12 مرداد 1390, 0:0
چالش فمينيسم با نقش مادري
فریده صفاری
فمینیستها برای مقبولیت به شدت حقوق مربوط به جلوگیری از بارداری و سقط جنین را تبلیغ میکردند و هم اکنون شاهد رشد سقط جنین و مصرف قرصهای ضد بارداری در میان زنان غربی هستیم.نقش مادری در سالهای 1960 و 1970 در غرب تغییر کرده است و با موضوعات متنوعی چون کار زنان، آموزشهای پیش دبستانی کودکان و مهد کودک، ساختهای اجتماعی، اقتصادی و نژادی گره خورده است.در زمان گذشته زنان در سنین جوانی ازدواج میکردند و پس از یک سال از ازدواج، نخستین بچه خود را به دنیا میآوردند؛ مادری و خانه داری کار تمام وقت آنها بود و این سرنوشت مشترک اکثریت زنان بود و ازدواج و مادری برای زنان طبیعی ترین امر محسوب میشد.امروزه نقشهای مادری بسیار متنوع و پیچیده شده اند و بر اساس شرایط اجتماعی، خانوادگی و طبقاتی، معانی متفاوتی را به خود میگیرند. بعد از سال 1980 بسیاری از زنان جذب بازار کار شدند و نگهداری از بچههای خود را به سایر زنانی واگذار کردند که آنها نیز دنبال کار میگشتند؛ تحت تاثیر این موضوع اشتغال زنان و تاثیر آن بر زندگی کودکان مطرح شد و مطالعات زیادی از منظر جامعه شناسان و روان شناسان انجام گرفت.فمینیستهای جدید و رادیکال با اتخاذ مواضع مختلف با مادری مخالفت میکنند؛ به اعتقاد آنها باید مادری انکار شود زیرا برای زنان خطرناک است و آنها را در موقعیتهای پایین تر از مردان قرار میدهد.می توان فمینیستها را به دو دسته طرفدار «تفاوت» و طرفدار « تساوی» تقسیم کرد؛ فمینیستهای طرفدار «تساوی» میخواهند که زنان و مردان در تحصیلات، کار، فضاهای علمی و فرصتهای کاری حقوق مساوی داشته باشند ولی حقوق مساوی در فضاهای خصوصی چندان مورد توجه آنها نیست؛ آنها سعی میکنند که اثر تفاوتهای جنسیتی را در روند قانونگذاری کم کنند تا به اهداف خود برسند.فمینیستهای طرفدار تساوی مسائل را برای زنان خصوصاً مادران مشکل تر ساخته اند.آنها نه تنها خانواده را به عنوان یک نهاد تحقیر کرده اند بلکه ارزش مادری را حاشیه ای و غیر مهم تلقی میکنند تا جایی که معتقدند قانونگذاری در مورد حقوق مادری و زایمان در واقع تقویت کننده تصاویر سنتی از نقشهای جنسیتی و مادری است.فمینیستهای طرفدار تساوی معتقدند قوانین مربوط به زایمان به عنوان یک ابزار در قوانین اروپا و انگلیس به کار رفته تا اهمیت مسئولیت زنان را در زمان حاملگی نشان دهد و بر این قضیه تاکید کند که وظیفه اصلی آنها بچه آوری و مراقبت از آنهاست؛ از این جهت این گونه قوانین برقرار کننده تساوی بین زنان و مردان نیستند چون در مورد مسئولیت مردان در قبال کودکان حرفی یا قانونی گذاشته نمی شود.فمینیست ها، استقلال، تساوی و موضوعات فارغ از جنسیت را به عنوان آزادی شخصی هدف قرار میدهند.آنها با تاکید بر تساوی بدون در نظر گرفتن جنسیت، زحمات و اهمیت کار زنان در دوران حاملگی، به دنیا آوردن فرزند، شیردادن و پرورش کودک را کاملاً نادیده گرفته و حق زنان را ضایع میکنند. فمینیستهای طرفدار «تفاوت» معتقدند که زنان نیازهای خاصی دارند و این یک حقیقت است که فقط زنان میتوانند بچه دار شوند پس باید مورد توجه و احترام قرار بگیرند برخی از فمینیستهای تندرو معتقدند رایج ترین موانع زنان به واسطه بیولوژی تولید مثل ایجاد و موجب میشود آنها به لحاظ روانی ضعیفتر از مردان باشند پس مردان جامعهای را خلق میکنند که زنان در آن مفعولانه عمل میکنند و به واسطه مردان کنترل میشوند. فمینیستهای تندرو به زنان توصیه میکنند که تولید مثل خود را کنترل کنند.آنها با بحث در رابطه با تولید مثل موضع خود را علیه مادری اعلام میکنند و آن را امری حاشیه ای و بازدارنده تلقی میکنند.تعدادی از روانکاوان فمینیست بزرگ تر شدن کودکان را با نوعی احساس بیگانگی برای مادران همراه دانسته اند زیرا کودکان رفته رفته در مقابل مادران خود قد علم میکنند و آنان را نه به عنوان اشخاص بلکه به عنوان اشیایی در نظر میگیرند که به دلیل هر کم و زیادی مقصر و گناهکار هستند.فمینیستها برای مقبولیت در عرصه عمومی به شدت حقوق مربوط به جلوگیری از بچه دار شدن و سقط جنین را تبلیغ کردند.آنها این حقوق را برای پیشرفت زنان در قلمروی عمومی لازم شمردند و بر این امر پافشاری کردند که زنان باید بر واقعیتهای بیولوژیکی فائق آیند و آن را نادیده بگیرند.امروزه خصوصاً در کشورهای غربی بسیاری از زنان از وسایل پیشگیری بارداری استفاده میکنند، عده ای دیگر سقط جنین را به عنوان یک حق پذیرفته اند اما حرکت اجتماعی فمینیستها و تلاش آنها برای آزادی زنان و دخترانی که از ایده انقلاب جنسی فمینیستها در مورد تولید مثل استقبال کردند در نهایت با واکنش این زنان و دختران در خصوص آزار دهنده بودن این طرح مواجه شدند؛ این زنان بویژه زمانی که خود را در سنین میانسالی دیدند در حالی که دارای شغل و شرایط مناسبی بودند، باروری آنها کاهش یافته بود.امروزه این زنان مشتریان پر و پا قرص کلینیکهای باروری هستند و میلیونها دلار پول خرج میکنند تا بچه دار شوند و برای این زنان تولید مثل یک امر بازدارنده و مانع پیشرفت نیست بلکه یک آرزوی دست نیافتنی است.در حالی که فمینیسم زن و مرد را در مقابل هم قرار میدهد و از آنها برای هم رقیب میسازد، در اسلام زن و مرد دو وجه از یک وجود هستند رابطه زن و مرد یک رابطه دو طرفه و مبتنی بر درک دو جانبه است و اسلام زن و مرد را مکمل هم میداند.امروزه بسیاری از رهبران جنبش فمینیستی زنانی را که مایلند در خانه بنشینند مورد نکوهش قرار میدهند و به جای قدرت بخشیدن به آنها، احساس قربانی بودن و ضعف را در آنها پرورش میدهند.در حالی که در نوشتههای بنیانگذاران حرکتهای فمینیستی سالهای 1840 تا 1940 زنان معمول جامعه به صورت افرادی با هوش و آشنا با علایق خود ترسیم میشوند زنانی که قادر بودند 5 تا 6 بچه را به دنیا آورند و تمام تلاش خود را به کار گیرند تا انسانهای آزاد اندیش و شریفی را پرورش دهند.در برخی از نظرات فمینیستی چهره زنان به عنوان افرادی قربانی، رنج کشیده، ترسو و نادان معرفی میشود که فاقد منابع داخلی برای مواجهه با ناراحتیها هستند و به راحتی مورد تهدید قرار میگیرند؛ در نظرات فمینیستی سرکوب زنان به موضع مادری ربط داده میشود و بیولوژی تولید مثل به عنوان رایج ترین مانع بر سر راه پیشرفت زنان معرفی میشود و به زنان توصیه میشود که تولید مثل خود را تحت کنترل در آورند.باید توجه داشت اگرچه نرخ باسوادی، فرصتهای شغلی و منزلت سیاسی برای زنان محدود است اما یک روند مادر سالاری در حوزه خانواده مشاهده میشود منظور از مادر سالاری نقش موثری است که زنان در زندگی خانوادگی و اجتماعی ایفا میکنند و این موضوع در غرب معادلی ندارد.هم اکنون زنان بیش از هر دوره دیگر هم در خانه و هم در بیرون کار میکنند اما تا زمانی که کار خانه مسئولیت اصلی زنان پنداشته شود هیچ گاه تساوی در محیط بیرون به دست نخواهد آمد مگر اینکه مردان نیز در فضای خصوصی درگیر شوند و مسئولیتهای درون خانه را بپذیرند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان