دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

موسی مبرقع فرزند امام جواد(ع)

No image
موسی مبرقع فرزند امام جواد(ع)

كلمات كليدي : امام جواد(ع)، موسي مبرقع، قم، برقع

نویسنده : محمدهادي عالمي

حضرت امام جواد(ع) هشت فرزند داشت كه چهار تن از آن‌ها پسر و چهار تن دیگر دختر بوده‌اند؛ دومین فرزند ایشان بعد از حضرت امام علی النقی(ع)، ابو احمد «موسی» نام دارد.

ابو احمد از مادر پاكی كه ام ولده بوده در سال 214 هجری قمری متولد شد، نام این بانوی گرامی سمانه مغربیه بود كه مادر امام دهم نیز می‌باشد.[1] ایشان در زمان شهادت پدر بزرگوارش حدود پنج سال داشت.[2]

تا زمانی كه در مدینه بود سرپرستی اولاد حضرت جواد(ع) را بر عهده داشت و اموال آن بزرگوار را سرپرستی می‌نمود و موقوفات و صدقات پدرش را به اهلش می‌رسانید.[3]

در سال 244 هجری، متوكل عباسی خلیفه وقت، به‌ علّت وحشت از موقعیت ایشان او را از مدینه به بغداد احضار كرد و او را در سامراء قرار داد تا مثل برادر بزرگوارش تحت نظر باشد؛ ایشان تا مرگ متوكل سال 247 تحت نظارت بود[4] و ظاهرا از سال 247 تا ورودش به قم در سال 256 هجری، در کوفه می‌زیسته است. موسی مبرقع جد سادات رضویه است و سلسه اولاد وی تاكنون باقی است و بسیاری از سادات، به وی منتهی می‌شوند. او اول نفر از سادات رضوی است كه از كوفه به قم وارد شد.[5]

سال ورود ایشان به قم را 256 هجری ذكر نموده‌اند. در ابتداء ایشان دائماً روی صورت خود بُرْقِع (روپوش) می‌انداختند تا چهره ایشان شناخته نشود و به همین جهت بزرگان عرب قم در ابتدا ایشان را نشناختند و به او نامه نوشتند كه باید از قم برود.[6]

برخی نیز نوشته‌اند كه چون موسی شمایل بسیار زیبایی داشت، برای اینكه مردم در كوچه به وی نگاه نكنند، برقعی روی صورت می‌انداخت، از اینرو به موسی مبرقع معروف شد.[7]

او به كاشان رفت و مورد تكریم بزرگان آن شهر واقع شدو برای او مقررّی سالانه یك هزار مثقال طلا معین كردند، لیكن پس از آن رؤسای عرب اهل قم پشیمان شدند. نزد او رفته از او عذر خواهی كردند و او را مجدداً با احترام به قم آوردند.[8] روزگار او در قم بسیار خوب شد، مزارعی خرید و كشاورزی ‌كرد. خواهران وی نیز به نزد او آمدند و همگی در قم وفات یافتند.

وفات یا شهادت

در اینكه آیا موسی مبرقع به مرگ طبیعی از دار دنیا رفته یا به شهادت رسیده است، اختلاف است. بعضی از تواریخ اشاره‌ای به شهادت وی نكرده‌اند بلكه تاریخ وفات وی را بصورت دقیق ثبت كرده‌اند.

بعضی شب چهارشنبه روز آخرماه اردیبهشت مصادف با 28 ماه ربیع الآخر، سال 296 را ذكر نموده‌اند.[9] البته در سال و ماه وفات ایشان اختلافی نیست همان سال ذكر كرده‌اند.[10]لیكن در بعضی تواریخ نقل شده كه ایشان در قم مزارعی ایجاد كرد و در كنار خواهرانش در قم می‌زیست، تا اینكه به‌دست عامل عباسیان در منزل خودش كشته شد.[11]طبق این خبر، موسی شهید شده است و به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است، لیكن از آنجا كه هر دو تاریخ معتبر است و هیچ مؤیدی بر هیچكدام یافت نشده است، این قضیه همچنان مجهول باقی می‌ماند. ضمن اینكه ناقلین شهادت، نامی از عاملین قتل وی یا كیفیت آن ذكر نكرده اند. در هر حال ایشان به هنگام وفات 82 سال از عمرشان می‌گذشت.

پس از فوت وی، امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر وی نماز خواند و در خانه‌ای كه به خانۀ محمد بن الحسن بن ابی خالد الأشعری معروف بود دفن گردید. محل دفن ایشان هم اكنون در قم است مشخص است[12]و محل عبادت مؤمنین است.

مقاله

نویسنده محمد هادی عالمی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS