نویسنده: علی خانی
در بیان ویژگیهای اهل ایمان
در روایتی از رسول مکرم اسلام(ص)، منشاء همه خطاها و گمراهیها، نیرنگ دنیا و دلباختگی به آن دانسته شده است: «حب الدنیا راس کل خطیئه»(نهج الفصاحه: 283). تعبیراتی در کلام امیرالمومنین علی(ع) مشاهده میشود که حضرت دنیا را به عنوان عالم غرور و مغرور کننده معرفی کرده است؛
«و لاتغرنکم الحیوه الدنیا کما غرت من کان قبلکم من الامم الماضیه ...فاحذروا الدنیا»؛
این زندگی پست و زودگذر دنیا فریبتان ندهد چنانکه گذشتگان را مغرور کرد، پس، از دنیا برحذر باشید»(نهج البلاغه، خطبه 221).
دنیا هم مکر دارد و هم نیرنگ باز است، گاهی عطا میکند و گاه از دادن، ممانعت میورزد، گاهی کسوت مقام را بر پیکر کسی میپوشاند و گاه همان را از تن او میکَند؛
«لایدوم رخاوها و لاینقضی عناوها و لایرکد بلاوها»؛
نه آسایش آن دوام دارد و نه رنجش آن تمام شدنی است و نه امواج بلای آن آرام میگردد»(همان)،
ولی در بعضی دیگر از خطبهها و بیانات خود، این مطلب را تحلیل کرده، میفرماید: دنیا فریب نمیدهد، این انسان است که فریب میخورد، دنیا وقتی فریبنده است که آنچه در اوست کتمان کند، ظاهری زیبا و درونی تلخ و ناگوار داشته باشد، ولی اگر هم ظاهر زیبا را نشان داد و هم درون تلخ را، هم بعد نشاط آور و هم بعد اندوه بار را، فریبکار نیست بلکه ابزار فریب است نه عامل آن. باید عامل فریب را جستجو کرد، باید سبب فاعلی نیرنگ را کاوید و ابزار را از دست او گرفت و او را طرد کرد. هر چند در قرآن کریم نیز آمده است «فلاتغرنکم الحیوه الدنیا»(لقمان:33) لکن این انسان است که ناشناخته دنیا را ابزار دست نیرنگ و فریب قرار میدهد و از آنجا آسیب میبیند. هر آنچه انسان را از خدا باز دارد دنیاست، خواه مال و فرزند و مقام یا تدریس و تالیف و تدوین کتاب، گاهی انسان که مشغول تدریس یا تالیف است تصور میکند که در مسیر خدا قدم برمی دارد غافل از آنکه در مسیر شیطان و تحت ولایت او بوده زیرا از اقبال مردم، لذت میبرد و از ادبار آنان نگران میشود، خوشش میآید که مردم حرف او را بشنوند و سخن او را بپذیرند و در جامعه مطرح شود و اگر نامی از او نباشد، متاثر میگردد، او پیش از اینکه علاقه داشته باشد سخنش در دلها بنشیند مشتاق است که خود را در دلهای دیگران جا دهد، این علاقه به جاه همان دنیا است.
امیرالمومنین علی(ع) در بیان دیگری به صراحت میفرماید:
«و حقا اقول ما الدنیا غرتک و لکن بها اغتررت»؛
به حق میگویم که دنیا تو را نفریفته بلکه تو فریب خورده ای»(همان،خطبه 214).
سراب هرگز فریبکار نیست، انسان ناشناس که اهل راه نیست دچار سراب میشود. دنیا نیز فریبکار نیست این انسان است که دنیا را ابزار دست نیرنگ و فریب قرار میدهد. دنیا دو چهره زشت و زیبا دارد و هر دو را هم نشان داده است، دنیا ظاهری دارد و باطنی، آغازی و انجامی، فرازی و نشیبی، اوجی و حضیضی. هیچ کدام از اینها را کتمان نکرده و بیپرده نشان میدهد، پس او فریب نداده است. فریب آن است که باطنش را به صورت حق جلوه دهد و اوج را نشان دهد ولی حضیض را مخفی کند، تلخی و ناگواری ها را کتمان و پنهان کند. ولی اگر هر دو چهره را نشان داد، فریبکار نیست، اگر کسی دو بعد داشت و هر دو را نشان داد، نیرنگ باز نیست.
دنیا ابزار کار است و این انسان غافل است که ابزار را به دست دشمن میدهد و خود را نابینا میکند، دشمن از نابینایی او سوء استفاده کرده و وی را فریب میدهد. دنیا پرده از موعظه ها و اندرزها برگرفت، اگر باغ و بوستان و قصرها را نشان داد، بیمارستان و مرگ و گورستان را هم نشان داد، اگر جوانی و فربهی و تنومندی و خوشحالی را ارائه کرد، فرتوتی و سالمندی و نگرانی را نیز ارائه داد، هم نشانه های نشاط را و هم علامتهای اندوه را:
«و لقد کاشفتک العظات و آذنتک علی سواء و لهی بما تعدک من نزول البلاء بجسمک و النقص فی قوتک اصدق و اوفی من ان تکذبک او تغرک»؛
«دنیا برای تو پندها هویدا ساخته و تو را به عدل و برابری آگاه کرده و به وعده هایی که به تو میدهد از قبیل رسیدن درد به اندامت و کم شدن تواناییت راستگوتر و وفادارتر است از آنکه با تو دروغ گفته یا تو را بفریبد»(همان).
دنیا هر دو روی سکه را نشان میدهد و علاقه دارد انسان فریب نخورده به راه بیاید، دنیا خانه خوب و عالم نیکویی است برای کسی که هر دو بعد آن را ببیند؛ امیربیان میفرماید:
«و لنعم دار من لم یرض بها دارا و محل من لم یوطنها محلا»؛
«دنیا خوب سرایی است برای کسی که به آن دل نبسته و خوب جایی است برای کسی که آن را وطن (و محل اقامت همیشگی خود) قرار نداده است»(همان).
حاصل آنکه: دنیا فریبکار نیست اگر نیرنگی در کار است عامل آن خود انسان است. وسوسه های شیطانی به وسیله نفس هوسباز انسان را تحریک میکند بعد اندوه بار دنیا را نمی نگرد و تنها چهره نشاط آورش را میبیند و فریب میخورد.