16 مرداد 1390, 0:0
ويژگي هاي عناصر فتنه جو
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
هوش فوق العاده؛ ایجاد فتنه در جامعه کار هر کسی نمی تواند باشد. وقتی کسی در جامعه فتنه ایجاد میکند، یعنی هدفی دارد که رسیدن به آن از راه قانونی برایش به آسانی ممکن نیست. چنین شخصی به دنبال راهی است که زودتر و راحتتر به اهداف غلط خود نائل شود؛ بنابراین باید فهمش از حد متعارف بالاتر باشد. فتنههائی که در عالم در زمینههای مختلف واقع شده، طراحان آن کسانی بودهاند که از هوش برتری برخوردار بودهاند. افراد ساده لوح گرچه ممکن است ابزار دست دیگران شوند، ولی خودشان نمیتوانند فتنه جو باشند؛ چون توانائی آن را ندارند.
نفاق و پنهان کاری؛ فتنه جو علاوه بر داشتن هوش برتر، لازم است از قدرت پنهان کاری و فریب کاری خاصی، یعنی نفاق هم برخوردار باشد؛ چون اگر از اول خودش را رسوا کند و نشان دهد که میخواهد منافع جامعه را به خطر بیندازد و به دشمن خدمت کند، کسی به حرف او گوش نمیدهد. باید بتواند در هر جا با قیافهای ظاهر شود که مخاطبین، او را بپسندند. مثلا در یک جا باید در ظاهر محب اهل بیت ظاهر شود، روضه بخواند و گریه کند، و در جای دیگر که مخاطبین با دین سروکاری ندارند و به رای آنها نیاز دارد، باید روشنفکر شود و حرفهائی بزند که آنها بپسندند؛ در یک جا باید سیاست بافی، در جای دیگر عرفان بافی و در جای دیگر فلسفه بافی کند، و یک جا باید فقیهانه سخن بگوید. اگر یک نفر را پیدا نکنند که بتواند همه این کارها را انجام دهد، سعی میکنند تیمی تشکیل دهند که برای هر گروه فرد مناسبی را داشته باشد. اگر فتنهها را بررسی کنیم، از جمله فتنههائی که خیلی جنبه سیاسی ندارند، مثل مذاهب و فرقههای منحرف مختلفی که پیدا شده است، میبینیم که پدیدآورندگان آنها غالبا افرادی ملا، موجه، مورد قبول جامعه، زاهدمنش و شخصیتهای ممتازی بودهاند. اگر خودشان هم راس فتنه نبودهاند، آلت دست کسانی بوده اند که از پشت پرده آنها را میچرخاندهاند. فتنههای مذهبی از کسانی پیدا سر میزد که در این جهت ممتاز بودند، چون اقتضا میکرد فتنه جو امتیاز مذهبی داشته باشد. فتنههای سیاسی هم از کسانی سر میزند که امتیازات خاصی داشته باشند. این یک قاعده کلی و روشنی است که به استدلال زیاد، احتیاجی ندارد.
برتری طلبی؛ ویژگی اصلی فتنه جو که موتور حرکت اوست، داشتن روحیه برتری طلبی است. اگر کسی به یک زندگی ساده قانع باشد و حوصله درگیری نداشته باشد، فتنه جو نخواهد شد. قرآن در مورد فرعون میفرماید؛ «ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم...». در سوره قصص داستان موسی و فرعون با یک تفصیل تحلیلی بیان شده است. در آن جا علت این که فرعون به جایی رسید که ادعای خدایی کرد و بنی اسرائیل را به بردگی کشید و آن همه ظلم و جنایت کرد را، برتری طلبی او معرفی میکند. تا زمانی که کسی انگیزه بلندی نداشته باشد، دست به چنین ادعاهای بزرگی هم نمیزند.
در این جا لازم است کلمه متشابهای را عرض کنم تا به دنبال آن مسئلهای را مطرح کنم که امروز مورد حاجت ماست و آن این است که: فتنه جو باید دارای همت بلندی باشد. انسانها از لحاظ داشتن همت با یکدیگر بسیار متفاوتاند. خواسته برخی از مردم فقط ارضای تمایلات حیوانی شان است و به بیش از آن نمیاندیشند: «... کالبهیمه المربوطه همها علفها...». مثل چهارپائی که او را به چرا میبرند، از صبح تا شب فقط به فکر خوردن علف است. وقتی خسته شد میخوابد و بعد دوباره به چرا مشغول میشود. قرآن هم میفرماید: «...ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا» و یا میفرماید: «ذرهم یاکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون»4: اینها را رها کن تا بچرند و خوش باشند. این گونه افراد همتی برای کار دیگری ندارند؛ لذا غالبا منشا فتنه مهمی برای جامعه نمیشوند. کسانی که میخواهند فتنه برپا کنند باید دارای همت بلندی باشند؛ مانند فرعون که میگفت: «... انا ربکم الاعلی»5: من باید خدا باشم. باید جوری شوم که مردم همان طور که خدا را میپرستند، من را بپرستند!».
ارزش همت بلند به متعلق آن است
ممکن است سوال شود که مگر همت بلند داشتن بد است؟ این که مقام معظم رهبری میفرمایند: «همت تان را مضاعف کنید»، معلوم میشود که همت مضاعف خوب است و باید همت را چند برابر کرد. این گونه شبهات از قبیل مغالطاتی است که شیطان از آن استفاده میکند و مغالطهای از قبیل سوءاستفاده از اشتراک لفظی است. آیا وقتی ایشان از همت مضاعف سخن گفت، به ذهن کسی آمد که مقصود ایشان این است که فکر هیتلری پیدا کنید؟ پیداست که همت مورد نظر ایشان، همت در راهی الهی و خداپسند است؛ چون کسانی که کم همتاند، در مسیر صحیح هم که واقع میشوند، خیلی پیشرفت نمی کنند. اصل این که انسان دارای همت بلند باشد، خیلی خوب است؛ اما این که همتش را در چه راهی مصرف کند، ارزشش را متفاوت میکند؛ اگر در راه خوب مصرف کند، خیلی خوب است و اگر در راه بد مصرف کند، خیلی بد است.
همت با اهتمام و اهمیت هم ریشه است، و همت بلند داشتن یعنی این که انسان به کم قانع نباشد. از افراد دون همت که بگذریم، کسانی هستند که دارای مراتبی از همتاند و در هر کاری که واقع میشوند تا حدودی پیشرفت میکنند؛ مثلا اگر اهل عبادت شدند، سعی میکنند مسائل شرعی را یاد بگیرند تا واجبات را انجام دهند و محرمات را ترک کنند. اما کسانی هستند که به این قانع نیستند، بلکه دوست دارند مستحبات را هم انجام دهند و مکروهات را ترک کنند و بالاتر از این کسانی هستند که به مقامات بالاتری میاندیشند. ایمان مراتب زیادی دارد و کسانی که در این راه قدم بر میدارند، پیشرفت شان به همت شان بستگی دارد. برخی به همین قانع میشوند که در جهنم مخلد نشوند، و در مقابل، کسانی هستند که اگر امکان داشت به حد پیامبر و امام برسند، همتش را داشتند و تلاش میکردند که به آن جا برسند. این که افرادی که دارای همت بلند هستند، در چه راهی این همت را مصرف میکنند، بستگی به دستگاه ارزشی مورد قبول فرد دارد؛ یعنی چه چیز را خوب بداند. هر انسانی بالفطره طالب کمال است. خداوند موجودی که کمال طلب نباشد، خلق نکرده است، ولی افراد در تشخیص مصداق کمال با هم متفاوت هستند. افرادی که در رسیدن به کمال حقیقی پیشرفتی ندارند یا به این خاطر است که تشخیص شان نسبت به کمال متفاوت است و یا انگیزه شان ضعیف است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان