دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عقائد معتزله و نقد آن (حدوث کلام الله)

No image
عقائد معتزله و نقد آن (حدوث کلام الله)

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : معتزله، عقل گرائي، عدليه، قدريه، اصحاب العدل

مسأله جنجالی حدوث و قدم کلام الله در دو مکتب اشاعره و معتزله از مباحث مهمی است که باید در ضمن آن به موضع­گیری اهل بیت علیهم السلام در قبال این مسأله توجه شود. با وجود اینکه این مسأله از مسائل علمی و کلامی است اما برخی از حکومتهای عباسی از این مسأله بهره­برداری سیاسی نمودند[1]و دوران مِحنت را برای اهل حدیث به ارمغان آوردند.

صفات فعل و صفات ذات

بعد از تبیین صفات ذات و فعل به استدلال معتزله در مسأله حدوث کلام الله می­پردازیم. این مکتب به دو صورت، صفاتی را برای خداوند اثبات می­کند. برخی صفات را به خودی خود و بدون در نظر گرفتن فعل الهی برای ذات خداوند می­دانند که از آن به صفات ذات تعبیر می­کنند مانند حیات و قدرت و علم ولی برخی صفات را به جهت فعل الهی برای او اثبات می کنند و از این رو به آنها، صفات فعل می­گویند؛ مانند خالقیت و رازقیت. در نظر معتزله اگر علت توصیف ذات به صفات، ذات الهی باشد به این صفات، صفات ذاتی می­گویند ولی اگر علت، فعل الهی باشد به این صفات، صفات فعلی گفته می­شود. فرق این دو نوع صفت این است که صفات ذات، عین ذات هستند ولی صفات فعل زائد بر ذات هستند.[2]

قدیم نبودن صفات الهی

معتزله صفات فعل و ذات را قدیم و ازلی نمی­دانند. ایشان هیچ چیز حتی صفات ذاتی را موصوف به قدم نمی­شمرند؛ زیرا معتقدند که قدم، وصف مخصوص ذات است و از سوئی صفات فعل مترتب بر فعل هستند و چون فعل حادث است این اوصاف نیز موصوف به حدوث می­شوند نه قدم.[3]

صفت تکلم

معتزله صفت تکلم در خداوند را حادث و از صفات فعل می­دانند. در تقریر این صفت بیان می­کنند که خلقت صوت و کلام توسط خداوند به معنی صفت تکلم است. در نتیجه کلام الهی و نیز قر آن، چیزی جز مجموعه­ای از کلمات خلق شده توسط خداوند نیست.[4]

موقعیت نظریه

با توجه به مبنای اهل حدیث در اعتقاد به اینکه تمام صفات زائد بر ذات هستند صفت تکلم نیز مانند تمام صفات مستقل از ذات الهی شمرده می­شود. در واقع اهل حدیث و اشاعره صفات زائد بر ذات را به دو قسم قدیم (غیر مخلوق) و حادث (مخلوق) می­پندارند و به صفت ذاتی قائل نیستند. حدوث کلام الله از سوی معتزله در برابر نظر اهل حدیث می­باشد. اهل حدیث به رهبری احمد حنبل معتقد بودند که کلام خداوند قدیم و ازلی است و مرادشان این بود که قرآن مخلوق نیست. مأمون و معتصم و واثق عباسی با جانبداری از نظر معتزله در مخلوق بودن قرآن به این مسأله ماهیت سیاسی بخشیدند و به تبعید و ترور و شکنجه مخالفان این نظر پرداختند و از سوئی متوکل عباسی با حمایت از احمد حنبل و نظریه قدم قر آن به فتنه دامن می­زد. [5]

قرآن در مکتب اهل بیت علیهم السلام

بدون شک اهل بیت علیهم السلام با ادله و براهین عام توحیدی پاسخ این مسأله را داده داده و در برابر نظر ناصحیح موضعگیری نموده­اند اما به علت اینکه این بحث رنگ سیاسی به خود گرفت و روزگاری قائلین به قدم و زمانی دیگر، معتقدین به حدوث قرآن مورد اذیت و آزار بودند، امام هادی(ع) به شیعیان دستور دادند در این مساله وارد نشوند و نیز یادآور شدند که خالق فقط خداوند است و غیر او همه مخلوق می­باشد و سوال کننده و پاسخ دهنده در این بدعت شریک هستند.[6]

به هر حال در مکتب توحیدی اهل بیت علیهم السلام قدم و ازلیت به معنی مخلوق نبودن، مختص به ساحت متعالی خداوند شناخته شده، تمام افعال و اشیاء در محدوده مخلوقیت در عرصه وجود واقع می­شود و قرآن نیز به عنوان یکی از مخلوقات خداوند معرفی شده و ازلیت و قدم از او نفی شده است. نظر معتزله در این زمینه اگر چه مطابق حق و نظر اهل بیت علیهم السلام است اما نباید تحلیل­های نادرست معتزله در مورد صفات و عدم تبیین صحیح از توحید را از یاد برد.

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخچه فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

اعتکاف

No image

اعتکاف مکتب خود سازی

No image

اعتکاف سنت محمدی

No image

اعتکاف (ایّامُ البیض)

No image

ماه خدا

Powered by TayaCMS