دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ادعاهای علی محمد باب

No image
ادعاهای علی محمد باب

نویسنده : عبدالقادر همايون

كلمات كليدي : ادعاها، بابيت و نائب خاص امام زمان(عج)، امامت، قائميت و موعود بودن، نبوت، الوهيت و ظهور خدا، خداي قابل ديدن، توبه نامه باب

مقدمه

سید علی محمد شیرازی ملقب به باب موسس فرقه بابیه در طول عمر 31 ساله خود ادعاهای مختلفی را مطرح نموده است که با توجه به ارزش و احترامی ‌که وی نزد بهائیان دارد لازم است جایگاه و مقام حقیقی وی آشکار و بر طالبان واقعی حق و حقیقت عرضه گردد.

قضاوت و نتیجه گیری در این باب را به صاحبان عقل و خرد می‌سپاریم تا با نگاهی هر چند کوتاه بر این پراکندگی در عقیده پی برده و پرده از ناگفته‌های بهائی برداشته شود.

ادعای بابیت (نائب خاص امام زمان)

داستان از آنجا شروع می‌شود که در جریان شیخیه مطلبی طرح می‌شود به نام رکن رابع (دراعتقادات شیخیه به آن اشاره شده است) و علی محمد که خود را پیرو شیخیه و همسو با اعتقادات آنها می‌دانسته اولین ادعای خود را با نام بابیت و نیابت خاص امام دوازدهم بودن مطرح می‌کند که به تعبیری همان جایگاه رکن رابع می‌باشد.

وی با این ادعا خود را واسطه بین امام دوازدهم و مردم می‌داند و در توجیه این ادعا حدیث انا مدینه العلم و علی بابها را در مورد خود جعل کرد و گفت که به فرموده پیامبر(ص)، من شهر علم هستم و علی محمد شیرازی، باب آن می‌باشد.

در این مقطع علی محمد که خود را باب امام دوازدهم می‌داند در برخی نوشته‌هایش امام دوازدهم را با نام و نام پدرش ذکر می‌کند و حتی در جایی اسم نواب حضرت را می‌برد و هر آنکس را که اعتقادی جز این داشته باشد لعن می‌کند.[1]  

ادعای بابیت علی محمد شیرازی در بسیاری از کتب بهائی آمده است که از آنها می‌توان به کتب زیر اشاره نمود:

ــ تلخیص تاریخ نبیل زرندی[2]

ــ بهاء الله و عصر جدید[3]

ــ حضرت نقطه اولی[4]

ــ از باب تا بیت العدل صفحه 58

ــ الکواکب الدریه [5] 

ــ مقاله شخصی سیاح صفحه 3

ادعای مهدویت؛ قائمیت و موعود بودن

دومین ادعایی که در مورد علی محمد باب مشهور است و کتب بهائی نیز به صراحت تاکید بر آن دارند ادعای امامت و موعود بودن وی می‌باشد. دو جمله زیر از منابع بهائی استخراج گردیده است و شاهدی بر این ادعا از سوی علی محمد باب می‌باشد.

در کتاب بهاء الله و عصر جدید صفحه 24 می‌خوانیم: خصومت و عداوتی که بر اثر اعلان بابیّت بوجود آمده بود هنگامی ‌شدّت یافت و مضاعف گردید که آن مصلح جوان اعلام فرمود که همان مهدی موعودی است که حضرت رسول(ص) ظهور او را وعده داده است.

در کتاب حضرت نقطه اولی صفحه 286 چنین آمده است: و حضرت اعلی در مجلس ولیعهد و در حضور علماء مقام خود را صریحا به عنوان قائم موعود اعلام و ندای حق را به سمع آنها رسانید.

اسناد دیگری مبنی بر ادعای مهدویت امام دوازدهم موجود می‌باشد که اجمالاً به برخی اشاره می‌گردد:

ــ تلخیص تاریخ نبیل زرندی [6]

ــ نقطه الکاف صفحه 135، 137، 207 تا 209

ــ حضرت نقطه اولی [7]

ــ فرائد [8]

ــ الکواکب الدریه [9]

ادعای نبوت

علی محمد باب در کتاب دلائل سبعه که بعد از کتاب بیان در قلعه ماکو به نگارش در آورده است به ترمیم ادعاهای گذشته خود پرداخته و با ادعای رسالت و مظهریت چنین می‌گوید:

و نظر کن در فضل حضرت منتظَر که چقدر رحمت خود را در حقّ مسلمین واسع فرموده تا آنکه آنها را نجات دهد. مقامی که اوّل خلق است و مظهر انّنی انا ‌الله چگونه خود را باسم بابیت قائم آل محمّد(ص) ظاهر فرموده و به احکام قرآن در کتاب اوّل حکم فرمود تا آنکه مردم مضطرب نشوند از کتاب جدید و امر جدید و مشاهده کنند که این مشابه است با خود ایشان لعلّ محتجب نشوند و از آنچه از برای آن خلق شده‌اند غافل نمانند.[10]

و در جایی دیگر آمده است: در هر زمان خداوند جل و عز، کتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و می‌فرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت (مقصود وی سال هزار دویست شصت می‌باشد) رسول الله، کتاب را بیان و حجت را ذات حروف سبع (علی محمد که دارای هفت حرف است) قرار داد.[11]  

همچنین در کتابی دیگر از منابع بهائی می‌خوانیم: در زمانی حکومت فاسد و وضع مالی یأس آور و اولیای امور بعضی ظالم و غدّار و بعضی بی‌کفایت و بی‌اقتدار و علمای دینی‌ در کمال تعصّب و غرور و عوام النّاس جاهل و موهوم پرست، اموراجتماعی و مذهبی در وضعی اسف آور و بحال انحطاط... غارت و سرقت از وقایع عادی محسوب، راهها عموماً خراب وسائل بهداشتی بکلّی ناقص و مختلّ بود... چنین بود وضع امور در ایران که ناگهان حضرت باب مبشّر قرن جدید با اعلان رسالت خود تمام مملکت را بهیجان و ولوله انداخت...[12]

در کتاب الفرائد نوشته ابوالفضل گلپایگانی نیز به صراحت این ادعای علی محمد باب بیان شده است.

ادعای الوهیت و ظهور خدا

تحول در زندگی انسانها امری ضروری و لازم به حساب می‌آید و این تحول اگر صورت نپذیرد زندگی مردمان را دچار افسردگی و کسالت می‌کند. علی محمد باب که گویا انسانی بسیار متحول بوده است در فاصله زمانی کمتر از دو سال از بابیت امام دوازدهم به الوهیت و حتی خدای قابل دیدن می‌رسد.

ادعای الوهیت و خدایی، یکی دیگر از ادعاهای علی محمد شیرازی به شمار می‌آید که این ادعا نیز همچون ادعاهای قبلی در کتب و منابع بهائی اشاراتی به آن شده است که در این مجال به یک نمونه و چند سند اشاره می‌نمائیم:

بزرگترین مبلغ و نویسنده مهمترین کتاب استدلالی در تاریخ بهائیت یعنی ابوالفضل گلپایگانی در کتاب مهم خود در مورد علی محمد شیرازی می‌نویسد: ظهور قائم موعود، ظهور مقام ربوبیت و شارعیت است نه مقام وصایت و تابعیت. [13]

ــ لوح هیکل الدین، صفحه 5

ــ بیاد محبوب، صفحه 56

ــ تاریخ حضرت صدر الصدور، صفحه 207

البته ادعاهای علی محمد باب به همین جا ختم نمی‌گردد و او در طول عمر خود ادعاهای دیگری همچون ادعای باب الله بودن، ادعای ذکریت و مقام ذکر نیز داشته است که در مقاله‌ای جداگانه اشاره‌ای به آن خواهد شد. یک ادعا در لیست ادعاهای علی محمد حائز اهمیت می‌باشد که تاکنون بدان اشاره‌ای نگردیده است و آن ادعا این می‌باشد که من هیچ نیستم. ماجرا خلاصه می‌شود در دو توبه‌ای که سید باب در طول ادعاهایش اعلان داشته است که یکی از آنها مکتوب و به خط سید علی محمد باب بوده و هم اکنون نیز موجود می‌باشد و دیگری نیز در کتب بهائی آمده است.

در کتاب تلخیص تاریخ نبیل زرندی صفحه 132 و به نقل از سید علی محمد باب می‌خوانیم:

لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غایب بداند. لعنت خدا بر کسیکه مرا باب امام بداند. لعنت خدا بر کسیکه مرا منکر نبوّت حضرت رسول بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر انبیای الهی بداند. لعنت خدا بر کسیکه مرا منکر امامت امیر المؤمنین و سایر ائمّه اطهار(ع) بداند.

توبه نامه وی که هم اکنون در کتابخانه بهارستان مجلس نسخه آن موجود می‌باشد و حتی نویسندگان بهائی نتوانسته‌اند از آن چشم پوشی کنند توبه‌ای است که در ادامه آورده می‌شود.

توبه نامه علی محمد باب

فداک روحی الحمدالله کما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده. شهدالله من عنده که این بنده ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد.

اگر چه بنفسه وجودم ذنب صرف است ولی چون قلبم موفق به توحید خداوند جلّ ذکره و نبوت رسول او(ص) و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عندالله است، امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواسته‌ام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلمم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد، استغفرالله ربی و اتوب الیه من اَن ینسب الی الامر و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجت الله علیه السلام را محض ادعای مبطل و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر، مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنانست که این دعاگو را به الطاف و عنایات بساط رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند.[14]

منابع بیشتر:

ــ تلخیص تاریخ نبیل زرندی

ــ بهاء الله و عصر جدید

ــ حضرت نقطه اولی

ــ از باب تا بیت العدل

ــ الکواکب الدریه فی مآثر البهائیه

ــ مقاله شخصی سیاح

ــ نقطه الکاف

ــ الفرائد نوشته ابوالفضل گلپایگانی

ــ لوح هیکل الدین

ــ بیاد محبوب

ــ تاریخ حضرت صدر الصدور

ــ بیان عربی، سید علی محمد باب، نسخه خطی تهران، بیتا، صفحه 3

ــ دلائل سبعه، سید علی محمد باب

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS