زندگینامه:
نام شریف آن حضرت فاطمه کبری(س) و القابش معصومه، طاهره، حمیده و برّه، رشیده، تقیّه، کریمه اهل بیت(س) و عالمه آل طه و... می باشد. در اول ذیقعده سال 173 (هـ.ق) در مدینه به دنیا آمد و در سن 28 سالگی در دهم ماه ربیع الاول 201 در قم وفات یافت.[1]
حضرت فاطمه معصومه(س) در خانه عصمت و طهارت چشم به جهان گشود، مادرش نجمه (س) و پدرش امام هفتم حضرت امام موسی کاظم(ع) و برادرش امام رضا(ع) بود.
کرامت حضرت:
آن حضرت تا سن شش سالگی در مدینه در محضر پدر برزگوارش امام هفتم بوده که یکی از کرامات و فضایل حضرت معصومه(س) در همین سن خردسالی روی داد. زمانی که پدر بزرگوارشان در سفر بودند، جمعی از شیعیان برای دریافت پرسشهای خود به مدینه وارد شدند تا به محضرت امام موسی بن جعفر(ع) برسند و پاسخ سؤالات خود را از حضرتش دریافت کنند. اما با خبر شدند که آن بزرگوار در مسافرت هستند لذا پرسشها را به خانواده امام کاظم سپردند تا در سفر بعد پاسخ بگیرند. حضرت معصومه(س) که حدود شش سال داشت، پاسخ سؤالات آنها را نوشت و به ایشان داد. امام موسی کاظم(ع) پس از بازگشت از سفر و باخبر شدن از این قضیه به نشان تمجید از دخترش حضرت معصومه (س) و تصدیق او سه بار فرمودند:
«فداها ابوها»
«پدرش به فدایش»
حضرت معصومه(س) بعد از پدر در سال 179 تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(ع) قرار گرفت و تا سال 200 (ه.ق) یعنی 21 سال تمام در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و عرفانی و اخلاقی دست یافت.
فضایل:
یکی از فرازهایی که بیانگر اوج عظمت و مقام حضرت فاطمه معصومه(س) است، زیارتنامه ای است که حضرت رضا(ع) در مورد آن حضرت بیان فرموده اند. در فرازی از آن چنین آمده است:
«یا فاطمة اشفعی لی فی الجنه فانِِّ لَک عِندا... شأناً من الشأن»[2]
«ای فاطمه مرا در مورد ورود به بهشت شفاعت کن؛ چرا که در پیشگاه خداوند دارای مقامات و درجات بسیار ارجمندی هستی»
امام صادق(ع) این روایت را قبل از ولادت امام کاظم(ع) فرمود:
«وَسَتُدفَنُ فیها امرَأَةٌ مِن اَولادی تُسّمی فاطمهٌ فَمَن زارها وجبت لَهُ الجنَّه»[3]
«به زودی در قم بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود. کسی که مرقد او را زیارت کند بهشت برای او واجب گردد»
راز ازدواج نکردن حضرت:
حضرت معصومه(س) به هنگام هجرت حضرت امام رضا(ع) از مدینه به طوس 27 ساله بودند. طبق وصیّت امام کاظم (علیه السلام) ازدواج دختران آن حضرت به مشورت و اجازه امام رضا(ع) بستگی داشت. چرا که آن حضرت به مصلحت خواهرانشان آگاهتر از دیگران بودند. برای حضرت معصومه (س) همسر مناسب و همتایی وجود نداشت. زیرا علاوه بر کفو دینی کفو فرهنگی و معنوی نیز نقش بسزایی در ازدواج صحیح دارد. شاید بر همین اساس امام صادق(ع) فرمود:
«اگر خداوند متعالی علی(ع) را برای فاطمه الزهرا(س) نمی آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او همسر و همتای مناسبی برای فاطمه الزهرا(س) پیدا نمی شد»[4]
در فراق امام رضا(ع):
در سال 200 (هـ.ق) زمانی که یگانه برادر حضرت معصومه(س) به اجبار مأمون مجبور به هجرت به خراسان شدند، حضرت حدود یک سال به دور از برادر خود در مدینه زندگی کرد.
مأمون عباسی در سال 201 (هـ.ق) حضرت امام رضا(ع) را به عنوان ولیعهد خود تعیین نمود. در این هنگام آن حضرت برای بستگان خود در مدینه و خصوص برای حضرت معصومه(س) نامه ای نوشت و آنها را به خراسان دعوت نمود. حضرت معصومه(س) به مجرد خواندن نامه امام(ع) برای دیدار برادر عازم خراسان شد و با گروه بسیاری از امام زادگان و بستگان به سوی خراسان حرکت نمودند.
ورود به ساوه:
کاروانی که حضرت معصومه(س) در میان آن بود، به سرپرستی هارون بن موسی بن جعفر(ع) منزل به منزل حرکت کردند و به ساوه رسیدند. در آنجا دشمنان خاندان نبوت به کاروان حمله و هارون را به شهادت رسانده و جمعی را مجروح کردند. در اثر این حادثه دلخراش کاروان دختر موسی بن جعفر (علیه السلام) پراکنده شدند.
مسمومیت حضرت و سفر به قم:
در ساوه غذای حضرت توسط یک زن نابکار زهرآلود گشت. به این ترتیب آن بانوی گرامی مسموم و بیمار شد.
هنگامی که خبر ورود حضرت به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید، آل سعد به اتفاق به استقبال آن حضرت رفته و در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری مهار شتر او را گرفت و او را به شهر قم دعوت نمود. به هنگام ورود به قم محبان اهل بیت استقبال کم نظیری از خواهر امام رضا(ع) کردند که در اذهان، استقبال تاریخی مردم نیشابور از امام رضا(ع) تداعی می کرد. در این چند روزی که حضرت معصومه(س) در قم به سر می بردند، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هم اکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص و در کنار آن یک مسجد مجلّل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسۀ علمیّه ستّیّه در محلّ میدان میر قم خوانده می شود.[5]
این عبادتگاه را بیت النور نیز گویند که گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست. سرانجام آن حضرت بعد از شانزده یا هفده روز که در خانه موسی بستری بود، از دنیا رفت. [6]
شیخ قرنی در کتاب خود چنین آورده است:
«فکانت فیها سَبعَة عَشَرَ یَوِماً حَزینَةً باکیَةً علی اَخیها وَفارَقَتِ الدّنیا»[7]
حضرت معصومه(س) هفده روز در قم بود و در این روزها به یاد برادرش حضرت رضا(ع) غمگین و گریان بود تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.
مرقد آن حضرت:
زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه(س) و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد، از باغهای ساحلی موسی بن خزرج اشعری بود که پس از وفات حضرت معصومه(س) جنازه مطهر او را غسل و کفن کردند تا در سرداب همین زمین به خاک بسپارند. ناگهان از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند و بر جنازه حضرت نماز خواندند. سپس داخل سرداب شده جنازه را دفن کردند(بعضی احتمال داده اند آنها حضرت موسی بن جعفر(ع) و حضرت رضا(ع) بوده اند) [8]
موسی بن خزرج سقف و سایبانی از حصیر و بوریا بر سر قبر برافراشت تا هنگامی که حضرت زینب(س) دختر امام جواد(ع) وارد قم شد، قبه ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.[9]