دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پیامدهای نامطلوب آموزه های فمینیستی

No image
پیامدهای نامطلوب آموزه های فمینیستی

کلمات کلیدی: خانواده، الگوهاي اخلاقي، اجتماع، آموزه هاي فمينيستي

نویسنده : معصومه نعمتی

عمل به آموزه‌ها و اصول فمینیسم، یک سری پیامدها و نتایجی را در جامعه به دنبال دارد که بنیان و نهاد جامعه را مورد تهدید قرار داده و باعث به هم ریختگی و آشفتگی در روابط اجتماع و تغییر الگوهای اخلاقی و هنجارهای جامعه می‌گردد. این پیامدها و نتایج در خور بررسی و نقد هستند. از جمله این پیامدها می‌توان امور زیر را برشمرد:

الف. تزلزل نهاد خانواده خانواده اولین هسته و مهم ترین ریشه تشکیل دهنده جامعه است که باعث ایجاد روابط و جریان عادی جامعه می‌گردد. در واقع خانواده فرزندان را تربیت و پرورش می‌دهد و کانون گرمی را برای آسایش روحی زن و مرد ایجاد می‌کند و بدین ترتیب سعادت و نیکبختی اجتماع را فراهم می‌سازد. خانواده نخستین سنگ بنای جامعه به شمار می‌رود، به نحوی که جامعه بدون نهاد خانواده موجودیت خود را از دست می‌دهد. تشکیل خانواده در تمامی مذاهب، فرهنگ‌ها، عرف‌ها و آداب و فرهنگ‌ها، یک اصل اساسی و امری مورد تشویق و پدیده‌ای فطری و طبیعی به حساب می‌آید.

متاسفانه، امروزه به جهت آموزه‌های فمینیستی و گسترش تبلیغات اصول این جنبش، نهاد خانواده تضعیف گشته است و این مسئله‌ای است که جوامع غرب را با آن روبه رو ساخته به نحوی که یکی از نویسندگان غربی در این باره می‌نویسد: «شاید بدترین و در عین حال فاجعه آمیزترین خطری که تمدن غرب را تهدید می‌کند، اوضاع نابسامان خانواده‌هاست، خانواده‌هایی که یکی پس از دیگری از هم می‌پاشند و به راستی این از هم پاشی، بسی خطرآفرین است.» خانواده کارکردهای متنوعی در جامعه دارد که با تزلزل بنیان خانواده این کارکردها نیز تضعیف شده اند. برخی از این کارکردها عبارتند از:

انتقال تجربه: آموزش همراه عشق به فرزندان یکی از نتایج خانواده است. والدینی که همواره دغدغه خوشبختی و سعادت فرزندان خود را دارند و انتظار موفقیت و سربلندی آنها را می‌کشند، سعی می‌کنند تا بهترین تجربیات و آموزش‌های لازم را جهت موفقیت و نیکبختی در اختیار فرزندانشان بگذارند. اما امروزه در جوامع غربی با تاثیر پذیری از جنبش‌های فمینیستی، به والدین توصیه می‌شود که کاری به کار فرزندان نداشته باشند و همچنین با رواج بی‌بند و باری در جامعه، باعث محرومیت فرزندان از کانون گرم خانواده و داشتن محبت پدر و مادری شده‌اند.

رینگر از نویسندگان آمریکایی با ابراز تاسف در این باره می‌نویسد: «به اولیاء چنین آموخته‌اند که نباید در مسائل و مشکلات فرزندانشان دخالت کنند، به آنان آموخته‌اند ضرورتی ندارد که مسئولیتی در مورد فرزندانشان به عهده بگیرند، چرا که دولت این مسئولیت را به عهده گرفته است. با آغاز اولین روز تحصیلی، هنگامی که در دبستان‌ها نخستین ناهار رایگان را به اطفال می‌دهند، به آنان القا می‌کنند که باید چشمشان به دست دولت باشد نه به دست پدر و مادر و برای حل مشکلاتشان پیش از آنکه نیازی به اولیای خود داشته باشند، به دولت نیازمندند.» گذشته از محرومیت فرزندان از تجارب و دلسوزی والدین، با چنین آموزش‌هایی کودکان را برای ادغام در سیستم سرمایه‌داری و نظام اقتصاد جهانی آماده می‌سازند. روندی که در اندیشه سودجویی است نه خوشبختی و رشد کودکان.

پرورش روحی و فکری فرزندان: از آنجا که پدر و مادر خودشان را نسبت به سرنوشت فرزندان مسئول می‌دانند و از جهتی رشد و کمال آنها، مایه سرافرازی آنهاست، سعی می‌کنند که فرزندانشان را به لحاظ فکری و روحی پرورش دهند. بدین ترتیب خانواده‌ها در کنار مدرسه، کانون متعددی می‌شوند که با برخورداری از عواطف سرشار و همچنین سلاح علم و دانش به تربیت آنان می‌پردازند. امروزه متاسفانه در اثر آموزه‌های فمینیستی، کودکان از تربیت و پرورش والدین محروم مانده‌اند. گسبرگ در این باره می‌نویسد: «...کانون خانوادگی از هم گسسته است، اکثر مردم در حالی که رشد می‌کنند که در کنار خانواده خود نمی‌باشند، والدین وقت کافی را صرف فرزندان خود نمی‌کنند.» و این گوشه‌ای از نتایجی است که فمینیسم با آموزه‌های خود در پی آن است.

ایجاد آرامش روانی: نهاد خانواده، بهترین و مناسب‌ترین کانون برای آرامش روانی والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر است. والدین با مهرورزی به فرزندان و محبت و عشق ورزی به هم، مایه آرامش روانی خود و کودکانشان می‌شوند. در جوامع غربی از آنجا که پیوندهای اجتماعی پدر و مادر از هم پاشیده است، کانون خانواده نیز دچار تزلزل گشته و مشکلات روانی و روحی افزایش یافته است. جرم و جنایات فراوانی بر اثر کمبودهای آرامش و تعادل روانی ایجاد گشته است.

ب. تزلزل اخلاق اجتماعی و عمومی با تزلزل اخلاق اجتماعی زنان، پیامدها و نتایج سوء جبران ناپذیری بر پیکر جامعه وارد می‌آید. زنان و دختران در روابط خود با دیگر افراد جامعه آسیب می‌بینند. عدم وجود خانواده و افزایش کودکان بی سرپرست، عقده‌های روانی و روحی کودکان را باعث می‌گردد. سیر نزولی جمعیت و آسیب‌های جمعیتی باعث تغییر مسیر رشد جامعه و برنامه‌های اجتماعی می‌شود. بحران‌ها و انحرافات اجتماعی و هنجار شکنی‌ها در جامعه افزایش می‌یابد و در نتیجه باعث افزایش جرم و جنایات می‌شود. رشد مجرد بودن زنان و خانواده‌های تک والدینی در جوامع غربی، فشار اقتصادی زیادی را برای تامین نیازهای مادی و روزمره بر دوش زنان سنگینی می‌نماید. در جوامع غربی چنین زنان و دختران معمولاً از ادامه تحصیل و یافتن فرصت‌های شغلی مناسب محروم گشته و دچار افسردگی، دوگانگی رفتاری و فقر می‌شوند. ابزاری برای تبلیغات بودن باعث تزلزل شخصیتی زنان می‌گردد. مارلین فرنچ در این باره می‌نویسد: «یک زن بی پول فقط می‌تواند شغل‌های پایین و کم درآمد پیدا کند، پیش خدمتی، کارهای تجاری جزئی و...»

آنچه بیان شد، گوشه‌ای از چالش‌هایی است که جوامع غربی به دلیل گسترش آموزه‌های فمینیستی با آن روبه رو شده‌اند، واقعیات تلخ این جوامع را فقط می‌توان از نزدیک مشاهده نمود و آنچه در کتب و آثار نویسندگان و نظریه پردازان غربی در این باره دیده می‌شود، بخش ناچیزی از این پیامدهاست.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب

کتاب نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب

کتاب «نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب» مجموعه مقالاتی است که در فضای جامعه غرب در انتقاد از ابعاد نظری و عملی فمینیسم نگاشته شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS