دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خِبره واقعی

No image
خِبره واقعی

واژه خبره در عربي به معناي آگاهي ژرف نسبت به چيزي است. انسان گاه از چيزي خَبري به دست مي آورد و گاه نسبت به آن خبره مي شود. خَبر آگاهي نسبت به ظاهر چيزي است و گاه باطن چيزی؛ زيرا اصل اين کلمه در زبان عربي، به معناي شخم زدن است تا از اين راه به عمق چيزي شناخت پيدا کند و ببيند در درون خاک چه خبري است. اگر اين شخم زدن سطحي باشد يک شناخت سطحي نسبت به زمين به دست مي آيد و اگر عميق باشد، شناخت عميق به دست مي آيد. از همين رو شناخت نسبت به چيزي را خبر مي گويند، يعني کسي با شخم زدن در احوالات شخص يا حادثه اي نسبت به آن اطلاع به دست می‌آورد.

عرب مي گويد: خَبَر خُبراً الارضَ: زمين را براي كشت شخم زد؛ - خَبَرَ خَبْراً و خِبْرَةً الشي ءَ: آن چيز را آزمايش كرد و شناخت؛ - خَبَر خُبْراً و خِبراً و خُبْرَةً و خِبرةً و مَخْبُرَةً و مَخْبَرَةً الشي ءَ و بهِ: آن چيز را كاملًا شناخت و حقيقت آن چيز را به خوبي دانست (قاموس المعاني).

به نظر مي رسد که واژه خُبر بيشتر براي شناخت عميقي به کار مي رود که با شخم عميق و تحقيقات ژرف به دست مي آيد. انسان خبير، انساني است که با شخم زدن در احوال و اوضاع و امور، به عمق آن چيز مي رسد و کارشناس آن موضوع و مطلب مي شود. بنابراين، هرگز به ظواهر امور بسنده نمي کند.

حضرت موسي(ع) مي خواست همراهي خضر(ع) در کسب علم لدني داشته باشد، اما خضر(ع) مي فرمايد چگونه بر چيزي که کارشناس و خبير نيستي مي خواهي صبر کني: وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَي مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا؛ و چگونه مي‌ تواني بر چيزي كه به شناخت آن احاطه کامل نداري صبر كني؟(کهف، آيه 68)

از همين رو حضرت موسي(ع) مدام اعتراض مي کند؛ زيرا قضاوت او بر اساس خبر ظاهري است نه خبير بودن و باطن نگري.

البته خضر(ع) به ايشان وعده مي دهد که در آينده پس از پايان کار نسبت به هر عملش ذکر و يادآوري خواهد داشت، ولي هرگز او را به عمق مطلب نخواهد رساند؛ زيرا رسيدن به اين عمق نيازمند علم لدني با تعليم الهي است که از راه ديگري به دست مي آيد. (کهف، آيه 70)

خداوند درباره رفتار ذوالقرنين مي فرمايد که ما نسبت به امور و حقايق رفتار ايشان خبير و کارشناس بوديم: كَذَلِكَ وَقَدْ اَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا؛ اين چنين [مي ‌رفت] و قطعاً به خبري كه پيش او بود آگاهي کامل داشتيم .(کهف، آيه 91)

پس خبير و خبره و کارشناس واقعي کسي که به هر چيزي چنان با شخم زدن احوالات ورود پيدا مي کند که نسبت به آن احاطه کامل داشته و از ظاهر و باطن هر چيزي آگاه است.

روزنامه كيهان، شماره 21535 به تاريخ 25/10/95، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
Powered by TayaCMS