دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کَفن

No image
کَفن

كلمات كليدي : كَفَن، ميت، دفن ميت، غسل ميت، حنوط، قميص، إزار

نویسنده : داریوش سعادتی لیلان

کَفْنْ – کَفَنْ

« کَفْنْ » در لغت به معنای نشاندن و مستور کردن چیزی است و در اصطلاح فقهاء به شیوه و ترتیب خاصی که میت مسلمان را می‌پوشانند، گفته می‌شود. واجب است میت مسلمانان را قبل از دفن کردن (مطابق آنچه که میت را با آن می‌پوشانند) کَفَن نمایند.

کَفَنْ از سه قسمت تشکیل می شود.

1- مِئزر(لنگ)

2- قمیص (پیراهن)

3- إزار (سرتاسری) تشکیل شده است. واجب آن است که لنگ به اندازه‌ای باشد که بین ناف تا زانوی میت را بپوشاند و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد و پیراهن باید از سرشانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است که تا روی پا برسد و اندازه سرتاسری از جهت درازی باید به قدری باشد که سراسر بدن از سر تا پا را بپوشاند و از جهت پهنا به اندازه‌ای باشد که یک طرف آن روی یک طرف دیگر بیاید و بهتر آن است که درازی سرتاسری به قدری باشد که بتوان آن را از طرف سر و پاهای میت بست.[1]

طبیعی است آنچه در مورد کفن گفته شد ناظر به وضع طبیعی است و در حال ضرورت به اندازه‌ای که میسر باشد، اکتفا می‌شود و با آن میت را می‌پوشانند. همچنین در حال عجز، از هر چیز مباحی برای کفن می‌توان استفاده نمود.

کَفَنْ از جمله واجبات مالی میت است و از اصل مال وی (ترکه) برداشته می‌شود و در مقدار واجب آن نیز انتخاب جنس متوسط نسبت به حال و شأن میت، نیازی به اظهار رضایت بعض یا تمام ورثه نیست؛ ولی اگر بخواهند جنس اعلی را برای کفن انتخاب کنند و یا علاوه بر مقدار واجب کفن، برای اندازه‌ مستحبی کفن از ترکه استفاده کنند، نیاز به إذن ورثه است. از آنجا که از کفن برای پوشاندن میت استفاده می‌شود، پس کفن باید از پارچه‌ای باشد که بتواند بدن میت را پنهان نماید و نازکی آن به قدری نباشد که بدن میت از زیر آن پیدا باشد؛ اساساً تأکید شرع بر آن است که میت و جسد مسلمان هر چه بیشتر و بهتر مستور شود، حرمت وی نیز بیشتر محفوظ می‌ماند؛ از این رو شرعاً مستحب است که اجزاء دیگری بر اجزای واجب کفن افزوده شود، مانند: عمامه در میت مرد و مقنعه و پارچه‌ای برای پوشش سینه‌ها در میت زن و نیز پارچه‌ای (ترجیحاً از جنس برد یمانی) برای پوشاندن تمام جسد از روی دیگر اجزای کفن.

از جمله مسائلی که در حین کَفْنْ میت واجب است، حنوط میت می‌باشد؛ یعنی واجب است پس از آن که میت مسلمان را غسل میت دادند؛ در حین کفن کردن، مقداری از کافور را به مواضع هفت‌گانه میت (پیشانی، کف دست‌ها، سر زانوها دست‌ها، سر و انگشت قرار دهند. همچنین مستحب است شهادتین و اسامی ائمه (ع) را بر روی برخی اجزای کفن که احتمال نجس و آلوده شدن آن اجزا کمتر است مانند: عمامه، پیراهن، سرتاسری، برد یمانی و... بنویسند و بهتر آن است که با تربت امام حسین (ع) باشد.[2]

از دیگر مستحبات کَفْنْ آن است که به همراه میت، دو چوب (جریده) تر و تازه در کفن همراه میت بگذارند که یکی را در ترقوه طرف چپ بین پیراهن و لنگ و دیگری را در ترقوه طرف راست به بدن میت برسانند و بهتر است این چوب‌ها از شاخه درخت خرما یا درخت سدر یا درخت بید یا درخت انار و یا هر درختی که خشک نباشد، تهیه شود و ترتیب فضیلت آنها به نحوی است که ذکر شد.[3]

مقاله

نویسنده داریوش سعادتی لیلان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.
Powered by TayaCMS