دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وضع Forgery, position, circumstance

No image
وضع Forgery, position, circumstance

كلمات كليدي : وضع، نسبت، مخالف طبع، موافق طبع، قابل اشاره حسي

نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)

"وضع" در لغت به معنای "محل"، "موضع"، مکان "قراردادن" و امثال آن است[1] و در اصطلاح فلاسفه[2] یکی از مقولات نسبی می‌باشد و در تعریف آن چنین گفته‌اند:

"مقصود از وضع، حالتی از شیء است که در اثر نسبت برخی از اجزاء با در نظر گرفتن جهت آنها حاصل می‌شود. مانند حالت ایستادن که از قرار گرفتن اجزاء بدن بر روی یکدیگر به طوری که سر در جهت بالا باشد حاصل می‌شود یا حالت دراز کشیدن که از قرار گرفتن اجزاء بدن در کنار یکدیگر بصورت افقی انتزاع می‌شود".[3]

از آنجا که نسبت بین اجزاء و جهت میان آنها، فقط در مادیات قابل تصور است این مقوله نیز مانند «متی» و «أین» اختصاص به مادیات دارد.[4]

اقسام وضع

علاوه بر تقسیم فوق، "وضع" از آن جهت که ممکن است موافق یا مخالف اقتضای طبیعت شیء باشد به دو قسم تقسیم می‌شود: [5]

1- وضع بالطبع: به وضعی گفته می‌شود که فاعل آن «بالطبع» باشد. مقصود از فاعل بالطبع آن فاعلی است که یا دارای علم نباشد و یا اگر دارای علم هست علم او در آن فعل، نقشی نداشته باشد. مثلاً وقتی گفته می‌شود درخت فاعل بالطبع است یعنی حرکات درخت بدون علم درخت می‌باشد. فاعل بالطبع در مقابل فاعل قسری بکار برده می‌شود و مراد از آن فاعل بدون علمی است که بر خلاف طبیعتش حرکت کرده است و به عبارتی فاعل قسری است. پس وضع بالطبع به آن حالتی گفته می‌شود که اقتضای طبیعت شیء باشد مانند چگونگی قرار گرفتن درخت بر روی ساقه و ریشه‌اش.

2- وضع لابالطبع: مراد وضعی است که وصف فاعل لابالطبع باشد و منظور از فاعل لابالطبع فاعلی است که فعلش ناشی از طبیعتش نیست؛ خواه اراده در آن نقش داشته باشد و خواه نه؛ مانند کسی که در خانه است نسبت به خانه. در حقیقت این وضع را خودش با علم و اراده و اختیار خودش برای خود به وجود آورده است.

وضع از جهت بالفعل و بالقوه بودن نیز به دو قسم تقسیم می‌شود:[6]

1-وضع بالفعل: یعنی آنچه وضع به آن نسبت داده می‌شود در آن زمان بالفعل موجود باشد. مانند نسبت دادن حالت ایستادن به انسان، زمانی که ایستاده است.

2- وضع بالقوه: مقصود آن حالتی است که آنچه وضع به آن نسبت داده می‌شود آن حالت را در آن زمان نداشته باشد بلکه در آینده دارا شود. مانند نسبت دادن حالت خسوف به ماه در حالی که در آینده خسوف خواهد شد و هنوز خسوف نشده است.

وضع به معنایی که گذشت همان معنای "وضع مقولی" است که یکی از مقولات ده‌گانه می‌باشد. لکن لازم به ذکر است که "وضع" دو اصطلاح غیر مقولی هم دارد که عبارتند از:

1- قابل اشاره حسی بودن: به این معنا، هر جسم یا هر شیء جسمانی، دارای وضع می‌باشد. یعنی قابل اشاره حسی است (مراد از شیء جسمانی، آن است که به نحوی با جسم مرتبط باشد) [7]

2- کمیت قابل اشاره حسی بودن: به گونه‌ای که بتوان درباره آن گفت در کدام جهت است و نسبت اجزاء متصلش به یکدیگر چگونه است و به عبارتی مراد کمیت متصل ثابت است که مصادیق آن همان سطح و خط و حجم می‌باشد.

در این دو معنای غیرمقولی چنانکه ملاحظه می‌شود معنای اول اعم از معنای دوم است. چون معنای اوّل شامل نقطه هم می‌شود؛ زیرا نقطه اگر چه کمیت ندارد ولی با جسمانیات مرتبط است و لذا قابل اشاره حسی است امّا معنای دوّم شامل نقطه نمی‌شود. زیرا نقطه کمیت و مقدار ندارد.[8]

برخی از فلاسفه معاصر، "وضع" را جزء مقولات نمی‌دانند و معتقدند در وضع و سایر مقولات نسبی غیر از طرفین نسبت، امر عینی دیگری بنام نسبت خارجی وجود ندارد؛ چه رسد به اینکه در اثر آن نسبت، هیئت خاصّی هم برای موضوع پدید آید و اتصاف اشیاء خارجی به این گونه مفاهیم دلیل وجود ما به ازاء عینی برای آنها نیست بلکه این مقولات نسبی، جزء مفاهیم عام انتزاعی و مقولات ثانیه فلسفی[9] می‌باشند.[10]

از جمله احکام وضع مقولی این است که "تضاد" و "شدت و ضعف" در آن واقع می شود.

"تضاد" مانند هنگامی که انسان وضع و هیئت قرار گرفتن او به گونه‌ای باشد که سرش به سمت آسمان و پاهایش در زمین باشد. این حالت دقیقاً‌ ضد حالتی است که برعکس صورت فوق باشد؛ یعنی به گونه‌ای ایستاده باشد که سرش در زمین و پاهایش رو به آسمان قرار گرفته باشد. این دو حالت و به عبارتی این دو وضع، دو معنای وجودی هستند که بر موضوع واحدی ( که انسان است)‌ وارد شده‌اند و سایر شرائط تضاد را هم دارند. نظیر اینکه بین این دو حالت، غایت خلاف هست و نیز رفع هر دو حالت از انسان جایز است. به اصطلاح، ارتفاع متضادان از موضوع واحد جایز است؛ نظیر انسانی که خمیده باشد که هیچ کدام از آن دو حالت را ندارد و در عین حال اجتماع دو حالت فوق در حال واحد بر انسان واحد محال است. (به عبارتی همه شرائط متضادان در آن رعایت شده است.) [11]

اما "شدت و ضعف"، نظیر جایی که حالات دو انسانی که در حال انحناء‌ قرار گرفته اند را با هم مقایسه می‌کنیم می‌توان گفت انحناء یکی از آنها شدیدتر و انحناء دیگری ضعیف‌تر است. [12]

مقاله

نویسنده احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حواس ظاهری و باطنی

No image

مراتب و درجات عقل

صفات خداوند

صفات خداوند

No image

مُثُل افلاطونی

Powered by TayaCMS