دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اسقاط حقی که ایجاد نشده

No image
اسقاط حقی که ایجاد نشده

كلمات كليدي : حق، اسقاط حق، اسقاط ما لم یجب

نویسنده : شعبانعلی جباری

اسقاط حقی که ایجاد نشده

اسقاط درلغت به معنی افکندن، انداختن و ساقط کردن به کار می رود و منظور از حق نیز دراین ترکیب، توانایی و امتیازی است که ازسوی قانونگذار به نفع دارنده آن برقرارگردیده است و در اصطلاح، اسقاط حق عملی است ارادی که موجب زوال مستقیم حق از سوی دارنده آن می گردد این مساله تحت عنوان اسقاط مالم یجب درفقه اسلامی مطرح شده است.

اسقاط مالم یجب درفقه اسلامی:

با توجه به زمان انشاء اسقاط و لحظه ایجاد حق، سه نوع اسقاط قابل تصوراست:

1-انشاء اسقاط بعد از به وجود آمدن حق، مثل اسقاط حق شفعه بعد از بیع .

2-انشاء اسقاط در زمان ایجاد حق، مثل اسقاط خیار مجلس در ضمن عقد بیع.

3-انشاء اسقاط قبل از به وجود آمدن حق، مثل اسقاط حق شفعه قبل از بیع یا ابراء مدیون از دین آینده.

آنچه محل تردید و انکار بیشتر فقیهان قرار گرفته، اسقاط به شیوه سوم یعنی اسقاط حق قبل از ا یجاد آن است.

دلایل بطلان اسقاط مالم یجب

1- عدم امکان عقلی

اسقاط حقی که ایجاد نشده عقلا محال است، زیرا تصور از بین بردن چیزی که وجود ندارد ممکن نیست. هم چنین تعلق اراده به امر معدوم غیر ممکن بوده وتصرف درآنچیزی که وجود خارجی ندارد، ممکن نیست به علاوه حتی اگر چنین اسقاطی ممکن باشد، کاری بیهوده وعبث است چون از بین بردن چیزی که وجود ندارد، تحصیل حاصل بوده و فایده ای ندارد.

2- اجماع فقهای امامیه بربطلان اسقاط مالم یجب

علیرغم شهرتی که بطلان اسقاط مالم یجب درفقه امامیه دارد، تنها معدودی از فقها برای بطلان چنین اسقاطی به اجماع اشاره کرده ودر عین حال تصریح نموده اند که اجماع تنها بربطلان اسقاط حقی منعقد شده که اسقاط، قبل از تحقق سبب آن حق باشد بنابراین، حتی اگر وقوع اجماع را مسلم فرض کنیم تنها اسقاط حق قبل ازتحقق سبب ایجاد آن درشمول این اجماع قرارمی گیرد واسقاط حقی که سبب آن ایجاد شده ولی هنوز خود حق به وجود نیامده، دردایره چنین اجماعی قرارنمی گیرد

بعضی از فقها، همانند صاحب جواهر، ضمن رّّد امکان چنین اسقاطی، برای جواز اسقاط حق شفعه قبل از بیع اینچنین استدلال کرده اند؛ اگر منظور ازاسقاط حق قبل ازحصول متعلق آ ن باشد، قول صحیح، عدم سقوط حق شفعه است زیرا به عقیده ایشان، تاثیر انشاء قبل از حصول متعلق آن، بافرض عدم وجود دلیلی شرعی، غیر قابل تصور است. ولی اگر مراد ازاسقاط حق شفعه قبل از بیع، اذنی باشد که فعلا وحکما تا زمان عقد باقی است، امکان اسقاط آن با چنین فرضی موجه به نظر می رسد.

ادله جواز اسقاط مالم یجب در حقوق

باتوجه به ماده 402 ( قانون مدنی ) خیار تاخیر ثمن، سه روز بعد از وقوع بیع به وجود خواهد آمد، بنابراین در زمان عقد این خیار هنوز به وجود نیامده، ولی شرط اسقاط آن درضمن عقد به استناد ماده448 قانون مدنی، کاملا صحیح بوده وسبب سقوط خیار می‌شود.امکان اسقاط خیار تاخیر ثمن در ضمن بیع،بااینکه در زمان عقد نه خود خیار و نه سبب آن(گذشتن سه روز ازموعد عقد وعدم پرداخت ثمن) هنوز به وجود نیامده اند، معنایی جز تایید جواز اسقاط ما لم یجب ندارد.


ماده 268 قانون مجازات اسلامی اعلام میکند (چنانچه مجنی علیه قبل ازمرگ، جانی را از قصاص نفس عفو نماید، حق قصاص ساقط می‌شود و اولیای دم نمی‌توانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند.) اگر اسقاط حق قصاص قبل از ایجاد آن صحیح باشد، به طریق اولی اسقاط حق در امور مالی صحیح خواهد بود، زیرا ارزش واحترام نفس و جان انسانها به مراتب بیشتر از ارزش اموال است.

ماده 30( قانون مدنی ) اعلام می دارد :هرمالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد، این ماده اگر چه مربوط به تصرف دراملاک و اموال است، ولی باتوجه به ملاک آن میتوان همین حکم را برای صاحبان حقوق نیز اتخاذ کرد. بنابراین، مالکان اموال وصاحبان حقوق می توانند هرگونه تصرف مادی وحقوقی را، مادامی که مخالف قانون نباشد دراموال وحقوق خود بنمایند . اعراض از حقوق عینی وابراء حقوق دینی نیز از زمره این تصرفات بوده وتفاوتی نمی کند که تصرف درحق فعلی باشد یاحقی که درآینده به وجود می آید .پس تاوقتی که مانع قانونی درمیان نباشد باید سلطه دارنده حق را در اسقاط حقوقی کنونی و آینده پذیرفت.

به موجب ماده 10 قانون مدنی و اصل حاکمیت اراده، عقود و شروط، مادامی که مخالف قوانین امری نباشند، نافذ و معتبرند. بنابراین عقد یا شرطی که متضمن اسقاط مالم یجب باشد جایز است مگر اینکه قانون آن را منع کرده باشد و چنین منع قانونی وجود ندارد .

مقاله

نویسنده شعبانعلی جباری
جایگاه در درختواره حقوق خصوصی - حقوق مدنی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS