كلمات كليدي : كانگريگيشنال، جماعتگرايي، كليسا، ساختار كليسايي، روحالقدس، تعميد، همجنسگرايي، رابرت براون
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
اعتقاد رایج میان مسیحیان آن است که روحالقدس همواره در کلیسا حضور دارد و کلیسا را هدایت میکند. بر این اساس، جایگاه خاص کلیسا در میان عموم مسیحیان پذیرفته شده است.
یکی از مهمترین و رایجترین مباحث در مورد کلیسا، بحث از ساختار کلیساست. ساختار کلیسایی ریشه در مسألهای الهیاتی که البته بسیار حائز اهمیت نیز هست، دارد.
آیا مسیح، جایگاه خاص خویش را تنها به پطرس بخشید و بنابر این رهبری کلیسا و هدایت روحالقدس در مرتبه اول از آن یک شخص خاص است. و یا اینکه هدایت روحالقدس اختصاص به یک فرد خاص ندارد و جماعت ایمانداران مسیحی زیر نظر روحالقدس هستند و هدایت روحالقدس را دریافت میکنند؟
ساختار و نظام کلیسایی معمولا بر اساس پاسخی که به این سؤال داده میشود، تعیین میگردد.
کاتولیکها بر این عقیدهاند که حضرت عیسی، اقتدار و مرجعیت خاص خویش را به پطرس واگذار کرده است و بنابر این پطرس (و پس از وی، جانشینانش) در رأس کلیسا قرار دارد.
برخی از گروههای مسیحی و از جمله ارتدوکسها نیز اعتقادی مشابه کاتولیکها را پذیرفتهاند. البته از نگاه آنان، تمام حواریون دارای اقتدار و مرجعیت مسیح بودهاند و به تبع آنان، جانشینان آنها نیز دارای همین جایگاه هستند.
در مقابل این دیدگاه، پروتستانها قرار دارند که اقتدار کلیسا را از آن جماعت مؤمنان میدانند و نه یک یا چند فرد خاص.
البته در مورد شیوه و چگونگی مقامات کلیسایی در میان پروتستانها نیز اختلافات زیادی وجود دارد اما تمام پروتستانها در این نقطه با یکدیگر اشتراک دارند که اقتدار کلیسا را از آن یک یا چند شخص خاص (به عنوان نماینده مسیح) نمیدانند.
پیدایش کانگریگیشنالیزم
تاریخ پیدایش کانگریگیشنالیزم چندان روشن نیست. برخی پیدایش تفکر کانگریگیسنالیستی به کلیسای اولیه باز میگردانند. برخی دیگر تاریخ پیدایش آن را به قرن سیزدهم میلادی باز میگردانند. برخی آن را مشخصا به جان ویکلیف[1] و لولاردها[2] باز میگردانند.
به هر حال روشن است که کانگریگیشنالیزم مدرن با نهضت اصلاحات پروتستان آغاز گردیده است.[3]
به نظر میرسد که ریشههای کانگریگیشنالیزم مدرن را بتوان در تعالیم مارتین لوتر یافت چرا که وی نیز عمیقا به کشیشی تمام ایمانداران معتقد بوده است، هرچند وی هرگز آموزههای بعدی این کلیسا را که بعدها به وجود آمد، تأیید نکرده است.[4]
برخی نیز ریشههای این نهضت را در پیوریتانیزم جستوجو میکنند چه اینکه آنان معتقد به زعامت روحانی تمام ایمانداران بودهاند.[5]
از پیشگامان این نهضت به طور مشخص میتوان به رابرت براون[6] و هنری بارو[7] اشاره کرد که نوشتههای آنان دیدگاه و طرز فکر اساسی کانگریگیشنالیزم را در بر دارد.[8]
این کلیسا نهایتا در قرن هفدهم تأسیس گردید اما آنها به خاطر فشارهای وارده مجبور شدند تا به هلند مهاجرت کنند.[9]
کانگریگیشنالیزم در آمریکا
این نهضت، در قرن هفدهم و در سال 1620 توسط اولین مهاجران، به آمریکا سرایت کرد.[10]
آنها در آمریکا توانستند از رشد خوبی برخوردار شوند و حتی دانشگاههای پیشرو آمریکا از جمله "هاروارد" و "ییل[11]" به ترتیب در سالهای 1636 و 1701 توسط کانگریگیشنالیستها تأسیس گردید.[12]
این کلیسا در قرن نوزدهم توانست در آمریکا از نفوذ قابل توجهی برخوردار شود. آنها در خلال نیمه نخست قرن نوزدهم با پرزبیترینها متحد گردیدند و شورای ملی کلیساهای کانگریگیشنال را در سال 1871 تأسیس کردند. در ادامه کلیساهای اونجلیکال و اصلاح طلب در سال 1961 با آنها ادغام گردیند و "کلیسای متحد مسیح[13]" که شکل آمریکایی کانگریگیشنالیزم است را به وجود آوردند.[14]
امروزه این کلیسا در بسیاری از کشورهای دنیا نیز راه یافته است هرچند کلیساهای کانگریگیشنال به معنی دقیق کلمه تنها در کشورهای انگلیسی زبان وجود دارند.[15]
ساختار کلیسایی
از نگاه پیروان این کلیسا روحالقدس در همه جا حاضر است و کلام خداوند در کتاب مقدس به طور یکسان در برابر همگان در دسترس است.[16]
درست به همین دلیل است که در این کلیسا تمام ایمانداران مسیحی، کشیش محسوب میشوند. آنها بر این اعتقادند که هر جا دو یا چند مسیحی در کنار هم باشند تحت حمایت الهی هستند و بنابر این اعمال آنان با هدایت الهی انجام میگیرد. به اعتقاد آنان، این نگاه همان دیدگاهی است که در کلیسای اولیه حاکم بوده است.[17]
از همین رو در این کلیسا به اجتماع محلی، اهمیت فراوانی داده میشود. طبق اعتقاد کانگریگیشنالیستها، روحالقدس، کلیسای محلی را هدایت میکند و بنابر این کلیسای محلی به مرجعیت بیرونی و سلسله مراتبی نیازی ندارد.
در این کلیسا، جماعت محلی میتواند کشیشان، شماسان، شیوخ و یا معلمان را تعیین و نصب کند. البته باید توجه داشت که این انتصابها از نگاه آنان، هرگز باعث به وجود آمدن اختلاف در رتبه نمیگردد.[18]
استقلال کامل جماعتها از یکدیگر در عقاید دینی و شکل عبادت
اعتقاد خاص این گروه در مورد هدایت جماعت ایمانداران توسط روحالقدس سبب شده است که در این کلیسا هر جماعتی از دیگر جماعتها کاملا مستقل تلقی گردد و در این باره که چه اعتقادنامهای را بپذیرد و یا اینکه مراسم عبادی خود را چگونه برگذار کند تصمیم بگیرد.[19]
بر همین اساس، کانگریگیشنالیستها نمیتوانند هیچ گونه اعتقادنامه یا سند اعترافی را به عنوان مأخذ الزامی خود به رسمیت بشناسند.
آنها حتی در مواردی که آموزهای را بیان میکنند به این نکته توجه دارند که این عقیده، چیزی است که عموم کلیساهای کانگریگیشنالیست به آن پایبندند اما اینگونه نیست که همه کلیساها الزاما به آن پایبند باشند.[20]
برخی از اصول اعتقادی کانگریگیشنالیستها
کانگریگینالیستها همانند سایر کلیساهای پروتستان تنها به دو آیین تعمید و عشای ربانی اعتقاد دارند. البته تعمید به عنوان یک آیین ضروری برای پیوستن به این کلیسا به شمار نمیآید.[21]
اعضای کلیسای متحد مسیح در آمریکا (به دلیل همین استقلال در تصمیمگیری) غالبا به تولد مسیح از باکره اعتقاد ندارند.[22]
آزادی کلیساها در تفسیر کتاب مقدس، گاه نتایج زیانباری را نیز در پی داشته است. به عنوان مثال در برخی از کلیساهای کانگریگیشنالیستی، همجنسگرایی امری پذیرفته شده است و حتی در سال 1972، "انجمن گلدن گیت کالیفرنیا[23]" خدمات روحانی کلیسای متحد را به یک همجنسگرای معروف سپرد.[24]
به هر حال شاید بتوان اصول عقیدتی پیروان این کلیسا را در آموزههای ذیل خلاصه کرد:
1. آنها نظریه کلیسای تأسیسی را مردود میشمارند. بر این اساس دولت (چنانکه در کلیسای انگلیکن چنین میباشد) حق ندارد در مورد نظام و شکل حاکمیت کلیسایی اظهار نظر کند.
2. کلیسا عبارت از جماعت ایمانداران است. براون در این باره اظهار میدارد: «کلیسای مستقر شده و مجتمع عبارت است از جمعیت مسیحیان یا مؤمنانی که با خدای خود پیمان بستهاند و تحت حکومت خدا و کلیسا قرار دارند و دستورها و قوانین او را در یک جماعت مقدس اجرا میکنند».
3. اصل کشیشی عمومی ایمانداران مسیحی مورد تأکید قرار گرفته است. براون در این باره میگوید: «هر کسی که از کلیسا باشد یک سلطان، یک کیشی و یک پیامبر تحت نظر مسیح است؛ به منظور اینکه سلطنت خدا را تقویت کند و پیش ببرد و حکومت ضد مسیحی و شیطانی را بکوبد و از بین ببرد».
4. هر جماعتی، کشیشها، شماسها و ... را انتخاب میکند.
5. جماعتها دارای استقلال کامل قضایی و اجرایی هستند اما با یکدیگر همکاری میکنند.[25]