دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مباهله

No image
مباهله

كلمات كليدي : مباهله، اهل بيت، مسيحيان نجران، لعن و نفرين، زمان و مكان مباهله، پيام هاي واقعه مباهله

نویسنده : مجتبی صداقت

«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»

«هر گاه بعد از علم و دانشى كه(در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم»[1]

تعريف مباهله و لعنت

در معنای ابتهال دو نظر است:

1. يكديگر را لعن كردن که میان دو نفر رخ می دهد؛

2. نفرين براى هلاك كسى.[2]

در این آیه «مباهله» به معنى نفرين كردن دو نفر به همديگر است. به اين صورت كه وقتى استدلالات منطقى سودى نداشت، افرادى كه با هم درباره يك مسأله مهم دينى گفتگو دارند، در يك جا جمع مى‌شوند و به درگاه خدا تضرع مى‌كنند و از او مى‌خواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند .[3]

لَعْن و لعنت: طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم است. لعن از سوی خدا در آخرت به معنی عقوبت است و در دنيا، انقطاع از قبول رحمت و توفيق الهی است و لعن از سوى انسان، نفرينى است بر ديگران.[4]

داستان مباهله:

در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا مأمور تبليغ اسلام در منطقه نجران از بلاد يمن شدند. مسيحيانِ نجران نيز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمايندگى از سوى خود براى گفتگو با پيامبر اسلام به مدينه گسيل داشتند.[5] گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر دیدار کردند. آنها گفتند: اى محمد آيا تو صاحب و سرور ما را مى‌شناسى؟ پيامبر گفت:

«سرور شما كيست»؟

گفتند: عيسى بن مريم. پيامبر گفت:

«او عبد و رسول خدا است»

گفتند: به ما نشان بده كسى را كه خدا مانند او آفريده باشد در آنچه ديده و شنيده‌اى... .

جبرئيل بر پیامبر اين آيه را آورد:

«إِنَّ مَثَلَ عِيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»

«مَثَل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ كه او را از خاك آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.»[6]

بنا بر اين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيّت او نيست.

آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند[7]و لجاجت ورزیدند. آيه مباهله نازل شد و خطاب به پيامبر فرمود: به كسانى كه با تو محاجّه و جدال كرده و از قبول حقّ، شانه خالى مى‌كنند، بگو: بياييد با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانيم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگويان نفرين كنيم و هر نفرينى كه دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مى‌شود كه راه او باطل است و با اين وسيله به اين گفتگو و جدال پايان دهيم.

هنگامى كه نمايندگان مسيحيان نجران، پيشنهاد مباهله را از رسول اكرم شنيدند، به يكديگر نگاه كرده و متحيّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در اين باره فكر و انديشه و مشورت كنند.[8] مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه كردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگريد اگر محمد با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهيزيد و اگر با اصحاب خويش آمد، پس مباهله كنيد كه كارى از او ساخته نیست.[9] طبق آیه مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود می آورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی و حسین بن علی و فاطمه زهراء و علی بن ابی طالب[10]. فردا صبح پيامبر گرامی برای مباهله آمد در حالى كه دست حضرت على را گرفته بود و حضرت حسن و حضرت حسین در جلوي ایشان مي رفتند و حضرت فاطمه در پشت سر ایشان مي رفت. مسیحیان نیز آمدند در حالی كه اسقف در جلويشان بود. وقتی آنها، نبى اكرم را با اين افراد ديدند، درخواست کردند كه همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها گفته شد:

«هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إليه و هذان ابنا بنته من علي و هذه الجارية بنته فاطمة أعز الناس عليه و أقربهم إلى قلبه»[11]

اين پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترين مردم در نزد وی است و اين دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على هستند و اين زن، فاطمه دختر وی است و عزيزترين مردم است نزد پیامبر.

سپس پيامبر پيش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم اين مرد مثل انبياء نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: اى ابا حارثه! جلو برو و مباهله كن. ابا حارثه گفت: به خدا قسم كه مباهله نمی كنم؛ زیرا او را بر مباهله پرجرأت می ‌بينم و مي ترسم كه راستگو باشد كه در اين صورت به خدا، هيچ نيرويى براى ما نباشد. چهره هايى مى بينم كه اگر از خدا بخواهند كه كوه ها را از جاى بكند، حتماَ خواهد كند. با او مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد و در همه جهان يك نصرانى زنده نخواهد ماند. سپس اسقف به پيغمبر گفت: اى ابا القاسم ما مباهله نمي كنيم؛ لكن به مصالحه حاضريم. با ما مصالحه كن .

پيامبر با آنها به دو هزار حلّه هر حلّه‌اى به قيمت چهل درهم مصالحه كرد و اين كه سى زره و سى نيزه و سى اسب عاريه دهند كه اگر در يمن آشوبى و جنگى پيش آمد، مسلمين بكار برند و رسول خدا ضمانت فرمود كه عاریه ها را سالم به آنها برگرداند و این قرار داد را مکتوب کردند.

نقل است این واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و ایمان بیاورند.[12]

زمان و مکان مباهله:

مباهله، در ماه ذى الحجّه و محل آن در روزگار پيامبر در بيرون شهر مدينه بوده كه اكنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصله‌ى اين مسجد تا «مسجد النّبى» تقريباً دو كيلومتر است[13].

فضيلتی برای اهل بيت:

در آيه شريفه از اهل بيت تعبير به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ يعنى از ميان همه مردان و زنان و فرزندان، فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شده اند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین، حضرت على در روز تعیین جانشین برای خلیفه دوم، با این منقبت، بر اهل شورى استدلال کرد که:

«شما را سوگند مى‌دهم به خدا كه هيچ كدام از شما به رسول در نسب نزديك تر از من هست و غير از من كسى ديگر در ميان شما هست كه اولاد او، اولاد رسول اللَّه و نساء او، نساء رسول اللَّه باشد»؟

گفتند: نه هيچ كدام از ما اين منزلت ندارد .[14]

این واقعه، فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است؛ به طوری که صحابه به این فضیلت، غبطه می خوردند. در کتاب صحيح مسلم از سعد بن ابى وقاص نقل شده است كه معاوية بن ابی سفیان به سعد گفت: «چرا ابوتراب [على بن ابی طالب] را سبّ و دشنام نمى‌دهى»؟

گفت: به خاطر آن است كه سه خصلت از رسول خدا در شأن على شنيدم كه با توجه به آنها، هيچ گاه به سبّ و دشنام آن حضرت، اقدام نمى‌كنم و اگر يكى از آنها براى من باشد، بهتر از تعداد زيادى شتران سرخ مو[15] است:

1. وقتى پیامبر به بعضى از غزوات می رفت، حضرت على را به جانشينى خود، در مدينه باقى می گذاشت. حضرت على عرض کرد:

«يا رسول الله! مرا به خلافت بر زنان و كودكان موظّف مى‌دارى»؟

رسول خدا فرمود:

«أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة بعدي»

«آيا خرسند نيستى از اين كه منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون به موسى باشد؛ با اين تفاوت كه پس از من پيغمبرى مبعوث نمى شود»

2. در روز جنگ خيبر، از رسول خدا شنيدم که مى‌فرمود:

«لأعطين الراية رجلا يحبّ اللّه و رسوله وَیُحِبّهُ اللّه وَرَسُولُه»

«پرچم اسلام را به دست كسى به اهتزاز مى‌آورم كه خدا و رسول را دوست مى‌دارد و خدا و رسول هم، او را دوست مى‌دارند»!

از شنيدن اين سخن همه ما در انتظار چنان عطيّه‌اى بوديم و دست ها از آستين بيرون آوردیم تا پرچم اسلام را در اختيار بگيريم، همان زمان رسول خدا فرمود:

«على را به حضورم بياوريد»

على را در حالى به حضور حضرت رسول اكرم دعوت كردند كه حضرتش به درد چشم دچار بود، رسول خدا آب دهان مبارك خود را به چشم حضرت على مالید، ديدگانش شفا يافت و پرچم اسلام را به دست او سپرد و از بركت وجود حضرت على، فتح و پيروزى نصيب اسلام شد.

2. هنگامى كه آيه

«فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ»

نازل شد،رسول خدا ،حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين را به حضور طلبيد و فرمود:

«اللهم هولاء اهلى»

«بار پروردگارا! اينان اهل بيت من هستند»[16]

پيام های واقعه مباهله:

از داستان مباهله می توان پیام های زیر را به دست آورد :

1. اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديك‌ترين بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»

2. آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ»

3. در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «أَبْناءَنا»

4. . استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايى‌هاى عادّى است. «نَبْتَهِلْ»

5.در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر نبودند. «أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا».

6.زن و مرد در صحنه‌هاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نِساءَنا»

7. علىّ بن ابى طالب، جان رسول اللَّه است. «أَنْفُسَنا»

8. اهل بيت پيامبر، مستجاب الدعوة هستند. «أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا»

9. فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «أَبْنائِنا»

بنا براين امام حسن و امام حسين فرزندان پيامبرند.[17]

مقاله

نویسنده مجتبی صداقت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

بررسی تطبیقی دوران امامت امام حسن مجتبی و امام حسین(عليهم السلام)

در مطالعه تاريخ و شرايط زماني سالهاي بعد از شهادت امير المؤمنين عليه السلام می توان دریافت که گرچه عدۀکثيري از کوفيان و اهل عراق آن زمان، با امام مجتبی (ع)، خلف صالح امام علی عليه السلام بيعت کردند، اما شرايط خاص و ویژه ای در کوفه حاکم بود.
No image

حلم وبردباری امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن علیه السلام دو تا صفت داشته که خیلی بروز داشتند. یکی حلم و برد باری و یکی هم حسن خلق بود. انشاالله یک ذره از حلم حضرت به ما عنایت کنند. آقا پای منبر خطیب شامی نشستند خطیب به آقا اهانت می کرد اما آقا این جا مامور به تحمل است.
No image

بررسی ابعاد مختلف شخصیت امام حسن مجتبی علیه السلام

تجسم حلم امیرالمؤمنین تجسم حسن زهرای مرضیه تجسم حیا اباعبدالله و تصویر و تجسم و تمثیل عقل و خرد و اندیشه امام مجتبی علیه السلام است.
No image

مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام

هر وقت کسی خدا را فراموش کرد خدا برایش یک شیطان را مسلط می کند.شیطان تاریکی و بدی است. یاد خداهم نور و جمع کل خوبی ها است. هر چه قدر که نور باشد تاریکی از بین میرود.

پر بازدیدترین ها

No image

حلم و بردباری در سيره اخلاقي ائمه معصومين

هدف تمامي اديان و پيامبران الهي و ائمه معصومین علیهم السلام تربیت آدمی و دعوت به فضائل اخلاقی میباشد. و در دين اسلام به عنوان آخرين و کاملترين دين خدا، مکارم اخلاق، و خويهاي پسنديده از جايگاه ويژه اي برخوردارند چنانکه اخلاق يکي از غايات مهم بعثت است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) آن را بيان فرموده است.
No image

پیامبر، نور هدایت عوالم

نبی اکرم (ص)، اشرف و سرآمد همه مخلوقات الهی است. از عالم ملائکه تا عالم انس و جن و سایر عوالم، همه تحت پوشش این وجود مقدس هستند. هر فیضی که به هر مخلوقی در عالم می رسد، به تبع ایشان است.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهي هر چند اجمالي به آيات و رواياتي كه در مورد فرزند وارد شده، مي توان به نگرش عميق اسلام درباره فرزند و جايگاهش در انديشه اسلامي پي برد. فرزندان نعمت هاي الهي نزد والدين اند، هم مي توان آنها را بر انجام اعمال ناشايست و خلاف فطرت الهي شان به خاك ذلّت و پستي نشاند.
No image

اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله

بزرگ ترين حادثه تاريخ بشر، بعثت پيامبران خداست. پيامبران الهى براى اصلاح سه عضو از وجود انسان فرستاده شده اند، زيرا بى شك، سعادت دنيا و آخرت انسان و خرابى دنيا و آخرت او در صلاح و فساد سه عضو است.
Powered by TayaCMS