27 بهمن 1395, 3:0
سرنوشت انسان در اين عالم چگونه رقم مي خورد و ميزان نقش، اختيار و آزادي خود انسان در اين رابطه چقدر است؟
بررسي اينکه انسان در زندگي چقدر داراي اختيار است يا در يک دور جبري متولد مي شود، زندگي مي کند و مي ميرد يک موضوع بسيار قديمي است که بسياري از انديشمندان، فيلسوفان، مذهبيون و... درباره آن نقد و بررسي کرده و نظر داده اند. آنچه که مسلم است ظاهرا اين بررسي ها در ميان عامه مردم به صورت مستقيم مورد توجه قرار نمي گيرد و جامعه فارغ از هياهوي علمي دانشمندان راه خود را مي پيمايد. اگر از مردم درباره نظريات دانشمندان درباره جبر و اختيار سوال شود شايد نتوان آن دسته بندي که در ميان دانشمندان وجود دارد در ميان نظرات مردم پيدا کرد ليکن ميانگين فکري جامعه در هر عصري تابع يک جريان فکري در اين باره است و هر چقدر اين جريان فکري رشد يافته و غني باشد در تکامل حرکت جامعه اثر مستقيم دارد. مهم است جامعه و به ويژه روشنفکران آن درباره نقش انسان در زندگي چه تفکري دارند. اثرات اجتماعي جريان فکري غالب در طولاني مدت و در فراز و نشيب جامعه تعيين کننده است.
اگرچه شايد بتوان ادعا کرد که در هيچ برهه اي جوامع بشر به صورت اجماع به اين نقطه نظر نرسيده اند که انسان فاقد هرگونه اختيار و حق انتخابي است و تمام اعمال بشر تابع جبر مطلق است هرچند ممکن است در برهه هايي انديشمندان آن جامعه يا حتي حاکمان آن به دلايل علمي يا سياسي موضوع جبري گرايي را ترويج داده باشند و البته اين موضوع شدت و ضعف دارد.
بر اساس ديدگاه هاي دانشمندان اسلامي تابع مکتب حقه اهل بيت عصمت و طهارت، انسان موجود برجسته اي است که خداوند امتياز بزرگ اختيار که او را از ساير موجودات با فاصله زيادي متمايز مي سازد را به او هبه کرده است تا از ميان طيف دو حقيقت امکان پذير «خدايي شدن و پست تر از حيوان شدن» يکي را يا ميانه اي را انتخاب نمايد و حاصل اين انتخاب را در دو جهان بيابد.
بر اين اساس نکات ذيل قابل برداشت است:
1- خداوند متعال مقدر کرده است که تمام حوادث و رخدادها و حتي اراده خويش را از مجراي اصل عليت عمومي تحقق بخشد و هر حادثي ضرورت و قطعيت وجود خود را و همچنين شکل و خصوصيت زماني و مکاني و ساير خصوصيات وجودي خود را از علل متقدمه خود کسب کند و يک پيوند ناگسستني ميان گذشته و حال و آينده ميان هر موجودي و علل متقدمه او هست. لذا هيچ رخدادي در هر سطحي خارج از نظام عليت رخ نمي دهد. آيا اين موضوع اختصاص به علل و عوامل مادي دارد؟ خير. علل و عوامل روحي و معنوي نيز در اين نظام موثر است.
2- انسان توانايي اين را دارد که سرنوشت خود را رقم بزند. اين موهبتي است که خداوند متعال به او هديه کرده است و بر اين اساس عالم انساني بر مبناي سلسله مراتب قضا و قدر الهي مي تواند در نظام علوي و علمي آن اثر بگذارد و سبب تغييراتي شود. خداوند به حکم قضا و قدر علم قابل تغيير دارد. خداوند به حکم قضا و قدر حکم قابل نقض هم دارد. مي تواند در عالي اثر بگذارد. نظام سفلي و مخصوصا اراده و خواست انسان بلکه اختصاصا اراده و خواست و عمل انسان مي تواند عالم علوي را تکان بدهد و سبب تغييراتي در آن بشود و اين عالي ترين شکل تسلط انسان بر سرنوشت است. قرآن کريم مي فرمايد: «يمحواالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الکتاب.» (رعد- 39)
خداوند هرچه را بخواهد (که قبلاً ثبت شده است) محو مي کند و هرچه را بخواهد (که قبلاثبت نشده است) ثبت مي کند و کتاب مادر (اصل و مادر همه کتاب ها و نوشته ها) منحصرا نزد اوست.
روزنامه كيهان، شماره 21104 به تاريخ 21/4/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان