كلمات كليدي : هنجار، هنجارهاي اجتماعي، بهنجار، نابهنجار، كجروي، كجرو
نویسنده : فاطمه فريدوني
در هر جامعهای رفتارهای انسانی مبتنیبر هنجارهاست. در حقیقت هنجارها در تنظیم روابط اجتماعی تاثیر بهسزایی دارند و عدم رعایت آنها توسط افراد نابهنجار حالتی مخرب دارد چرا که نظم اجتماعی را به مخاطره میاندازند. بنابراین میتوان گفت هنجار و نابهنجار که از مفاهیم اساسی جامعهشناسی بهویژه جامعهشناسی انحرافات هستند در تنظیم زندگی اجتماعی و ایجاد نظم اجتماعی یا اختلال در آن تاثیر بهسزایی دارند که به توضیح آنها میپردازیم:
1- هنجار
واژه هنجار دارای معادل لاتین norm است. در لاتین norm معنای گونیا میدهد و از اینرو، از آن قانون، قاعده یا مثالی بر میآید که بدان رجوع میشود. در محاوره این واژه معنای دوم را حفظ کرده است به این معنی که قانون، قاعده یا اصلی که باید هدایت یا راهبری یک رفتار را موجب شود، از آن مستفاد میشود. آندره لالاند (Andre Lalande: 1867-1963) محقق فلسفهشناس فرانسوی، با دیدی بیشتر فلسفی، هنجار را چنین تعریف میکند: «نوع ملموس و یا فرمول مجرد آنچه باید باشد (در هر زمینه که قضاوت ارزشی در آن راه یابد)؛ از اینرو معناهای آرمان، قاعده، هدف، مدل بر حسب موارد از آن بر میآید.»[1]
در اصطلاح جامعهشناسی هنجارها را الگوهای استانداردشده رفتار میگویند. این الگوها نشاندهنده رفتار ایدهآل یا مطلوب جامعه است.[2] هنجارها در جامعهشناسی بهعنوان یک قاعده رفتاری عمل میکنند که نه فقط افراد برای انجام کارها از آن پیروی میکنند، بلکه در عین حال رفتار انسانها با آن سنجیده میشود.[3] بنابراین هنجارهای اجتماعی است که تعیین میکند انسان چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهایی باید اجتناب ورزد. باید چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند. و به همین دلیل هر کس سعی میکند رفتار خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار نماید تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد.[4] قوانین، طرز لباس پوشیدن، مقررات رسمی و اداری، احکام فقهی و شرعی، برنامه تحصیلی، قواعد ورزشها و بازیها، آداب و رسوم و نظایر آن از جمله هنجارهای جامعه محسوب میشوند.[5]
هنجار بهعنوان شیوه تنظیم اجتماعی از زمان دورکیم تا به حال مورد توجه جامعهشناسان بوده است. با این حال تاریخ مفهوم هنجار به زمانی برمیگردد که انسانها به ثبت و ضبط رفتارهای خود پرداختند و این مفهوم در تحلیلهای فلسفی و اخلاقی مورد توجه قرار گرفت، هرچند که واژه هنجار، از نظر مفهومسازی، جدید بهشمار میرود.[6]
مشخصههای هنجار اجتماعی
بهطور کلی میتوان گفت هنجار اجتماعی چند مشخصه دارد:
1- قاعده و استاندارد رفتار اجتماعی (تنظیم روابط اجتماعی، فعالیت مشترک و کنش اجتماعی)؛
2- رعایت کردن اکثریت؛
3- مجازات در صورت عدم رعایت.
در نتیجۀ این سه عامل است که هنجار در واقع یک دستورالعمل رفتار اجتماعی یا به قول رالف دارندورف و دیگران یک "گرامر اجتماعی" میشود.[7] زیرا نقش عمده هنجار در جامعه، تنظیم نظم اجتماعی و تبعیت از آنها در روابط اجتماعی است.[8]
رابطه هنجار و ارزش
هنجارها از این بابت بر ارزشها و نگرشهای اجتماعی اثر میگذارند که تجویزکننده و در عین حال نهیکننده رفتارها هستند.[9] هنجارهای اجتماعی را تجلی بیرونی ارزشهای اجتماعی میدانند.[10] هنجارها به این دلیل باقی میمانند که با نظام ارزشی جامعه در توافق هستند و به نیازهای اجتماعی پاسخ میدهند.[11]
منشأ هنجارها
برخی از هنجارها از طریق دین، قوه مقننه، و یا دولتها به وجود میآیند، و بسیاری از هنجارهای مهم زندگی نیز از عادتها و سنتها ناشی میشوند و در ردیف شیوههای سنتی و تکراری انجام امور روزمره قرار میگیرند.[12] بهطور کلی این هنجارها با عناوین هنجارهای دینی، هنجارهای رسمی و هنجارهای سنتی در جامعه بیان میشوند.[13]
هنجارها و مجازات
به طور کلی هنجارها را برحسب نوع مجازات میتوان به ترتیب زیر طبقهبندی کرد:
- هنجارهای انتظامی؛ به هنجارهایی اطلاق میشود که دستگاه حاکمه در یک جامعه مسئول و متعهد به اجرای آن است و نقض آن موجب مجازات بیرونی و عینی مانند اعدام، زندان، جریمه و نظایر آن میشود.
- هنجارهای مردمی؛ شامل هنجارهایی هستند که انسان بهخاطر شرم، ترس، شماتت یا مسخره دیگران شدن، بدنامی و امثال آن از این هنجارها پیروی میکند مثلا ازدواج در ماههای حرام و پذیرایی نکردن از مهمان از این نوع است.
- هنجارهای اخلاقی؛ هنجارهایی هستند که پیروی از آنها معلول یک نیروی درونی است که مردم را به تبعیت از آنها وا میدارد.[14]
2- نابهنجار
واژه نابهنجار دارای معادل لاتین "Abnormal" است که در معانی زیر بهکار میرود:
- فاقد سازگاری با ساخت کلی یک نظام؛
- مضر در کارایی یک نظام؛
- مغایر با انتظار و توقع مردم؛
- متمایز از آنچه معمول، متداول و طبیعی شمرده میشود.[15]
واژه نابهنجار در برابر بهنجار "Normal" قرار دارد. فرد بهنجار کسی است که با خود، محیط پیرامون و انتظارات محیطش همسازی داشته باشد.[16] بهعبارت دیگر کسانی که با جامعه همنوا باشند بهنجار شمرده میشوند و آنانی که همنوایی ندارند نابهنجار نام میگیرند. مراد از همنوایی اجتماعی مراعات هنجارهای اجتماعی و منظور از ناهمنوایی اجتماعی نقض هنجارهای اجتماعی است.[17]
اگر رفتار افراد جامعه با هنجارها، ارزشها و عقاید اجتماعی جامعه در تعارض و تضاد باشد، در این صورت رفتار اجتماعی، رفتار نابهنجاری خواهد بود زیرا که بین خواستهها، نیازها و آرمان اجتماعی سیستم موجود و افراد جامعه هماهنگی دیده نمیشود، و در این حالت روابط اجتماعی تنشزا و ستیزآمیز است. وجود چنین روابط نابهنجار در جامعه، سبب پیدایش مسائل و مشکلات اجتماعی شده و حرکت جامعه را ناموزون و متعادل میسازد. جامعهشناسی چنین مسائل و مشکلات اجتماعی را که زاده عدم هماهنگی نظام ارزشی با خواستهها و عملکردهای افراد جامعه است، تحت عنوان نابهنجاری اجتماعی مورد بررسی قرار میدهد. بزهکاری کودکان و نوجوانان، اعتیاد، خودکشی، دزدی و نابسامانی خانواده از این مقوله است.[18]
مسائل "انحرافات جامعوی"، یعنی رفتار فرد یا گروهی که با الگوها و هنجارهای جامعوی انطباق ندارد، از قرن 19 مورد توجه قرار گرفت. به همین مناسبت بود که دورکیم جامعهشناس فرانسوی، "نرمال" یا عادی را از "پاتولوژیک" یا آسیبی جدا ساخت.[19]
نابهنجاری، کجرو و کجروی
هر جامعه دارای قوانینی است که بر مردم تحمیل میگردد. کسانی که از این مقررات اطاعت نکنند کجرو شناخته میشوند.[20] کجرو یا منحرف، نابهنجار یا بیمار[21] کسی است که رفتار نابهنجارش زودگذر نباشد و دیرگاهی دوام آورد. و رفتار او را کجروی اجتماعی یا انحراف اجتماعی میخوانند.[22] از نظر برخی جامعهشناسان، اصطلاح کجروی (انحراف) به الگوهای رفتار غیرقابل قبول، الگویی که برخلاف هنجارهای جامعه است، یا به عمل یا الگوی رفتاری که قوانین و مقررات اجتماعی را نقض کند اطلاق میشود.[23] نابهنجاری گاه در مفهومی کاملا مترادف با کجروی، و به مفهوم تخلف از ارزشها و هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی بهکار میرود؛ و گاه نیز در مفهومی کلیتر، به معنای ابعاد، ویژگیها و حتی رفتارهای غیرمتعارف وغیرمعمول.[24]
علت پیدایش نابهنجاریها
برخی، علت اصلی پیدایش نابهنجاریها را به عوامل محیط طبیعی، برخی به عوامل نژادی و ارثی و گروهی، به نبود تعلیم و تربیت و یا نارسایی فرهنگ جامعه نسبت میدهند. جامعهشناسی بدون اینکه تاثیر عوامل ذکر شده را نادیده بگیرد، عامل مشروط و تعیینکننده رفتارهای ناهنجار را در کیفیت و ماهیت روابط اجتماعی میداند. از این دیدگاه با پیدایش روابط ناعادلانه اجتماعی زمینه برای تکوین نابهنجاریها پیدا میشود. به این ترتیب نابهنجاریهای اجتماعی، زاده محیط اجتماعی است. اگر محیط اجتماعی با شکلگیری روابط اجتماعی درست و ایجاد ساخت هماهنگ و موزون بین خواستهها و امکانات و بین وسیلهها و هدفها، رابطه برقرار کند و فرهنگ جامعه را در جهت شکلگیری چنین زمینهای بهکار گیرد، رفتار افراد جامعه در جهت تحقق خواستههای سیستم اجتماعی و افراد سوق داده میشود. اما اگر محیط اجتماعی با ساخت درونی خود نابرابریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به وجود آورد و زمینه نارضایتی را پیریزی کند، رفتار افراد جامعه بهسوی نابهنجاریها گرایش پیدا خواهد کرد.[25]
روشهای شناخت انحرافات (کجرویهای) اجتماعی[26]
برای بررسی و شناخت انحرافات اجتماعی در جامعه معمولا از سه روش زیر استفاد میکنند:
1- روش آماری؛ روشی است که آمارگران بهکار میبرند. آنان حد متوسطی را برای کلیه رفتارها در نظر میگیرند و اگر کسی از این استاندارد رفتاری پا را فراتر بگذارد او را کجرو میگویند.
2- روش آسیبشناسی؛ آسیبشناسان نیز مانند پزشکان رفتارهای اجتماعی افراد را به دو گروه رفتار اجتماعی سالم و رفتار اجتماعی ناسالم نسبت میدهند. بیماریهای جسمی چون تب و بیماریهای غیرجسمی چون افسردگی از اینگونهاند. بنابراین بیدلیل نیست که همجنسبازی و طلاق نیز بیماری خوانده شود، چه ایندو، تخلف از هنجارهای اجتماعی است.
3- روش جامعهشناختی؛ جامعهشناسان نظر خود را بر این پایه قرار دادهاند که هر یک از گروههای اجتماعی قوانین ویژهای دارند و تخلف از این قوانین را کجروی میخوانند. از نظر آنان انحراف اجتماعی یعنی تخطی از هنجارهای جامعه.
کجروی (انحراف) فردی و گروهی
وقتی فردی بهتنهایی از هنجارهای خردهفرهنگ خود منحرف میشود و درواقع، اینگونه هنجارها را مطرود میداند، چنین فردی را مشمول انحرافات فردی میشناسیم. اما زمانیکه گروهی از افراد بهصورت دستهجمعی، برخلاف هنجارهای مورد قبول جامعه عمل میکنند، عمل آنها انحراف گروهی نامیده میشود. تعداد بیشماری از انحرافات گروهی در داخل خردهفرهنگ منحرف جامعه اتفاق میافتد. لازم است تاکید شود که در چنین موقعیتی فرد در واقع منطبق با هنجارهای خردهفرهنگ عمل میکند و این خردهفرهنگ است که هنجارهای جامعه را طرد میکند.[27]