ذهنی و واکاوی متن باعث لذت ادبی و هنری او می‌شود؛ اما تعقید کلام که یکی از عیوب سخن ادبی شمرده می‌شود، حاکی از ناتوانی زبانی و بیانی متکلم است، یا افراط او در چیدن الفاظ مشکل در کنار هم برای پیچیده کردن متن به نحوی که در فهم مطلب خلل ایجاد کرده و باعث سردرگمی مخاطب و رنجش او از متن می‌شود.

ابهام در نقد ادبی معاصر بسیار مورد توجه است و برخی نویسندگان و شاعران در پی تکنیک‌های زبانی هستند که ابهام هنری در کلام ایجاد کرده، باعث عمق بخشی سخنشان می‌شود. این شیوه بویژه در متون سوررئال و سمبولیک متداول است. تأویل متن از همین ابهام متن ناشی می‌شود. زمانی که متکلم توانسته باشد، در سخنش لایه‌های معنایی متفاوتی را خلق کند، به نحوی که بتوان از آن چند معنا برداشت کرد در آن صورت متن نیاز به تأویل دارد. مانند بسیاری از اشعار حافظ. گاهی این ابهام در سطح زبان و لایه‌هایی روبنایی زبان نهاده می‌شود مانند استفاده حافظ ار ایهام، پارادوکس و...؛ و گاهی در ژرف ساخت معنایی و فکری متن که در این صورت واکاوی و بررسی معناهای متن مشکل‌تر است و التذاذ ادبی آن بیشتر؛ مانند معانی پیر مغان، پیر گلرنگ، می و...در منشور فکری حافظ.

بنابراین، ابهام اگر آگاهانه، هنری و برخاسته از قدرت والای هنری متکلم باشد، به متن جذابیت و عمق بیشتر می‌دهد. برای خلق ابهامی هنری، باید از یک فرهیختگی فکری برخوردار بود.

«ابهام» راز اصلی زیبایی یک متن است، و اگر متن عاری از هر ابهامی باشد، لذت ادبی در پی نخواهد داشت. ابهام در خلق متن‌های داستانی و نمایشی هم جایگاه ویژه‌ای دارد. نویسنده با بهره‌گیری از تکنیک‌های زبانی –که امروزه بسیار متداول شده- و یا گنجاندن تلمیحات و اشارات و نمادها در داخل متن و بهره‌گیری از دانش اسطوره‌ای ملت‌ها، به ابهام آفرینی در اثر خود دست می‌زند. برای مثال بعضی از داستانهای غلامحسین ساعدی در این دسته جای می‌گیرد. او سعی می‌کند با ایجاد ابهامی هنری،‌ خواننده را درگیر متن کند و متن را از داستانی ساده به قصه‌ای نمادین و تأمل و تأویل برانگیز سوق دهد. از جمله این کارها «عزاداران بیل» اوست؛ و یا صادق هدایت در «بوف کور». آثار ساعدی در دسته «رئالیسم جادویی» جای می‌گیرد و آثار هدایت در «سوررئالیسم»؛ و هر دو این مکاتب هنری طرفدار ایجاد ابهام در متن هستند.

از میان شاعران معاصر نیما یوشیج و احمد شاملو در بعضی از سروده‌هایشان از این تکنیک به خوبی بهره جسته‌اند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.
Powered by TayaCMS