دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راز جنایتکار شدن...

یادداشت

راز جنایتکار شدن...
راز جنایتکار شدن...

چه می‌شود کسی به خودش اجازه می‌دهد حق دیگری را بالا بکِشد؟! غصب کند؟! بکُشد؟! جنایت کند؟‌! و...
چه می‌شود که کسی می‌گوید: من حق دارم برای منافع و لذت و آرامش و رفاه خودم، هر تجاوزی نسبت به دیگران داشته باشم؟!

قرآن کریم پاسخ این سؤال را چنین توضیح می‌دهد: «وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ‏ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ‏ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً» و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به‌رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى‌‏گردانند؛ و كسانى هم هستند كه اگر يك دينار (مال اندک) هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‌‏گردانند؛ مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلّط) باشى!

یک دسته از اهل کتاب را می‌گوید: حق دیگری را نمی‌خورند؛ اما دسته دوم را می‌گوید: اگر زورشان برسد از تجاوز نسبت به حتی حقوق کوچک هم نمی‌گذرند. بعد توضیح می‌دهد که چرا این دسته دوم چنین هستند: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (آل‌عمران:۷۵) اين به‌خاطر آن است كه مى‏گويند: «ما در برابر امّيّين [غير از ما]، مسئول نيستيم.» و بر خدا دروغ مى‏بندند؛ درحالی‌که مى‏دانند (اين سخن دروغ است).

چه شد؟! اینها تجاوزگری می‌کنند؛ چون مدعی هستند: دیگران حقی بر ما ندارند؛ ما مقابل تضییع حقوق غیرخودمان مورد سوال واقع نمی‌شویم؛ چون خودشان را قوم ویژه و برگزیده و برتر می‌دانند؛ خودشان را صاحب حق می‌دانند و دیگران را خیر، همه این ظلم‌ها را می‌کنند؛ چون مستکبر هستند!

استکبار یعنی خود را نسبت به دیگران بزرگ و ویژه دیدن؛ در تفسير روايی علی ابن ابراهيم قمی از باب تطبیق مصداقی آیه می‌گوید: این دسته دوم، یهودی‌ها هستند که چنین روحیه‌ای دارند: «فإن اليهود قالوا يحل لنا أن نأخذ مال الأميين‏»

اما فارغ از این تطبیق، آیه اصلاً اسم مسیحی و یهودی را نمی‌آورد؛ علت تجاوزگری را می‌آورد، فرقی ندارد این علت در مسیحی یا یهودی یا حتی مسلمان باشد؛ می‌گوید: برخی از اهل کتاب این‌چنین هستند و اصل حرف را می‌برد روی رفتار استکباری و خودخواهانه این گروه؛ علت تجاوزگری را ادعای «لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ» ادعای ما خواص هستیم و غیر ما عوامی هستند که ما نسبت به آنها بازخواست نمی‌شویم، می‌داند.

ریشه همه تجاوزگری‌ها این خوی استکباری است و اگر نگوییم همه قوم یهود؛ اما صهیونیست‌ها مصداق تام و تمام این روحیه و نگاه را همواره در تعاملات خود با دیگران نشان داده‌اند، آنها به‌خاطر همین نگاه خودبرگزیده‌پندار و مستکبرشان، به خودشان حق می‌دهند؛ به‌راحتی هر جنایتی را نسبت به غیر خود انجام دهند، به خودشان اجازه می‌دهند یک ملت را از سرزمینشان با کشتار و خون‌ریزی بیرون کنند و در خانه‌ها و زمین‌هایشان مستقر شوند.

.....
پی‌نوشت: برای شنیدن نمونه‌های مختلف این ادعا در تورات تحریف شده‌ آنها و حرف‌های سیاست‌مداران صهیونیست رجوع شود به: پادکست دهم از قوم نافرمان
 

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS