دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جغرافیای تاریخی سیستان باستان

No image
جغرافیای تاریخی سیستان باستان

كلمات كليدي : تاريخ، صفاريان، سيستان باستان، زرنگ، هيرمند، دوران اساطيري، دوران تاريخي

نویسنده : منيره شريعت جو

سیستان حوزه مسدود و مسطحی است که در شرق فلات ایران واقع و از آبرفت‌های دلتای قدیمی و فعلی رود هیرمند تشکیل شده است. این ناحیه در اواخر دوران سوم زمین‌شناسی در اثر جنبش‌های کوهزایی از دریا جدا شد و با انباشته شدن رسوبات رسی و آهکی از نوع دریایی و پس از آن رسوباتی با مواد نسبتاً درشت و سپس نرم تشکیل گردید. در پست‌ترین نقطه آن چند دریاچه آب شیرین وجود دارد که بزرگ‌ترین آنها دریاچه هامون است و آب چندین دریاچه از جمله هیرمند (از سمت جنوب) به این دریاچه می‌ریزد.[1]

سیستان که در کناره دریاچه هیرمند به وجود آمده است را زاده هیرمند نیز می‌نامند، زیرا در غیر این صورت سرنوشتی همچون همسایه غربی و شمالی‌اش، کویر لوت پیدا می‌کرد.[2] هیرمند در تاریخ با نام‌های دیگری نیز همچون اتیماندروس یا اریماندروس (نزد مورخان قدیم یونان)،[3] هندمند،[4] هیلمند، هلمند، هرمند و هئتومنت (نام دریاچه در اوستا به معنای دارای پل و بست) خوانده شده است.[5] بست اولین شهر سیستان است که از آب رودخانه هیرمند مشروب می‌شود.[6] رود هیرمند و دریاچه هامون (زره،[7] کیانسیه) نزد زردشتیان بسیار مقدس است، چرا که سه پیغمبر زردشت از کنار دریاچه هامون ظهور خواهند کرد.[8] از آنجا که وضع قرار گرفتن طبقات زیرین زمین همانند بالا همیشه منظم نیست، در ادوار گوناگون، تغییراتی در مسیر آب رودخانه‌ها ایجاد شده و منطقه سیستان به تبع این جابجائی‌ها، تغییر مکان‌هایی نیز به خود دیده است.[9]

جغرافیادانان صحبت از جنگل‌هایی در زمان باستان در این منطقه هم کرده‌اند.[10] افسانه‌های موجود که به عنوان فضایل برای سیستان اساطیری ذکر شده است؛ همچون علت بنای سیستان توسط کیومرث، اقامت حضرت آدم(ع) در این منطقه در زمانی که در طلب حوا بود، ایستادن کشتی نوح در این منطقه، فرود حضرت سلیمان در این ناحیه و ... همگی ناشی از موقعیت مناسب جغرافیایی و آب و هوای مطلوب این منطقه دانسته شده است.[11] در کل، زمین سیستان پوشیده از رمل است آب و هوای سیستان معتدل مایل به گرم است. برف در آن نمی‌بارد و بادهای شدیدی از جانب شمال پیوسته در آن می‌وزد، به طوری که بادهای پیوسته سیستان معروف است[12] و اختراع نخستین آسیاب‌های بادی در جهان از سیستان گزارش شده است.[13]

بنای سیستان

سیستان منطقه‌ای است که قدمت سکونت در آن به دوران اساطیری ایران بازمی‌گردد. سرزمین هلمند یا سیستان در پاره‌های 13 و 14 نخستین فصل وندیداد (اوستا) به عنوان یازدهمین سرزمین نیک که اهورامزدا آفریده، یاد شده است.[14] طبق متون اساطیری گرشاسب پسر اثرت بن شهر بن کورنگ بن بیداسب بن تور بن جمشیدالملک بن نونجهان بن اینجد بن اوشهنگ بن خراوک بن سیامک بن موسی بن کیومرث (حضرت آدم(ع)) سیستان را بنا کرده است.[15] وی در صدد بود شهری بنا کند که ضحاک نتواند بدان دست یابد، زیرا وی در جهانگشایی‌هایش دست به کشتار و ویرانی می‌زد،[16] تا اینکه به هنگام سفر، با رسیدن به این منطقه و مشاهده درختان انار و خرما، رغبت به بنای شهر در این ناحیه نمود.[17] بنا بر نقل‌‌های اساطیری فاصله میان ساخت سیستان تا ظهور اسلام چهار هزار و اندی سال می‌باشد.[18]

سرزمین اولیه سیستان دورتر از محل کنونی در محدوده‌ای میان کرمان و سیستان امروزی قرار داشت که "رام شهرستان" و "ابرشهریار"[19] نامیده می‌شد. به علت تغییر مسیر رود هیرمند و تبدیل این منطقه به بیابان، مردم مجبور به ترک رام شهرستان و تاسیس شهر زرنگ شدند. با وجود مدفون شدن رام شهرستان در زیر شن‌های کویر، تا قرن چهارم برخی از ابنیه و خانه‌های آن پابرجا بوده است.[20]

سیستان که در روزگار باستان شامل تمام مناطق شرق فلات ایران می‌شد و طبق متون تاریخی در دوران باستان منطقه تبت در ادوار طولانی، متعلق به امیران و حکام سیستانی بود، در دوران معاصر مطابق با عهدنامه پاریس به دو بخش سیستان ایران و افغانستان تقسیم گردید.[21] در زمان باستان، بُست، رُخَد، زمین داور، کابل و سواد آن، سفزار، بوزستان، لوالستان، غور و کشمیر از جمله شهرهای سیستان باستان بود.[22]

نام‌های سیستان

زرنگ، درانگیانا، آراخوزیا، زاول، نیمروز و سیستان از جمله نام‌هایی است که بدین سرزمین داده شده است.

زرنگ، درانگیانا، آراخوسیا: زرنگ به معنای مملکت آبی و دریایی است که به مناسبت دریاچه هامون به این سرزمین داده شده و نام بومی سیستان است. این شهر پس از تغییر مکان از رام شهرستان بنا گردید.[23] مورخین قدیم یونان نیز سرزمین واقع در سفلای هیرمند را آراخوسیا (رخج و زمین داور)،[24] درانگیانا یا همان زرنگای و سرنگای که از نام قوم درانگای به زبان یونانی، گرفته شد، می‌نامیدند.[25] و نیز گفته‌اند چون بسیاری از آبادانی‌ها، رودها و کشتزارها را زال زر ساخت، به علت رنگ روشن موی وی، نام زرنگ به تمام این مناطق داده شد.[26]

زاول: نامی است که در شاهنامه به صورت زابلستان هم آمده است. در وجه تسمیه آن گفته‌اند چون در این منطقه همه چیز را باید از آب و گل ساخت.[27]

سیستان: نامی است که گفته می‌شود از زمان گرشاسب به کار برده شده و برگرفته از کلمه سیوستان است. سیو به معنای مرد مرد و سیوستان به معنای سرزمین مردان مرد می‌باشد.[28] عده‌ای دیگر کلمه سیستان یا سکستان یا سگستان را برگرفته از قوم سکاها می‌دانند که تلفظ آن در زبان عربی به صورت سجستان در آمده است.[29]

نیمروز: مؤلف تاریخ سیستان در بیان علت این نام‌گذاری، چند وجه تسمیه ذکر کرده است: نخست اینکه پادشاهان یک روز را در سال به داوری مظالم می‌پرداختند که نیمی از آن روز به دادخواهی مظالم سیستان اختصاص داشت. وجه تسمیه دیگر این است که حکما جهان را به برآمدن و فرو شدن خورشید به نیمروز تقسیم کرده بودند و سیستان از سمت شرق در منطقه‌ای قرار داشت که خورشید از آن سو برمی‌آمد، از این رو به این سرزمین نیمروز هم گفته شده است.[30] طبق نظری دیگر، به این منطقه نیمروز گفته می‌شود، زیرا در یک تقسیم‌بندی که جهان را به چهار قسمت خراسان، ایران، نیمروز و باختر تقسیم کرده‌اند، سیستان در حد جنوبی سرزمین جنوبی (نیمروز) واقع شده است.[31]

مقاله

نویسنده منيره شريعت جو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS