حضرت آیت الله شیخ حسنعلی نجابت شیرازی (1296 _ 1368 ش) مقدمات علوم را در شهر خویش آموخت و در سن 15 سالگی به حوزه علمیه نجف اشرف عزیمت نمود. وی از پرورش یافتگان حوزه علمیه نجف اشرف و جامع علوم عقلی و نقلی بود. وی در فقه و اصول از مبرّزترین تلامذه آیات عظام سید ابوالقاسم خوئی(ره) و میرزا عبدالهادی شیرازی (ره) به سالهای حضور درحوزه درس ایشان بوده و در علوم عقلی از بهترین تربیت یافتگان محضر علمی آیت الله شیخ علی محمد بروجردی(ره) به شمار می آمد. برازندگی فوق العاده علمی او در این سالیان ایشان را مورد توجه اساتید و همدرسان ایشان قرار داده بود به نحوی که تمام اساتید علمی ایشان زبان به مدح او گشوده و در بین طلاب و فضلای نجف مشار الیه بالبنان بود. وی پس از دریافت اجازه اجتهاد در سن 27 سالگی به محضر عرفانی ولی کامل الهی آیت الحق فقیه مطلق آیت الله سید علی قاضی طباطبائی(رض) راه می یابدو در این سالیان از معدود کسانی بوده است که بطور مستمر و مدام در محضر این عارف الهی شرف حضور داشته است و از آن بحر عظیم سیراب می شده و استفاده فراوان می نموده است. وی از حالات و مقامات عرفانی آن مرد خدا اطلاع کامل داشته و از آن بزرگمرد الهی خاطرات فراوان نقل می نمود. آیت الله شیخ حسنعلی نجابت از مبرّزترین تلامذه مرحوم قاضی بوده؛ چنانکه آیت الله قاضی در مورد ایشان فرموده اند که «شیخ حسنعلی اهل حرم است»، «شیخ حسنعلی با تمام وجودش به نزد ما می آید» فتأمّل فانّه دقیق. و از آیت الله شیخ عباس قوچای (رضوان الله علیه) وصیّ مرحم آیت الله قاضی نقل شده که آیت الله نجابت در این سالیان کوتاه آنچه را ما سالها به دنبال آن بودیم از محضر آیت الله قاضی استفاده نمود. آیت الله نجابت پس از رحلت آیت الله قاضی به محضر عرفانی آیت الله انصاری همدانی(رحمت الله علیه) راه یافته و از مبرّزترین شاگردان ایشان به شمار می آید و مورد نظر تام آن مرحوم بوده است. آیت الله انصاری بارها فرموده بودند که «حساب شیخ حسنعلی از تمام کسانی که به اینجا می آیند جداست و ظرف استعداد او بسیار فراتر از دیگران است؛ چون چون دریایی است که هرچه در او بریزی پر نمی شود». نیز فرموده بود که «شیخ حسنعلی چون بخواهد می تواند عالمی را از نور خویش روشن کند». آیت الله نجابت(رضوان الله علیه) از بانیان نهضت فارس در سال 1342 به همراه شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب بوده و از شاخصترین رجال مجاهد فارس به سالهای پیش و پس از انقلاب محسوب می گردد. حضرت آیت الله نجابت از ابتدا کانون و مرکز زندگی خود را خداوند علیّ اعلی قرار داده که یافته بود هرچیز در جنب خدای متعال هیچ است، پس سراب بودن غیر را نصب العین خویش قرار داده و خداوند را فاعل ما یشاء و فعّال حقیقی در تمام عوالم می دانست و در این راه استقامت ورزید تا اینکه جذبات حق ایشان را دریافت، لذا در اثر نور شرح صدر و علم و یقین به مرتبه مکاشفه حقیقی رسید که نور خدا را در تمام موجودات مشاهده می کرد و اسرار خلقت و سبحات جمال و جلال الهی برایش آشکار شده بود. وی احاطه و قرب حضرت احدیت جلّت عظمته و احاطه و قرب متولّی عالم امر _ حضرت بقیّة الله العظمی _ را در قلب و سرّ خویش یافته بود. این راه را به تبعیت محض از حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) و 12 نور پاک(علیهم السلام) پیموده و در اثر عنایات پروردگار قلب شریفش محل تجلی انوار خداوند علی اعلی گردیده و متّصف به اوصاف ربوبی شده فناء خویش و تمام موجودات و بقاء پروردگار برایش متجلّی گشته بود، لذا به هر صفتی که ظاهر می شد اولین متصف به آن صفت بود به نحوی که حقیقت آن صفت از او ظهور می کرد و البته خودی در کار نبود و معرّف تام پروردگار شده بود. بخصوص در دوستی و محبت کم نظیر بود و به تمام معنی پاکباخته بود. و البته دوستی ایشان نسبت به طلاّبِ پروردگار و مؤمنین بسیار فوق العاده بود. صفات و مقامات عرفانی او از وهم ما بیرون است و در این سطور نمی گنجد و فی الواقع قلّ أن یُری مثلُه ؛ جَمَعَ بین العلم و العمل و لاتجدُه فارغا" قطّ ، کان یخدم أصحابَه بنفسه و یؤثرهم علی نفسه و کان یقیّد الخواطر بهمّته لاسیّما اذا تکلّم فی التوحید. کان مبسوطا" مع الحقّ فی عموم أحواله، فهو من أهل الله و خاصّته و له شأن کبیر و معرفة تامّة و همّة رفیعة، و أمّا فی معاملته مع الخلق فهو بریء من المُداهنة، قویّ فی المناصحة، لایستحیی فی الحق من أحد، و لاتأخذه فی الله لومة لائم و یحفظ دینه حفظا"، یعطی کلّ حقّ حقّه و له الحقّ علی الناس و لیس لأحد منهم علیه حق. سالها عمده منزل خویش را در اختیار دوستان و طلاّب قرار داده و هر کس از دوستان و مؤمنین هر وقت از شبانه روز به ایشان رجوع می نمود با روی باز پذیرایی می فرمود. از احوال همه دوستان آگاه بود و به مشکل همه رسیدگی می کرد و به نظر خویش حزن و غم از دل دوستان بیرون می کرد. از عالم امر و روح افراداطّلاع داشت و می دانست که هر کس در تحت سلطنت چه اسمی از اسماء الهی است؛ لذا با هر کس به اقتضای حال و مقام او رفتار می نمود و چون تکیه گاه محکمی برای دوستانش بود و بالجمله کان عارفا" بالله واقفا" مع الله یحبّ أهل الله و أهل القرآن وجمیع الخلق کما یحبّهم الله. ایشان در این چند سال آخر عمر شریفش به مقام تجرّد از صورت رسید، همان مقامی که نهایت همّت اساتید عرفانیش بود. دوستان او همیشه در مقابل خود مردی را می دیدند که «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» نصب العینش شده بود و همه حرکات و سکناتش «هو معکم أینما کنتم» را ظاهر می نمود و کریمه «فاعلم أنّه لا اله الاّ الله» سرلوحه تعالیمش بود. او را قدرت تصرف در قلوب و تبدیل نفوس بود و مناقبهُ و کراماتُه أکثر من أن تُحصی فهو نعم المؤدِّب و المربِّی. ایشان را توفیقات و تحقیقاتی است کم نظیر در عرفان به ویژه عرفان عملی که تا کنون در دسترس عموم قرار نگرفته. مدفن شریفش در امامزاده سید میرمحمد بن موسی الکاظم (علیهما السلام) در کنار مقبره دوست و رفیق سلوکیش آیت الله شهید دستغیب در شیراز قرار دارد.