دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی(نظام الدوله)

No image
حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی(نظام الدوله)

كلمات كليدي : صدراصفهاني، نظام الدوله، بيگلربيگي اصفهان، مستوفي الممالك.

نویسنده : رحمان فتاح زاده

حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی(نظام الدوله)

سومین فردی که در سلسله قاجاریه عهده دار سمت صدارت عظمی گردید حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی بود. وی فرزند حاج محمد علی و نوه حاج محمد رحیم بود که در اصفهان متولد شد. چون وی در عهد جوانی به علافی و کاه فروشی اشتغال داشت، به محمد رحیم علاف معروف بوده است.[1]

از آنجا که در اواخر سلسله زندیه و اوایل سلسله قاجاریه شهر اصفهان به تناوب، در دست سرداران این دو سلسله رد و بدل می‌شد، حاج محمد خان اصفهانی و پدرش همانند حاج ابراهیم کلانتر هم در سلسله زندیه مصدر خدماتی گردیدند و هم در سلسله قاجاریه، پدر حاج محمد حسین و جد وی مباشر شهر اصفهان بودند و جنس دیوانی اصفهان را از محل، تحویل می‌گرفته به ارباب رجوع حواله می‌دادند[2].

قسمت عمده ثروت این خانواده از همان تحویلداری اجناس است که در زمان زندیه داشته‌اند. به علاوه به هنگام زد و خورد بین نیروهای زندیه و قاجار جهت تسخیر شهر اصفهان، قیمت اجناس و ارزاق عمومی در این شهر به نحو بی‌سابقه‌ای افزایش می‌یافت و حاج محمد حسین در گران شدن اجناس نیز مال زیادی به دست آورد و در زمرۀ ثروتمندان اصفهان و سپس ایران در آمد.[3]

بعد از اینکه پایه‌های قدرت آقا محمد خان استوار گردید به پاس خدماتی که حاج محمد حسین نسبت به وی انجام داده بود آقا محمد خان او را به سمت بیگلربیکی اصفهان تعیین کرد. حاج محمد حسین که از ثروت کلانی نیز برخوردار بود دختر حاج ابراهیم کلانتر را به زنی گرفت و در زمرۀ افراد سر شناس آن روز ایران در آمد و یکباره شاه‌راه ترقی را طی نمود. وی تا زمانی که آقا محمد خان در قید حیات بود سمت بیگلربیگی اصفهان را به عهده داشت.[4]

فتحعلی شاه و حاج محمد حسین خان

در سال 1212ه.ق هنگامی که آقا محمد خان به قتل رسید ولیعهد وی، فتحعلی شاه، در شیراز بود. فتحعلی شاه به محض اطلاع از این موضوع، عازم تهران گردید. به هنگام ورود شاه به اصفهان، حاج محمد حسین خدمات شایانی انجام داد که مورد لطف و محبت شاه قرار گرفت. فتحعلی شاه در مراجعت از اصفهان به سمت تهران، حاج محمد حسین و عده‌ای از رجال اصفهان را همراه خود به تهران آورد و رمضانعلی خان برادر حاج محمد حسین به نیابت بگلربیگی اصفهان تعیین نمود اما چون در اوایل سلطنت وی تصرفاتی از جانب قوای محمد خان زند به اصفهان صورت گرفت، حاج محمد حسین مجدداً با سمت بیگلربیگی به اصفهان عزیمت نمود و مدت ده سال در این سمت باقی بود.[5]

سالهایی را که حاج محمد حسین در خدمت فتحعلی شاه مشغول انجام وظیفه بود میتوان به دو بخش تقسیم کرد :

الف) از سال 1234 _ 1212 ه.ق :

در سال 1212 ه.ق فتحعلی شاه ، حاج محمد حسین را با خود از اصفهان به تهران آورد اما به علت تصرفاتی که از جانب بازماندگان سلسله زندیه به اصفهان صورت گرفت، شاه وی را مجدداً با سمت بیگلربیگی به اصفهان اعزام نمود. در این سال محمد علی خان قاجار از جانب فتحعلی شاه، حکومت اصفهان را به عهده داشت و حاج محمد حسین پیشکار وی بود. در سال 1213ه.ق حسینقلی خان برادر فتحعلی شاه که والی شیراز بود به خیال رسیدن به سلطنت، به سمت تهران حرکت کرد. محمد علی خان قاجار و حاج محمد حسین از اصفهان فرار کردند اما بعد از اینکه فتحعلی شاه نیروهای حسینقلی خان را شکست داد، مجددا حاج محمد حسین به سمت بیگلربیگی اصفهان منصوب گردید. چند سال بعد دوباره حسینقلی خان سرکشی نمود و حاج محمد حسین را از بیگلربیگی اصفهان معزول و حاج جعفر برادر باقر خان خراسانی را که حاکم سابق اصفهان بود، به حکومت این شهر منصوب نمود[6].

پایداری و وفای بعهد حاج محمد حسین نسبت به فتحعلی شاه موجب تقرب هر چه بیشتر وی نزد شاه گردید. عامل دیگری که موجب خوشنودی فتحعلی شاه از حاج محمد حسین شد این بود که وی از عشق و علاقه فتحعلی شاه به زنان زیبارو آگاه بود لذا هنگامی که بیگلر‌بیگی اصفهان بود دختری ارمنی به نام طاووس خانم از ارامنه ساکن در جلفای اصفهان را برای شاه در نظر گرفت. فتحعلی شاه عشق و علاقه خاصی به طاووس خانم داشت و این خانم نیز به پاس این اقدام حاج محمد حسین بعدها عامل ترقی وی در دربار گردید. تخت معروف به تخت طاووس را حاج محمد حسین در همین رابطه و برای شب عروسی فتحعلی شاه و طاووس خانم تهیه نمود[7].

او در کابینه فتحعلی شاه، منصب مستوفی الممالکی و امور اقتصادی داشت. به دنبال این انتصاب بود که به لقب "امین الدوله" مفتخر و سمت بیگلر‌بیگی شهر اصفهان به پسر ارشدش عبد الله خان واگذار شد. از این زمان تا سال 1234ه.ق که به سمت صدارت عظمی منصوب گردید هم در فعالیتهای سیاسی و هم در زمینه های اقتصادی نقش داشت.[8]

از نظر سیاسی حاج محمد حسین خان امین الدوله به همراه میرزا شفیع در سال 1222ه.ق پیمان دوستی ایران و فرانسه را در زمان مسافرت ژنرال گاردان امضا نمود. در سال 1223ه.ق در هنگام ورود "سرهارفورد جونز" سفیر انگلیس به تهران، وی در خانه حاج محمد حسین اقامت گزید. به علاوه با تحریک و تشویق وی بود که میرزا ابو الحسن خان شیرازی خواهر زاده حاج ابراهیم کلانتر، به خانی ملقب و به عنوان سفیر به لندن اعزام شد. در سال 1128ه.ق حاج محمد حسین خان امین الدوله ملقب به نظام الدوله گردید و فتحعلی شاه او را به ایالات فارس و عراق فرستاد و پسر بزرگ او عبدالله خان را که بیگلربیگی اصفهان بود به تهران احضار و به او لقب امین الدوله اعطا کرد و به جای پدر استیفای مملکت به وی تفویض شد.[9]

از نظر اقتصادی نیز حاج محمد حسین دست به ایجاد ساختمانها و بناهایی از قبیل باغ سلیمانیه در کرج، مدرسه و مسجد پای‌قلعه در اصفهان و مدرسه ملا عبد الله زد.[10]

ب) دوران صدارت حاج محمد حسین خان

در سال 1234ه.ق پس از فوت میرزا شفیع صدر اعظم، حاج محمد حسین خان نظام الدوله به جانشینی وی برگزیده شد. گر چه میرزا بزرگ قائم مقام پیشکار عباس میرزای ولیعهد در آذربایجان قائم مقام صدارت بود اما حاج محمد حسین خان نظام الدوله به جانشینی وی انتصاب و از این زمان صدر اعظم شد و به "صدر اصفهانی" معروف گردید که بازماندگان وی نیز به صدر اصفهانی معروف می‌باشند. دلیل اصلی این انتخاب نیز احتمالا به خاطر موقعیت مناسب اقتصادی وی و نیازمندی فتحعلی شاه به پول بود.

در فاصله پنج سال و اندی که حاج محمد حسین عهده دار صدارت عظمی بود رویداد داخلی مهمی در ایران اتفاق نیفتاد و تنها در این مدت عده‌ای از اهالی قره باغ که از نحوه رفتار کارپردازان دولت روسیه به تنگ امده بودند به ایران مهاجرت کردند. افاغنه نیز دست به شورشهایی زدند.

در سال 1237ه.ق میرزا بزرگ قائم مقام به علت بیماری فوت کرد و به دستور فتحعلی شاه، فرزند ارشدش میرزا ابوالقاسم، وزیر نائب السلطنه و قائم مقام صدارت کبری گردید و منصب وزارت به برادر دیگرش میرزا موسی خان، اعطا گردید[11].

دوران صدارت حاج محمد حسین خان مصادف بود با ضربات روحی وارده بر ایرانیان در اثر شکست از سپاهیان روسیه و انعقاد عهدنامه گلستان و جدا شدن قسمتهای وسیعی از ایران به وسیله روسها. جنگ ایران و عثمانی نیز در این زمان بخاطر جبران شکست از روسیه و تحریک روسها صورت گرفت که منجر به انعقاد صلح بین دو کشور شد.[12]

پایان کار محمد حسین خان صدر اصفهانی

وی از شیوه زندگی ساده و بی‌تکبری برخوردار بوده و با جمیع مردم با عدالت رفتار می‌کرده است. در عین حال به افراد خانواده خود توجه خاصی مبذول می‌داشت کما اینکه پسر ارشدش عبدالله خان بعد از فوت وی به جانشینی او انتخاب گردید. از تقدیمی‌های او به فتحعلی شاه که تا امروز باقی است تخت طاووس، درخت جواهر و صندلی جواهر است[13].

حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی، پس از نزدیک به شش سال صدارت، در سال 1239 ه.ق از اصفهان به تهران آمد و به بیماری یرقان درگذشت و جسدش را به نجف اشرف منتقل کردند. وی دارای هشت اولاد پسر و چهار دختر بوده است.

مقاله

نویسنده رحمان فتاح زاده
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS