دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تخریب قبور

No image
تخریب قبور

نویسنده : محمد محسن مردانی

یکی از اعتقادات مهم وهابیان در مقابل نه تنها شیعه بلکه عموم مسلمانان مسأله تعمیر قبور و ساختن بنا بر قبور انبیاء و صالحان و مسأله هدم و تخریب این قبور از ناحیه وهابیان می‌باشد.

ابتداء امر این مطلب از ناحیه ابن تیمیه و شاگرد او ابن القیم الجوزی مطرح شد و بر تحریم ساخت بنا بر قبور و وجوب هدم و تخریب آنها فتوا داد. وی گفته است:

«یجب هدم المشاهد التی بنیت علی القبور ولایجوز ابقاءها بعد القدرة علی هدمها وابطالها یوماً واحداً»[1]

«ویران کردن بنایی که بر روی قبور ساخته شده است واجب است و پس از قدرت برهدم و تخریب آن ابقاء آن به همان صورت حتی یکروز هم جائز نیست.»

در سال 1344 که وهابیان به مکه و مدینه تسلط پیدا کردند به فکر تخریب مشاهد بقیع و آثار خاندان رسالت افتادند اما برای اینکه بتوانند افکار عمومی را در این جهت با خود موافق کنند،، شروع به گرفتن فتوا از علمای عربستان نمودند اما طوری سؤال را طرح کردند که جواب را هم داخل آن گنجاندند. از این رو قاضی القضاة نجد که سلیمان بن بلیهد نام داشت به مدینه آمده وشروع به استفتاء از علمای مدینه کرد متن سؤال و پاسخ بدین شرح می‌باشد:

علمای مدینه منوره که خدا فهم و دانش آنان را روز افزون سازد درباره ساختن بناء بر قبور و مسجد قرار دادن آن چه می‌گویند؟ آیا جائز است یا نه؟ و اگر جائز نیست و به شدت در اسلام ممنوع می‌باشد، آیا تخریب و ویران کردن و جلوگیری از گذراندن نماز در کنار آن لازم است یا نه؟ اگر در یک زمین وقفی مانند بقیع که قبه و ساختمان بر روی قبور، مانع از استفاده از قسمتهایی است که روی آن قرار گرفته است. آیا این کار غصب قسمتی از وقف نیست که هرچه زودتر باید رفع گردد تا ظلمی که بر مستحق شده از بین برود؟

علمای مدینه در جواب نوشتند:

بنای بر قبور به طور اتفاق ممنوع است و به گمراهی احادیثی که به ممنوعیت آن دلالت دارد. از این جهت گروهی بر تخریب و ویران کردن آن فتوا داده‌اند. و در این مطلب به حدیثی از ابی الهیاج از علی نقل کرده است استناد می‌جویند: و علی به او گفت: من تو را به کاری مبعوث می‌کنم که رسول خدا مرا بر آن برانگیخت. هیچ تصویری را نمی‌بینی مگر آنکه آن را محو کن و قبری را مشاهده نمی‌کنی مگر اینکه آن را مساوی نما و برابر کن.[2]

وقتی با دقت نظر می‌شود به خوبی درمی‌یابیم که سؤالات بگونه‌ای مطرح شده که جواب را هم در قلم پاسخگو نهاده‌اند و تکلیف پاسخگو را نسبت به این جوابها معین نموده‌اند اما صرف‌نظر از این مطلب وهابیان برای اینگونه اعمال خود دلائلی می‌آورند که عبارتند از:

1-اجماع:

 در جواب سؤال، پاسخ دهندگان ادعای اجماع را مطرح کرده‌اند و گفته‌اند بنا بر اجماع ساخت بنا بر قبور حرام و تخریب آن واجب است. اما علماء دیگر فرموده‌اند: این مطلب صحت ندارد. زیرا:

اولاً: اجماع مدرکی است(اگر در موررد اجماع به دلیل لفظی برخورد کند و اجماع را مستند به آن ببیند چنین اجماعی را اجماع مدرکی می‌گویند که مردود و از درجه اعتبار ساقط است.[3]) که به بررسی مدرک آن خواهیم رسید و همه خوب می‌دانیم اجماع مدرکی مستقلاً هیچ ارزشی ندارد بنابراین این اجماع فاقد ارزش است.

ثانیاً: نه اجماع بر این مطلب است و نه سیره مسلمین آن را تأیید می‌کند. اجماع نیست زیرا عده‌ی زیادی از بزرگان این مطلب را حرام نمی‌دانند. از باب نمونه عبدالرحمن جزیری می‌نویسد: بنا بر نظر حنابله کراهت دارد بر روی قبر قبه و بنا ساخته شود.[4]

و نه سیره مسلمین بر آن دلالت دارد. اگر این مطلب درست بود و هدم واجب!؟ چرا خلیفه دوم زمانی که بر بیت المقدس پیروز شد دستور تخریب بناهای قبور را صادر نکرد. آیا اگر این مساله اینقدر واجب بود خلیفه دوم در این امر واجب تسامح و تساهل کرد یا نه اصلاً بنای بر قبور ایرادی نداشت.[5]

2- استدلال به برخی از احادیث مثل حدیث ابی الهیاج:

حدیث اینگونه است:

مسلم از یحیی ابن یحیی و ابوبکر ابی شیبه و زهیر بن حرب از وکیع از سفیان ثوری از حبیب ابن ابی ثابت از ابی وائل از ابی الهیاج الاسدی نقل می‌کند که علی ابن ابیطالب فرمود: تو را به مأموریتی می‌فرستم که رسول خدا مرا بدان فرستاد و آن اینکه هیچ تمثالی را نیابی مگر آنکه آن را محو کنی و هیچ قبر مشرفی را نیابی مگر آنکه آن را مساوی سازی.[6]

که در جواب این حدیث هم علمای اسلام اشکالات زیادی مطرح کرده‌اند:

الف: از ناحیه سند حدیث:

وکیع ابن جراح که در سند هست در حق او تضعیفات بسیاری رسیده است. سفیان ثوری، ابن حجر و ذهبی او را متهم به تدلیس در احادیث کرده‌اند. حبیب ابن ابی ثابت را نیز به تدلیس در احادیث نسبت داده‌اند. ابو وائل از منحرفین از امام علی (ع) بوده و ظلم و غارتگری او بر کسی مخفی نیست. ابوالهیاج در نقل حدیث مشهور نیست و لذا سیوطی در حاشیه سخن نسائی می‌نویسد: درکتب حدیث غیر از این حدیث از او نرسیده.

ب: از ناحیه متن حدیث:

متن حدیث مضطرب است زیرا در برخی از نقلها آمده است: قال لی علی... در برخی آمده ان علیاً قال لابی الهیاج و در نقل دیگر آمده لابعثنک...و می‌دانیم اضطراب متن حدیث، حدیث را از حجیت و اعتبار ساقط می‌کند.[7]

ج: از ناحیه دلالت حدیث:

اهل لغت به این نکته توجه کرده‌اند که ماده تسویه در صورتی که قرین مساوی با او ذکر نگردد فقط و فقط به معنای صاف کردن فی حد نفسه است. پس معنای آن چنین است: که هر چیزی که به مانند تل و مثل کوهان شتر است او را صاف کن زیرا در روایت آمده است که تمام قبور شهداء مانند کوهان شتر بر آمده بوده است.[8]

و اصلاً روایت دلالت بر صاف کردن خود قبوری که مانند کوهان شتر برآمده بود ندارد و نه دلالت بر تخریب بنای قبور.

3- استدلال به اینکه زمین بقیع موقوفه است:

آنها دلیل دیگری که آورده‌اند اینکه زمین بقیع موقوفه است.

در جواب گفته می‌شود: در هیچ کتابی، خبری یا نقل تاریخی بر موقوفه بودن آن نداریم و ثانیاً بنا به نقل سمهودی در وفاء الوفاء می‌گوید:

«عباس ابن عبدالمطلب در کنار قبر فاطمه بنت اسد در مقابله بنی هاشم در خانه عقیل دفن شد» که اصلاً زمین دفن اینها را زمین شخصی عقیل برادر امیرالمؤمنین می‌داند. علاوه بر این علماء‌ در جواب وهابیان می‌گویند:

اولاً: این مشاهد مشرفه شعائر اللهی هستند و براساس آیه: «و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب»[9]

قبر بزرگان جزء شعائر الله هستند و نگهداری از آنها و بزرگداشت آنان جزئی از تقوی می‌باشد.

ثانیاً: بنابر آیه قرآن که می‌فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی»[10] تکریم و تعظیم قبور ائمه اطهار و فرزندان آنان جزء مودت فی القربی و نزدیکی به نبی مکرم اسلام (ص) و در نتیجه نزدیکی به خداست.

ثالثاً: اگر بناء بر قبور حرام بود نبی مکرم اسلام وصیت نمی‌کرد که مرا در حجره‌ام (که مسقف هم بوده) دفن نمائید؛ و همچنین ابوبکر و عمر را در کنار آن حضرت در آن ساختمان دفن نمی‌کردند و اصلاً سیره مسلمین بر بنای بر قبور و علامتگذاری روی آنها بوده ا ست که بخاطر کوتاهی مقاله جای بحث آن در اینجا نیست.

[2] . نشریه ام القری، عربستان سعودی، شماره هفده، جمادیه الثانیه 1345ق،

[3] . قلی زاده، احمد، واژه‌شناسی اصطلاحات اصول فقه، قم، نور الاصفیاء، 1379، چاپ اول، ص 17.

[4] .جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1406ق، چاپ هفتم، ج 1، ص 536.

[5] .سبحانی، جعفر، الملل و النحل، قم، موسسه نشر اسلامی، 1415ق، چاپ چهارم، ج 4، ص 183.

[6] . التفسیری نیشابوری، مسلم ابن ابی الحجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، باب الامر بتسویه القیر،‌ج 2، ص 666، حدیث 969.

- نسائی، احمدبن شعیب ابوعبدالرحمن، سنن نسائی کبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری، و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق، چاپ اول، ج 1، ص 653، حدیث 2158.

- سجستانی، سلیمان ابن اشعث، سنن ابی داود، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر، باب فی تسویه القبر، ج3، ص 215، ح 3218.

- الامام احمدبن حنبل، سند امام احمد بن حنبل، مصر ، موسسه قرطبه، سند علی ابن ابیطالب، ج 1، ص 96.

[7] . رضوانی، علی‌اصغر، سلفی‌گری، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1384ش، چاپ اول، ص 593.

[8] . متقی هندی، کنزالعمال، تحقیق شیخ بکری صیغی، بیروت، موسسه الرساله، 1409ق، ج 15، ص 736، حدیث 42932.

[9] . قرآن کریم، سوره حج، آیه 32.

[10] . قرآن کریم،، سوره شوری، آیه 23.

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق
جایگاه در درختواره اثنا عشریه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

بررسی تطبیقی دوران امامت امام حسن مجتبی و امام حسین(عليهم السلام)

در مطالعه تاريخ و شرايط زماني سالهاي بعد از شهادت امير المؤمنين عليه السلام می توان دریافت که گرچه عدۀکثيري از کوفيان و اهل عراق آن زمان، با امام مجتبی (ع)، خلف صالح امام علی عليه السلام بيعت کردند، اما شرايط خاص و ویژه ای در کوفه حاکم بود.
No image

حلم وبردباری امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن علیه السلام دو تا صفت داشته که خیلی بروز داشتند. یکی حلم و برد باری و یکی هم حسن خلق بود. انشاالله یک ذره از حلم حضرت به ما عنایت کنند. آقا پای منبر خطیب شامی نشستند خطیب به آقا اهانت می کرد اما آقا این جا مامور به تحمل است.
No image

بررسی ابعاد مختلف شخصیت امام حسن مجتبی علیه السلام

تجسم حلم امیرالمؤمنین تجسم حسن زهرای مرضیه تجسم حیا اباعبدالله و تصویر و تجسم و تمثیل عقل و خرد و اندیشه امام مجتبی علیه السلام است.
No image

مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام

هر وقت کسی خدا را فراموش کرد خدا برایش یک شیطان را مسلط می کند.شیطان تاریکی و بدی است. یاد خداهم نور و جمع کل خوبی ها است. هر چه قدر که نور باشد تاریکی از بین میرود.

پر بازدیدترین ها

No image

حلم و بردباری در سيره اخلاقي ائمه معصومين

هدف تمامي اديان و پيامبران الهي و ائمه معصومین علیهم السلام تربیت آدمی و دعوت به فضائل اخلاقی میباشد. و در دين اسلام به عنوان آخرين و کاملترين دين خدا، مکارم اخلاق، و خويهاي پسنديده از جايگاه ويژه اي برخوردارند چنانکه اخلاق يکي از غايات مهم بعثت است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) آن را بيان فرموده است.
No image

پیامبر، نور هدایت عوالم

نبی اکرم (ص)، اشرف و سرآمد همه مخلوقات الهی است. از عالم ملائکه تا عالم انس و جن و سایر عوالم، همه تحت پوشش این وجود مقدس هستند. هر فیضی که به هر مخلوقی در عالم می رسد، به تبع ایشان است.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهي هر چند اجمالي به آيات و رواياتي كه در مورد فرزند وارد شده، مي توان به نگرش عميق اسلام درباره فرزند و جايگاهش در انديشه اسلامي پي برد. فرزندان نعمت هاي الهي نزد والدين اند، هم مي توان آنها را بر انجام اعمال ناشايست و خلاف فطرت الهي شان به خاك ذلّت و پستي نشاند.
No image

اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله

بزرگ ترين حادثه تاريخ بشر، بعثت پيامبران خداست. پيامبران الهى براى اصلاح سه عضو از وجود انسان فرستاده شده اند، زيرا بى شك، سعادت دنيا و آخرت انسان و خرابى دنيا و آخرت او در صلاح و فساد سه عضو است.
Powered by TayaCMS