24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : پرخوري، پراشتهايي عصبي، رفتارهاي جبراني، آسيب شناسي رواني
نویسنده : الهام السادات برقعي
پراشتهایی عصبی یا پرخوری دورهای[1]، به مصرف دورهای، کنترلنشده، وسواسگونه و سریع مقادیر زیادی غذا در مدتی کوتاه اطلاق میشود. به عبارت دیگر، پراشتهایی عصبی، به خوردن غذا در دوره زمانی معین به مقداری که قطعا بیش از آن باشد که اغلب افراد در شرایط مشابه میخورند، اطلاق میشود. کنترل مصرف غذا حین پرخوری، از دست بیمار خارج است. متخصص بالینی باید زمینهای را که در آن غذا خوردن اتفاق میافتد، مورد توجه قرار دهد. مثلا آنچه به عنوان مصرف افراطی غذا به حساب میآید، ممکن است در ضمن یک مراسم یا یک روز تعطیل، طبیعی تلقی شود. افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی نوعا از مشکلات خوردن خود شرمسار هستند و میکوشند علایم خود را پنهان سازند.[2] پرخوری عصبی معمولا در تنهایی یا تا جایی که ممکن است بهطور پنهانی و به سرعت، انجام میشود. اکثر بیماران وزن طبیعی دارند، هر چند ممکن است بعضی از آنها لاغر یا چاقتر از حد طبیعی باشند. این بیماران نگران ظاهر و شکل خود بوده و در مورد اینکه در نظر دیگران چگونه جلوه میکنند و نیز در مورد جذابیت جنسی خود میاندیشند. هرزهخواری و کشمکش در جریان غذا خوردن، گاهی در سابقه این بیماران وجود دارد. اکثر این بیماران از نظر جنسی فعال هستند. پراشتهایی عصبی، در مبتلایان به اختلال خلقی و اختلالات کنترل تکانه با میزان بیشتری مشاهده میشود. همچنین در افرادی که در خطر اختلالات سوء مصرف مواد قرار دارند یا مبتلا به اختلالات شخصیت هستند، گزارش شده است. سابقه وجود اختلالات اضطرابی، اختلال دوقطبی، اختلالات تجزیهای و مورد سوء رفتار جنسی واقع شدن، بالاتر از دیگر اختلالات است.[3] ناراحتی جسمی مثل درد شکم یا احساس تهوع، پایان دوره پرخوری است و در پی آن، احساس گناه، افسردگی یا بیزاری به همراه دارد. مبتلایان به پراشتهایی عصبی برای پیشگیری از افزایش وزن رفتارهای جبرانی انجام میدهند. مثلا بیمار مرتبا از مسهلها یا مدرها استفاده میکند یا ایجاد استفراغ نموده و یا با ورزش کردن، روزه گرفتن، نخوردن غذا یا با متوسل شدن به روشهای غیرمعمول به تخلیه میپردازد. سیر پراشتهایی عصبی، مزمن بوده و سالها طول میکشد و بهندرت با بهبودهای موقتی همراه است. 60 درصد بیماران ممکن است با درمان بهبود یابند.[4] دورههای پرخوری و رفتارهای جبرانی نامناسب حداقل دوبار در هفته اتفاق میافتد و به مدت 3 ماه ادامه دارد. شکل و وزن بدن به صورت غیرمنطقی، ارزیابی خود را تحت تأثیر قرار میدهند. شیوع آن 1 تا 3 درصد زنهای جوان است. سن شروع این بیماری معمولا 16 تا 18 سالگی است. زنها بیشتر از مردها مبتلا به این بیماری میشوند.[5]
عدم تعادل الکترولیتی، آلکالوز متابولیک و میل به خودکشی ممکن است بستری شدن در بیمارستان را ضروری سازد. باید به عوارض جسمی پرخوری عصبی که میتواند تهدیدکننده زندگی باشد، توجه زیادی کرد. داروهای ضد افسردگی به نظر میرسد در پراشتهایی عصبی مؤثرتر واقع شوند تا در بیاشتهایی روانی. فقدان کنترل بر خوردن، معمولا انگیزهای برای جستجوی درمان است که میتواند مشتمل باشد بر رواندرمانی فردی، خانوادهدرمانی، درمان رفتاری – شناختی و گروهدرمانی. طبیعی شدن عادات خوردن، نگرش نسبت به غذا و پیگیری وزن ایدهآل باید هدف درمان باشد.[6]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان