نویسنده: زینعلی قادری
اسلام، دینی اجتماعی است. جنبه اجتماعی آن، چنان قوی است که جهات دیگر آن گاه مغفول افتاده است. البته در مقابل، برخی تلاش میکنند با نگاهی گزینشی به آیات و روایات، تنها به جنبه عرفانی و شخصی آن بها دهند و دین را از حالت اجتماعی بیرون کنند. با این همه، از نظر آموزههای قرآنی دست یابی به کمال مطلق و انسان کامل تنها در سایه توجه به همه جنبههای آموزههای اسلامی است و اگر انسانی در حوزه تزکیه و سیر و سلوک به کمالی رسید و از طریق عبودیت و شریعت به حقیقت دست یافت تنها زمانی انسان کامل و متاله خواهد بود که به جنبه اجتماعی دین خود رجوع کرده و دستگیر دیگران باشد.
این دستگیری دیگران به دو شکل دعوت و ولایت انجام میگیرد. به این معنا که هر انسانی نسبت به آنچه آموخته مکلف است تا خود بدان عمل کرده و دیگران را نیز به آن بخواند و دعوت نماید. هر چند که جنبه دعوت نوعی نگرش اجتماعی را برای دین اسلام تبیین میکند؛ چرا که اصولادعوت و خواندن دیگران به کاری، خود یک عمل اجتماعی است؛ اما اسلام به این بسنده نکرده و فراتر از دعوت، بر ولایت تاکید دارد.
ولایت به این معناست که هر شخصی نسبت به دیگران وظیفه و تکلیفی دارد که میبایست آن را انجام دهد. هر مسلمانی مکلف است تا دیگران را به کاری تکلیف نماید. این تکلیف کردن به شکلی مبتنی بر حکومت و دستور از عالی به دانی است.
امر و نهی، نشانههای ولایت
برای تبیین این معنا باید به این نکته توجه داشت که در اسلام و آموزههای قرآنی سخن از امر به معروف و نهی از منکر است. امر و نهی، همواره از سوی کسی انجام میگیرد که دارای ولایت و حاکمیت باشد. تنها شخصی که دارای ولایت و حکومت است میتواند به دیگری امر کند. بنابراین به شکلی امرکننده و نهی کننده، مقام برتر و عالی تر قرار دارد که این برتری میتواند حقیقی یا اعتباری باشد.
خداوند در آیاتی چند رابطه میان مومنان و امت اسلام را رابطه اخوت و ولایت دانسته است. این رابطه، رابطه برادرانه و محبت آمیزی است که همراه با نوعی ولایت و حکومت است. هر مومنی نسبت به مومن دیگر ولایت دارد و میبایست او را به مسیر خیر و هدایت دعوت بلکه فرمان دهد و از مسیر گمراهی پرهیز و نهی کند.
همین ولایت میان مومنان است که مجوز امر به معروف و نهی از منکر میشود. پس هر مومنی موظف است تا معروف یعنی کارهای پسندیده عقلی و شرعی را بشناسد و منکر یعنی کارهای ناپسند عقلی و شرعی را بشناسد و ضمن اینکه به معروف عمل میکند، دیگران را بدان دعوت و حتی فرمان دهد و نسبت به منکر نیز ترک و دیگران را به ترک آن فرمان دهد.
البته در ساختار نظام سیاسی کشور نیز میبایست سازمان و تشکیلاتی دیده شود که به این مهم اقدام کرده و ولایت کامل تری را در حد تنبیه و مجازات دارا بوده و بدان عمل کند. از این رو خداوند فرمان میدهد که بخشی از امت لازم است این مسئولیت را به طور رسمی به عهده گرفته و نهاد امر به معروف و نهی از منکر تشکیل دهند:
ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر، باید از شما بخشی باشد که به خیر دعوت و به معروف امر و از منکر نهی میکند. (اعراف، آیه 104)
در این آیه دو عنوان «دعوت» و «فرمان» آمده است. به این معنا که دعوت به کارهای خیر وظیفهای است و امر و نهی کردن وظیفه دیگر. تفاوت دعوت و فرمان را میتوان در عمل اجتماعی به خوبی شناسایی کرد.
به عنوان نمونه در بسیاری از مکاتب انسانی مانند بودایی دعوت دیگران به کارهای خیر و فضایل اخلاقی و آداب اجتماعی وجود دارد. در فرهنگ بودایی دعوت به اصول اخلاقی هشت گانهای چون ترک زنا، مستی، دروغ و بدگویی و مانند آن مطرح است، ولی هرگز این دعوت به شکل ولایت مطرح نمی باشد. به این معنا که نه مانک و روحانی بودایی، تارکان این اصول را تنبیه و مجازات میکند و نه حکومت و حاکمیتی برای مومنان به بودایی وجود دارد تا اعمال ولایت کند. بر این اساس، آموزشهای بودایی تنها خواهان دعوت به ترک زنا و بی عفتی یا مستی است و اگر کسی شراب خوری و مست نماید و یا برخلاف اصول اخلاقی بودایی زنا کند، مجازات و تنبیه نمیشود، زیرا این اصول اخلاقی تنها به عنوان هنجارها شناسایی و تشویق میشوند و اگر کسی مرتکب خلاف آن شود، مجازات نمیشود. این در حالی که در آموزههای اسلامی، مثلادر همین دو امر پیش گفته نه تنها شخص به عنوان گناهکار شناخته میشود، بلکه به عنوان مجرم نیز شناخته شده و تنبیهاتی برای او اعمال میشود.
اگر مثلا عفت و حیا امری اخلاقی است، بیعفتی و بی حیایی به عنوان بزه شناخته میشود و تنبیه دنیوی و اخروی به دنبال دارد. به این معنا که در دنیا مجازات و کیفر شده و در آخرت به همین جرم و گناه نیز عذاب میشود.
آموزههای اسلامی از مردم میخواهد تا خیر را بشناسند و بدان دعوت کنند. از جمله کارهای خیر میتوان به ایثار و احسان و انفاق اشاره کرد. دعوت به این امور، عملی پسندیده است. در کارهای خیر اگر کسی تخطی کرد و مثلا احسان و ایثار و انفاق نکرد، مجازات و تنبیه نمیشود، اما در کارهایی که با عنوان معروف و منکر شناخته میشود، نه تنها سخن از دعوت نیست بلکه سخن از امر و نهی است. به این معنا که شکل عمل اجتماعی به خود گرفته و در حکم ولایت میباشد.
هر شخص مومن نه تنها باید دیگران را به خیر دعوت کند، بلکه باید در یک گام بالاتر، در معروف و منکر اعمال ولایت نماید، زیرا معروف و منکر ارتباط تنگاتنگی با عمل اجتماعی دارد و لازم است تا همگان در عمل اجتماعی نظارت و حاکمیت مثبت اعمال کنند.
به هر حال، حوزه معروف و منکر، حوزه عمل سیاسی و ولایت است و فراتر از حوزه خیر، میبایست افزون بر دعوت، اعمال ولایت در آن.