چرا باید در جهان «شر» وجود داشته باشد و چرا عالم سراسر «خیر» نیست؟
مسئله «شرور» یکی از مهمترین چالشهای الهیون است. شرور به مجموعه تمام امور ناخوشایند که موجب صدمه و زیانی به موجودات میشود اطلاق میشود که در فلسفه غرب آن را به دو بخش شرور طبیعی (مثل زلزله، بیماری، سیل و...) و شرور اخلاقی (حوادث ناشی از سوء رفتار آدمی مثل جنگ، قتل، دزدی و...) تقسیم میکنند.
حال این سوال مطرح است که اگر الهیون معتقدند عالم، مخلوق خدای عادل، حکیم و مهربان است چرا باید در جهان شر باشد و چرا عالمی سراسر خیر وجود ندارد؟ در واقع با این اشکال میخواهند بگویند خدا مسئول پیدایش شرور در عالم است و این با رحمانیت و مهربانی خدا منافات دارد. قوت این اشکال در غرب به حدی است که عده زیادی را به الحاد کشانده و یا بخشی از خداپرستان که نتوانستند در برابر قوت این اشکال مقاومت کنند در عقاید خود در مورد صفات و کمالات خدا تجدید نظر کردند. البته عده دیگری هم در غرب بشدت در مقابل این اشکال مقاومت کرده و از اعتقاد به خدای قادر و مهربان مطلق دفاع و سعی کردند با رویکردهای مختلف به این شبهه پاسخ دهند.
در فرهنگ اسلامی نیز این شبهه از قدیم الایام مطرح بوده اما نه بشدت غرب. متفکران ما در بحث الهیات در ضمن بحث از افعال خدا به مبحث چگونگی ورود شرور به عالم ماده میپردازند. در فرهنگ اسلامی با رویکردهای کلامی، عرفانی و فلسفی به شبهه شرور پاسخ داده شده است.
فلاسفه ما در پاسخ به این شبهه میگویند «خدا خالق شرور نیست». با این جواب این سوال مطرح میشود که پس خالق شرور کیست؟ اگر شرور مخلوق خدا نیست پس این شرور چگونه به عالم راه پیدا کرده است؟ لذا متفکران اسلامی در کتب خویش با عنوان «فی کیفیت دخول الشر فی القضاء الهی» به شبهه شرور میپردازند.
پاسخ تفصیلی آنها به این شبهه به چند بخش تقسیم میشود؛ اول مطرح میکنند که ماهیت شرور عدمی هستند و شرور از آن جهت شر هستند که موجب یک نقص و کمبود میشوند و نتیجه میگیرند که امور عدمی خالق نمیخواهد. از سویی میگویند شرور نسبی هستند و شر مطلق در عالم وجود ندارد؛ شرور نسبت به برخی موجودات خوب و نسبت به برخی بد است اما چون خیر آنها به جنبههای بد غلبه دارد خلقت شان حکیمانه است. مهمترین پاسخ فلاسفه اسلامی به شبهه شرور این است که «شرور مخلوق خدا نیستند بلکه لازمه ذاتی عالم ماده هستند». فلاسفه اسلامی معتقدند که خلق عالم ماده بدون شر محال است. حال این سوال مطرح میشود که اگر خدا عالم ماده را نمی آفرید چه اتفاقی میافتاد؟ در نظام فلسفه اسلامی خلق نکردن عالم ماده غیرممکن است چون مطابق اصل ضرورت علی و معلولی باید عالم ماده آفریده شود. معتقدند که اگر خدا عالم ماده را به خاطر ضررهای اندک نیافریند، ما از خیرهای زیاد این عالم محروم میشویم. پس خداوند به خاطر خیرات این عالم که بر شرور غلبه دارد عالم ماده را خلق کرد. در واقع فلاسفه اسلامی با این پاسخ، شرور را به گردن عالم ماده میاندازند.
اما به نظر میرسد پاسخهای متفکران اسلامی به شبهه شرور نادرست باشد. این حرف که شرور عدمی هستند نادرست است. این پاسخ از ضعف فلاسفه اسلامی نسبت به شبهه شرور است.
بخش مهمی از قوت شرور ناشی از پاسخهای ضعیف الهیون است. فلاسفه ما یکی از ضعیف ترین پاسخها را به شبهه شرور دادهاند. شاید در ظاهر پاسخها منطقی و عقلی به نظر برسد اما این پاسخها بیشتر از شبهه شرور، به اصل اعتقادات الهی لطمه زده است.
در تشریح نقاط ضعف پاسخ فلاسفه اسلامی به شبهه شرور باید به مراتب عالم وجود در تفکر اسلامی اشاره کرد؛ از نظر فلاسفه اسلامی پائین ترین مرتبه وجود «عالم ماده» است. آنها معتقدند طبیعت از دو جوهر «هیولایا ماده اولی» و «صورت» تشکیل شده است که این هیولا باعث میشود در عالم ماده حرکت و دگرگونی مداوم برقرار باشد. آنها معتقدند تمام تحولات عالم طبیعت ناشی از جوهر هیولای اولی است و گاهی همین دگرگونیها و تغییرات پی در پی منجر به پیدایش شرور میشود و در واقع حصول امور تضاد گاهی منجر به شر میشود. اما معتقدم که شرور لازمه عالم طبیعت نیست و همچنین معتقدم خداوند میتوانست صددرصد عالم ماده را خیر محض بیافریند. خداوند خود شرور را در عالم ایجاد کرده است و میتوانست ایجاد نکند اما اینکه چرا شرور را آفرید مهم است. در رد پاسخ فلاسفه اسلامی به شبهه شرور باید گفت ادله هیولای اولی بسیار ضعیف است و اساساً این ادله از آنجا ناشی شده که فیلسوفان ما تلقی خاصی از اجسام مادی مبتنی بر طبیعت زمان خویش داشتند که بعدها آن تلقی از ساختار ماده رد شد. پاسخ فلاسفه اسلامی به شبهه شرور با آموزههای وحیانی منافات دارد. سهروردی، خواجه نصیرالدین طوسی، شهید مطهری و ... از جمله متفکران مخالف با نظریه هیولابودند و براساس آموزههای وحیانی میتوان به نقد پاسخهای فلاسفه اسلامی در شبهه شرور پرداخت. اشکال دیگر این نظریه این است که فلاسفه ما به حکم اینکه مسلمان بودند در کتب خویش به آیات و روایات اسلامی استناد میکنند. اما بر اساس آموزههای وحیانی چیزی به نام خاصیت ذاتی موجودات در عالم نداریم و هر خاصیتی را در عالم وجود میتوان از یک موجود گرفت و چیز دیگری به آن داد و اراده الهی در اینجا مطرح است.
منظور از نداشتن خواص ذاتی، خواص عینی بیرونی منظور است، نه در مورد ذاتیات مفهومی. رد مقوله استعداد ذاتی بر اساس آموزههای وحیانی، آثار و تبعات زیادی دارد و در عالم فکر و فلسفه خیلی از نظریات را ویران میکند.
با استناد به ادله فلسفی میتوان به رد پاسخ متفکران اسلامی در مورد شرور پرداخت. غربیها در مسئله منطقی شر یک اشکال برون دینی طرح میکنند و میگویند بین گزارههای «شر وجود دارد» و «خدا قادر مطلق است» تعارض وجود دارد. میخواهند بگویند که یک دیندار در آن واحد نمی تواند هم به وجود شرور، هم به وجود خدای کامل و هم اینکه این شرور مخلوق خدای کامل است معتقد باشد. پس بین این گزارهها تعارض وجود دارد و باید دست از یکی از این گزارهها بردارید تا تعارض رفع شود. ما برای این مسئله منطقی شر پاسخ داریم که به طور اجمال این است که ما از گزارههای دینی میتوانیم تبیینی ارائه دهیم که با آن تبیین وجود شرور هیچگونه منافاتی با وجود خدای کامل نداشته باشد.
پلانتینگا برای حل شبهه منطقی شرور پاسخ درستی مبتنی بر «اراده آزاد» داده است و میگوید: ما بین گزاره «شر وجود دارد» و «خدا کامل است» گزاره دیگر «انسان مختار است» هم باید قرار دهیم تا مشکل حل شود.
پاسخ متفاوت بر شبهه شرور ناشی از عدم درک حکمت الهی در خلق شر است.
شبهه شرور پاسخ درون دینی و برون دینی دارد. در دیدگاه ما واقعاً خدا شر آفریده است اما همه حکمت و هدف الهی را ما نمی دانیم و با توجه به مجموعه گزارههای دینی میتوان به این شبهه پاسخ داد. پشت سر آفرینش «شر» هدف حکیمانه وجود دارد و این هدف فهمیده نمی شود مگر اینکه حکمت آفرینش را بفهمید و آنگاه وجود شر نقضی بر وجود کمالات خدا تلقی نمیشود.