دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

هلاکت معتمد عباسی

No image
هلاکت معتمد عباسی

کلمات کلیدی :احمدبن متوکل، معتمد، المعتمد بالله، موفق

نویسنده:یدالله حاجی‌زاده

معتمد عباسی

محققان، عصر دوم عباسی (که از سال 232 هـ.ق آغاز می‌شود و تا سال 334 هـ. ادامه می‌یابد) را دوران ضعف خلافت عباسی و از بین رفتن تدریجی هیبت آن می‌دانند.[1] در این زمان با نفوذ ترکان در دستگاه حکومتی و در اختیار گرفتن امور قدرت خلفا به شدت کاهش یافت. حکومتهای مستقلی از بدنه خلافت جدا شدند، آل بویه در فارس و اصفهان و جبال، حمدانیان در موصل و حلب، “محمدبن طفج” (اخشیه) در مصر و شام و “نضربن احمد سامانی” بر خراسان حاکم شدند. در نتیجه وسعت خلافت کاهش یافت.[2] اما خلافت در فاصله‌ سالهای 256 تا 295 هـ.ق یعنی دوران خلافت “معتمد”، “معتضد” و “مکتفی”، بخش مهمی از قدرتش را بازیافت. این دوره را «دوران بیداری خلافت» نام نهاده‌اند.[3]

پانزدهمین خلیفه عباسی “ابوالعباس احمدبن متوکل” ملقب به «المعتمد باالله» در سال 231 هـ.ق از ام ولدی به نام «فتیان» متولد شد.[4] وی در سال 256 هجری به خلافت رسید.[5]و تا سال 279 هـ. امر حکومت را بر عهده داشت. در خصوص بیعت با وی در منابع آمده است: «دوران “مهتدی” (پدر معتمد)، ترکان تسلط شدیدی بر حکومت داشتند. "مهتدی" تصمیم گرفت، برای رهایی از دست آنان، فرماندهان آنها را به وسیله یکدیگر سرکوب کند. اما تلاش وی شکست خورد و ترکان برای رهایی از دست او هم صدا شدند، "مهتدی" را به قتل رساندند و با "ابوالعباس احمدبن متوکل" بیعت کردند و او را «معتمد» لقب دادند.[6] "طبری" زمان بیعت با "معتمد" را یک جا روز سه‌شنبه 13 ماه رجب سال 256 هـ. [7] و در جای دیگر روز سه‌شنبه 14 روز مانده از رجب همان سال[8] ذکر کرده است. دوره نسبتاً طولانی خلافت "معتمد"، نشان از ثبات و قدرت نسبی خلافت عباسی در این دوره دارد. طراوتی که به قول "حمدالله مستوفی" در دوران خلافت معتمد پیدا شد،[9] مدیون کیاست و تدابیر برادر خلیفه "احمدبن متوکل" (موفق) بوده است. "معتمد" پس از قدرت گیری، امر اداره لشکر و امر ولایت بر مناطق مهمی چون کوفه، مکه و مدینه، یمن، بغداد، بصره، اهواز، فارس و... را به برادرش موفق واگذار کرد.[10]

هر چند واگذاری این امور به "موفق" سبب شد، خلیفه تسلط چندانی به امور نداشته باشد.[11] و به قول برخی از نویسندگان حتی در برخی از مواقع که 300 دینار احتیاج داشت، نمی‌توانست پیدا کند،[12] اما این امر در واقع به نفع دولت عباسیان بود؛ چرا که "موفق" توانست از قدرت ترکان در این زمان به نحو چشمگیری بکاهد.[13] علاوه بر این خطراتی که خلافت عباسی را تهدید می‌کرد، از جمله قیام زنگیان، قرمطیان و بلندپروازیهای "یعقوب لیث صفاری" را به نحو شایسته‌ای مدیریت کند و بعضاً این خطرات را به کلی از سرخلافت بر طرف کند. "سهیل طقوش" می‌نویسد: «خلیفه برادرش "ابو احمد طلحه" (موفق) را امیر سپاه قرار داد. این مرد چراغی روشن، در جان گرفتن خلافت در دوران "معتمد" به حساب می‌آید. شوکت ترکان به ویژه بعد از شکست آنها در مقابل زنگیان شکسته شد.»[14]

مهمترین وقایع در دوره معتمد:

در این دوره وقایع چندی به وقوع پیوست که به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:

1- قیام زنگیان:

این قیام به رهبری "علی بن محمد علوی" ابتدا از بصره و نواحی اطراف آن آغاز گشت و سپس مناطق وسیعی را دربرگرفت و به یکی از مشکلات اساسی خلافت عباسی تبدیل شد. در خصوص نسب رهبر این قیام و هدف وی در منابع نظریات گوناگونی ارائه شده است. برخی قائلند: نسب وی به علویان نمی‌رسد وی تنها برای جلب توده‌ها این نسب را برای خود قائل شد.[15] اما برخی از محققان با نگاه مثبت به این قیام و رهبران نگریسته‌اند. دکتر "یعقوب آژند" می‌نویسد: «اسم اصلی رهبر قیام زنگیان "علی بن محمدبن احمد بن عیسی بن زید بن علی بن حسن بن علی (ع)" بوده است.»[16] و در خصوص قیامش می‌نویسد:

«این قیام دینی که به منظور مقابله با ظلم و ستم خلفا و تعدی که به مال و جان رعایا صورت می‌گرفت، توسط یکی از شیعیان و علویان آغاز گشت.»[17]

"علی بن محمد" موفق شد، بردگان سیاه پوست زیادی را که در بصره و نواحی اطراف آن بودند به خود جذب کند و با حمله و تصرف نواحی مختلف، خلافت عباسی را تهدید کند. "موفق" برادر خلیفه به جنگ او رفت. میان این دو سالها جنگ برقرار بود. سرانجام سپاهیان عباسی پیروز شدند. "صاحب الزنج" به قتل رسید و شهر "مختاره" (مرکز زنگیان) غارت شد.[18] این شورش که از سال 355 تا سال 270 هـ.ق ادامه یافت.

2- حکومت قرمطیان:

«از مذهب اسماعیلیان دو نیروی بزرگ، منتخب شدند که حکومت عباسی را تهدید کردند؛ یکی حرکت قرامطه بود. که حقیقتاً عباسیان را به تنگنا انداخت و آنان را در خانه‌هاهی خودشان تهدید کرد و دیگری حکومت فاطمیان بود که در شمال آفریقا پا گرفت».[19]

دعوت قرمطیان یا قرامطه ابتدا در عراق سال 261 هـ. آغاز شد، سپس در بحرین، یمن، احساء، و دمشق گسترش یافت. این دعوت به منظور براندازی خلافت عباسیان آغاز شد و تا مدتها پس از خلافت معتمد (تا سال 363) ادامه یافت.[20]

3 - قیام حسن بن علی بن حسن ملقب به «اطروش»:

قیام حسن بن علی بن حسن بن عمر بن علی بن الحسن المجتبی (ع) معروف به «اطروش» از جمله قیامهای شیعی است که در این زمان و بر علیه خلافت عباسی صورت گرفت.[21] وی به دیلمان رفت و کارش بالا گرفت. اطروش از پیشوایان مذهبی زیدیه به شمار می‌رفت و کتب زیادی در فقه زیدیه تصنیف کرد.[22] وی سیزده سال در بلاد دیلم اقامت داشت. عده زیادی از مردم دیلم به اسلام گرویدند؛ وی موفق شد در سال 301 طبرستان را به تصرف درآورد.[23]

4- شهادت امام حسن عسکری (ع):

پیشوای یازدهم شیعیان حضرت امام حسن عسکری (ع) در سال 260 هـ.ق و در زمان معتمد و با دستور این خلیفه ظالم عباسی به شهادت رسید. در این خصوص باقر شریف قریشی می‌نویسد: «امام حسن عسکری (ع) را نزد طاغوت زمان، معتمد عباسی بردند. در حالی که معتمد سخت ناراحت بود. وی ازاینکه مردم به آن حضرت احترام می‌گذاشتند و علویان را در فضیلت بر عباسیان برتری می‌دادند به شدت خشمگین بود؛ لذا تصمیم گرفت وی را به شهادت برساند. بنابراین زهر کشنده‌ای به ایشان داد و آن حضرت را بر اثر آن زهر به شهادت رسید.»[24]

5- قدرت‌گیری صفاریان:

در زمان معتمد، یعقوب لیث صفاری ازقدرت فراوانی برخوردار بود. یعقوب لیث در این زمان پس از حمله به خراسان و تصرف مناطق مختلف، طبرستان را از دست حسین بن زید بیرون آورد.[25] وی عزیمت جنگ با خلیفه را داشت. به همین منظور با لشکر خویش به سوی بغداد حرکت کرد. خلیفه برادرش موفق را به جنگ او فرستاد. یعقوب در جنگ با "موفق" کاری از پیش نبرد و به خوزستان رفت. و به جمع‌آوری نیرو و امکانات پرداخت، تا مجدداً با نیروهای خلافت عباسی درگیر شود. اما اجل به وی مهلت نداد و در راه درگذشت.[26]

هلاکت معتمد:

خلیفه عباسی "المعتمد بالله" سرانجام در سال 279 هـ.ق یازده روز مانده از ماه رجب مرد.[27]

منابع افراط در غذا خوردن را عامل هلاکت خلیفه عباسی دانسته‌اند.[28]

پس از "معتمد"، "احمدبن طلحه بن متوکل" پسر برادر خلیفه به قدرت رسید.[29]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS