4 اردیبهشت 1397, 14:12
مداقه پیرامون ربط و نسبت «دین و فلسفه» از آن دست مباحثی است که رد پای آن را در جای جای تاریخ تفکر بشر میتوان پی گرفت و این دغدغه نزد فیلسوفان، فقها و متکلمان بدل به مباحثه ای بلند دامن در تاریخ تفکر اسلامی و مسیحی شده است.
اخیراً انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اثری با عنوان «عقل در دین شناسی ابن رشد» به قلم نادر شکراللهی منتشر کرده است که از همین دغدغه نشات میگیرد و نشان از این دارد که نسبت سنجی «عقل و دین» هنوز هم سوژهای مورد تامل برای فضای فکری و علمی ما است.
برخی در تمایز دین و فلسفه این گونه دلیل میآورند که منطق حاکم بر معرفت دینی با منطق فلسفی متفاوت است و به این اعتبار این دو نیز از بنیان از یکدیگر متمایزند، اما در مقابل این گروه، فلاسفه اسلامی و متفکران جهان اسلام همواره تلاش داشتهاند که شیرازه مشترک این دو معرفت را بیابند و نزدیکی معارف عقلانی و وحیانی را بازنمایانند.
در راستای این تلاش متفکران اسلامی، دو جریان در تاریخ تفکر اسلام شکل گرفت که شکراللهی در کتاب خود این دو جریان فکری را چنین توصیف و تبیین میکند؛ نخست، جریانی که از فارابی شروع شد و سپس در اندیشه های ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا ادامه یافت و همچنان در فلسفه اسلامی کنونی ما نیز جریانی غالب به شمار میرود.
البته گروهی هم هستند که این جریان را متهم میکنند که باعث شده اند ماهیت عقلانی فلسفه اسلامی تضعیف شود و به دامان کلام و عرفان بغلتد، اما در پاسخ به این اتهام، قابل ذکر است که مکتب متعالیه برخاسته از این جریان فکری توانست با همنشینی عرفان، کلام و قرآن و فلسفه بر کشمکش بین عقل و دین مهر پایان گذارد.
جریان دومی که سعی در آشتی دین و فلسفه داشت، ابن رشد طلایه دارش بود و به جریان عقل گرایی شهره است. ابن رشد به اصول فلسفه مشاء وفادار بود که توسط ارسطو پی ریزی شده بود. او با ارادتی که به ارسطو داشت و با تلاشی که برای احیای اندیشه او کرد، باعث شد در جهان اسلام اندیشه هایش پایگاه محکم و نفوذی گسترده پیدا نکند و در عوض مغرب زمین و عالم مسیحی بستری برای رشد و ظهور اندیشه های ابن رشد شد. هانری کربن در این باره مینویسد؛ «ابن رشد با حذف و رد عالم خیال و ملکوت جا پای خود را در عالم اسلام از دست داد، اما در عوض افق جدیدی را در فلسفه اروپا گشود و ریشه های روشنفکری اروپایی را میتوان در آرای او جست. توجه غربیان به ابن رشد به قدری است که گاهی از سوی آنها بزرگترین فیلسوف جهان اسلام لقب میگیرد!
ادعای نادر شکراللهی در کتاب «عقل در دین شناسی ابن رشد» را میتوان اینگونه جمعبندی کرد که ابن رشد و متفکران جهان اسلام به دنبال هدف مشترک «هماهنگی دین و فلسفه» بودند، اما راه حل های متفاوتی برای هم آوایی عقل و دین ارائه دادند. نتیجه ای که از مباحث ارائه شده در این کتاب ارائه میشود، نتیجه قابل تاملی است؛ اینکه تلاش فلاسفه اسلامی همواره هماهنگ کردن فلسفه یونان با آموزه های دینی بوده است. اما این تلاش در شرق و غرب جهان اسلام به صورت های متفاوتی ظهور پیدا کرد.
متفکرانی چون فارابی، ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا در شرق جهان اسلام به جنبه های عرفانی و معنوی دین نزدیک تر شدند، اما غرب جهان اسلام به طلایه داری ابن رشد به عقل گرایی متمایل شد که همین رویکرد، مشی و مرام فلسفه مدرن اروپا شد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان