كلمات كليدي : ملاكي، عهدقديم، كتاب مقدس، انبياء آخرين نبي
نویسنده : هادی جهانگشای
کلمه "ملاکی" به معنی "رسول یهوه" است. کتاب او، دوازدهمین کتاب از مجموعه "انبیای کوچک" میباشد.[1]
ملاکی نبی
وی آخرین نبی عهد عتیق محسوب میشود. وضعیت دورانی که او در آن میزیست کاملاً شناخته شده نیست ولی احتمالاً با نحمیا معاصر بوده است.[2]
محتمل است که وی در حدود سال 416 قبل از میلاد مسیح، یعنی در اواخر حکومت نحمیا بعد از "حجی" و "زکریا" در هنگام اغتشاش بزرگی که در میان کهنه و قوم یهود روی داده بود، نبوت (پیشگویی) میکرد.
ملاکی این قوم و کهنه را نصیحت میکرد، کاهنان را طعنه زده و قوم را نیز به جهت داشتن زنان بیگانه و عدم مراعات قواعد انسانیت، ملامت میفرمود.[3]
ملاکی سی و نهمین و آخرین کتاب از سری کتب، عهد عتیق میباشد که طبق نسخ عبری از کتاب مقدس و تقسیم بندی سنت یهودی تحت عنوان "کتابهای انبیا" قرار دارد.
"ملاکی" نام کیست؟
این کتاب به ملاکی نسبت داده شده است که معنی اسم او (همانطوریکه در ابتدا اشاره شد) "رسول من" است.
از آنجا که این واژه در آیه اول از باب سوم، استفاده شده[4] و انبیا و کاهنان نیز به نام رسولان خداوند خوانده میشدند، بعضی بر این تصورند که "ملاکی" عنوانی است که فقط بر پایه سنت به نویسنده آن نسبت داده شده است.
در رجوع به ترجمههای اولیه یونانی (سپتواجنت) نیز در مییابیم که از این نظریه حمایت شده و واژه بکار رفته در آیه اول از باب اول، به جای اسم شخص، به "رسول او" ترجمه شده است.
به هر حال این موضوع مبهم باقی مانده و هنوز هم این احتمال قوی وجود دارد که ملاکی در حقیقت نام نویسنده کتاب بوده باشد.[5]
دیدگاه محققان در این باره
در مقابل این نظریه سنتی کلیسا، محققان اعتقاد دارند کلمه ملاکی نام فردی خاص نیست و گاهی آن را اشاره به عزرا میدانند، اما گفته میشود که طبق دیدگاه مشهور، این کلمه نام فردی خاص است که نزدیک آوردن مسیح میزیسته است.[6]
برخی هم برآنند که بخش دوم کتاب زکریا و این کتاب را یک نفر نوشته اما بعدا این بخش مجزا شده است.[7] با این حال، محققان جدید اعتقاد دارند که این کتاب نمیتواند نوشته یک نفر باشد چرا که برخی از قسمتهای آن با هم سازگاری ندارد.[8]
تاریخ نگارش
در مورد تاریخ نگارش این کتاب هم آوردهاند که تشابه گناهانی که توسط نحمیا و ملاکی اعلام شده است بیانگر معاصر بودن این دو رهبر اسرائیل است. کتاب ملاکی ممکن است بعد از بازگشت نحمیا به فارس (433 قبل از میلاد) و یا در دوران خدمت او به عنوان مأمور دولتی نوشته شده باشد.[9]
محتوا
این کتاب کوچک با بیان محبت خداوند به یعقوب و نفرت او از عیسو آغاز میگردد. در ادامه، کاهنان قوم بنیاسرائیل را به دلیل بیایمانی توبیخ میکند و به آنها میگوید که شما به خداوند در قربانیهایتان بیاحترامی کردهاید.
بعد بیایمانی قوم بنیاسرائیل را میگوید و این عده را به خاطر اینکه با راستی و صداقت، خداوند را عبادت نمیکردند سرزنش میکند. ملاکی به آنان هشدار میدهد که خدا آنان را تنبیه خواهد کرد مگر اینکه آنان از کارهای زشت خود دست بردارند و توبه نمایند.
در این کتاب نویسنده از شیوه ایجاد سؤال برای تفهیم مطلب استفاده کرده از جمله اینکه آیا جمیع ما را یک پدر نیست و آیا یک خدا ما را نیافریده است؟[10]
در خاتمه این کتاب، نویسنده از آوردن یک منجی موعود خبر میدهد. او به مردم یادآور میشود که خداوند به فکر آنان است. اما برای شما که از اسم من میترسید، آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و به بالهای وی شفا خواهد بود و شما بیرون آورده، مانند گوسالههای پرواری جستوخیز خواهید کرد.[11]