دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی محیط طباطبایی

No image
فعالیت های سیاسی محیط طباطبایی

در عصر سیاست و فرهنگ

محیط از نقد تصمیم هاى فرهنگى آموزشى کارگزاران کشور پروایى نداشت. زمانى اعزام محصل به اروپا را مورد انتقاد قرار داد. به نظر وى با این که ریشه تمامى علوم جدید از شاگردان اعزامى به غرب بود و در میان آنها افراد شایسته و مفید وجود داشتند، روند مذکور قابل تأمل بود. محیط در چند شماره از روزنامه ایران ضمن بررسى سیر و سابقه اعزام دانشجو به خارج از کشور به این نتیجه رسید که بازده چنین حرکتى مثبت نخواهد بود و عوارض غیر قابل اغماضى به دنبال خواهد داشت. بر این اساس پیشنهاد نمود باید دانشگاه تأسیس شود. البته او از دارالعلوم نام برد و طى مقالاتى مشخصات این مرکز علمى آموزشى را به رشته نگارش درآورد. سرانجام دانشگاه تأسیس شد و برخى دوستان محیط را که در دبیرستان تدریس مى کردند به دانشگاه بردند، ولى کسى را که پیشنهاد دهنده بود، دعوت نکردند، در حالى که محیط مدت چهل سال خود را براى تدریس تاریخ به روش علمى آماده کرده بود.[39] دکتر حسن ذوالفقارى مى نویسد:

«همکارى محیط با روزنامه شفق سرخ و مقالات تند در آن، وزیر معارف را نسبت به او بدبین کرد که حاصل آن ترک خدمت بود. از جمله مقالات محیط نقد اعزام دانشجو به خارج بود که طى سى و چند شماره با دلایل کافى ثابت کرده بود: دولت بر فارغ التحصیلان و برگشت آنها هیچ گونه نظارتى نداشته و معلوم نیست این دانشجویان چه معلوماتى اندوخته اند و نتیجه اش چیست و سرانجام پیشنهاد کرده بود مدارسى در ایران ایجاد شود و معلمان اروپایى آورده شود. این مقاله زمینه هاى تأسیس مدرسه عالى و دانشگاه را فراهم آورد. به پیشنهاد محیط زبان فارسى باید زبان تدریس قرار مى گرفت و این خود مستلزم ایجاد مرکزى براى واژه سازى بود که مقدمات تأسیس فرهنگستان را به وجود آورد.»[40]

محیط بر تألیفات و نوشته هاى برخى مشاهیر دانشگاهى با دلیل و مدرک و سند انتقاد مى کرد و هر بار که تیغ انتقادش تیزتر مى گردید، آنان بیش از گذشته از وى فاصله مى گرفتند.

هر هفته مقاله اى انتقادى و غالباً تند درباره مراکز علمى مى نوشت و کاستى ها را بازگو مى کرد. برخى تنگ نظران مى گفتند: چون محیط به دانشگاه راه نیافته، چنین و چنان مى نویسد، اما هنگامى که پروفسور رضا، محیط را براى تدریس تاریخ به دانشگاه تهران دعوت کرد یا در سال 1355 ش درجه دکتراى افتخارى در دانشگاه ملى ایران به او عطا شد، باز هم گفتارها و نوشته هاى انتقادى درباره دانشگاهها را قطع نکرد.[41]

محیط از سالهاى 1323- 1327ش به میدان سیاست گام نهاد و به اتکاى سوابق تاریخى که از تفحص در متون و اسناد به دست آورده بود و مى دانست که هماوایى با رژیم کمونیستى شوروى سابق چه عواقب خطرناکى را به دنبال خواهد داشت، با حرکت چپ روى در ایران مخالفت اصولى نمود و با نگارش مقالاتى در زمینه هاى تاریخى، اجتماعى و فرهنگى این گونه گرایش را تقبیح کرد.

قوام السلطنه وقتى نخست وزیر شد، با مطبوعات به مخالفت برخاست و تمام جراید از جمله نشریه محیط را تعطیل کرد. محیط در دوره بعدى وزارت قوام، نیش قلم را به جانب وى روانه کرد و برنامه هاى او را مورد انتقاد جدى قرار داد و این ضدیت را ادامه داد تا آن که قوام سقوط کرد.[42] خودش مى گوید:

«... قوام مجبور شد حزب توده را در کار و سیاست با خود شریک سازد و مرا که با هیچ یک از دو طرف چپ و راست نظر موافقى نداشتم به اعتبار آن کار بدى که در نخست وزیرى سال 1321ش انجام داده بود (تعطیلى مطبوعات) بر ضد خود برانگیخت ... موضعى که قوام بر آن تکیه مى کرد، مسئله امتیاز نفت شمال و اعطاى آن به روسها بود. بنابر این سلسله مقالاتى در مجله محیط راجع به نفت و امتیاز آن و سهم خانواده قوام و برادرش وثوق الدوله در مسئله مربوط به نفت نوشته مى شد و به چاپ مى رسید که در آشنا کردن نسل جدید بدین مسئله مؤثر بود. بعد از چاپ چهارده شماره، در دوره دوم حیات مجله، حکومت قوام ساقط شد و من دیگر در خود احساس باعث و موجبى براى ادامه این روش نمى دیدم....»[43]

در دوران خفقان رضاخان وقتى محیط را آگاه نمودند که پروین اعتصامى را به دلیل سرودن اشعارى علیه شاه با تزریق میکروب حصبه کشته اند، در کانون بانوان ایران از جاى خویش برخاست و خطاب به حاضران گفت: پروین از بنیانگذاران این تشکیلات بود. شما که براى هر موضوعى جلسه و سخنرانى و سروصدا راه مى اندازید چرا در مورد وفاتش به سکوت مطلق پرداخته اید و هیچ یادى از این شاعره بى نظیر نمى کنید. دکتر سید هادى حائرى مى گوید در راه مراجعت از کانون به استاد گفتم آیا ایراد چنین سخنانى به مصلحت بود؟ جواب داد:

رند عالم سوز را با مصلحت بینى چه کار *** کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش

و افزود به کسى بدى نگفته ام و خطایى مرتکب نشده ام و تنها به تکریم پروین پرداخته ام و چنان چه برایم کارشکنى کنند، سالهاست که در تحمل این مزاحمتها عادت کرده ام.[44]

خانم صدیقه دولت آبادى روز بعد از سخنرانى محیط، به عنوان مسئول کانون بانوان گزارشى در این باب به وزارت معارف نوشت و طى آن از این استاد محقق شکایت نمود.[45]

دکتر مهدى محقق طى خاطره اى از شرکت در کنگره خواجه رشید الدین فضل الله همدانى چنین یاد مى کند:

«هنگامى که براى شرکت در کنگره صبح زود به تبریز (محل برگزارى) رسیدیم براى بردن گروه به شهر هیچ وسیله اى مهیا نبود. در همین موقع یک استیشن واگن رسید و چهار یا پنج امریکایى را سوار کرد در حالى که افراد از شدت سرما بارانیهاى خود را محکم به خود پیچیده و منتظر رسیدن ماشین بودند استاد محیط یک جمله اى گفت که هیچ وقت فراموش نمى کنم: اینجا سگ جان اف کندى (رئیس جمهور اسبق امریکا) به سلمان فارسى شرافت دارد! ...»[46]

محیط وقتى متوجه گردید فیلسوفى فرزانه و دانشمندى مشهور همچون میرزا محمدطاهر تنکابنى گرفتار ستم رضاخان گشته و برخى کارگزاران دستگاه حکومتى که به شاگردى نزد وى مباهات مى کرده اند در برابر این ظلم فاحش، سکوت اختیار نموده اند طى مقاله اى در روزنامه اطلاعات مورخ 19 آبان 1320 ش نوشت:

این شخص بزرگ به گناه تنکابنى بودن (حاضر نگردیدن به واگذار نمودن مختصر علاقه ملکى به رضاخان) از مال و دارایى و مقام و شغل محروم گشت و چون از اظهار حق خوددارى نداشت به زندان افتاد و از شهرى به شهرى اسیروار منتقل گشت و در روزگار پیرى رنج غربت و آوارگى مزاج تواناى او را در هم شکست. مصائب مادى و شداید عادى شاید روح فیلسوف ما را به اندازه تحمل ناملایمات روحى خسته و افسرده نکرده باشد... .»[47]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

No image

محیط طباطبایی

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS