24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : حسن و قبح عقلي، آثار قبول حسن و قبح عقلي افعال
نویسنده : سيد ايوب هاشمي
اعتقاد به حسن و قبح عقلی، آثار و نتایج عظیمی در علم کلام دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
عدلیه (امامیه و معتزله) شناخت خدا را با تکیه بر حسن و قبح عقلی افعال واجب میدانند و در این مورد به دو دلیل تمسک میکنند:
الف: شکر نعمت
هر انسانی خود را غرق نعمت میبیند و در این شرایط عقل لازم میداند که انسان کسی را که به او نعمت داده، بشناسد و حق شکرگزاری او را به جا آورد. شناخت منعم (نعمت دهنده) در حقیقت «معرفة الله» است که از زاویه نعمتها مورد شناخت قرار میگیرد. به بیان دیگر شکرگزاری نعمت، از واجبات عقلی است و آثار نعمت بر هر انسانی ظاهر است، از این رو لازم است از نعمت دهنده سپاسگزاری کند و سپاس گزاری بدون شناخت او ممکن نیست.[1]
هر شخصی که با خبر میشود که در طول تاریخ انسانهای بزرگ ادعا کردهاند ما از سوی آفریننده جهان برای هدایت بشر به سوی سعادت دو جهان برانگیخته شدهایم و تا پای جان برای رساندن پیام خود تلاش میکنند، این شخص با انگیزۀ حقیقتجویی در صدد تحقیق پیرامون این ادعا برمیآید تا ببیند که آیا ادعای این انسانهای بزرگ که همان پیامبران الهی هستند درست و دارای دلایل کافی و منطقی است یا نه. و چون پذیرفتن دعوت ایشان دارای منافع احتمالی بینهایت و مخالفت با آنان مستوجب ضررهای احتمالی بینهایت است، عقل چنین کسی راه عذر را بر او بسته و نمیگذارد بی تفاوت از کنار آن بگذرد.[2]
یکی دیگر از نتایج حسن و قبح عقلی این است که همه افعال پروردگار عالم دارای هدف و غرض است. چون صدور فعل عبث و بیهوده عقلاٌ از حکیم قبیح و ناروا است. البته همین عقل که چنین حکمی میکند، از سوی دیگر نیز حکم میکند که در مورد افعال الهی غرض و هدف، به فاعل (خداوند) برنمیگردد؛ بلکه به فعل برمیگردد؛ یعنی این چنین نیست که افعالی که خداوند انجام میدهد به خاطر نقص و نیازی است که خداوند در ذات یا صفات خود دارد چرا که خداوند غنی مطلق است و از هر نقصی مبرّا است. پس غرض در افعال خداوند به بندگان و مخلوقاتش برمیگردد. به تعبیر فنی، خداوند "فاعل بالقصد" نیست. بلکه "فاعل بالتجلّی" است.[3]
عقل در نکوهش و ستایش افعال، یک واقعیت عمومی که نسبت به همه یکسان و برابر است را درک میکند و آن این است که "عدل" نیکو است و "عادل" سزاوار ستایش و ظلم و ستم است و ظالم سزاوار سرزنش. بر این اساس چون خداوند سبحان از هر فعل قبیحی منزه است از ظلم و ستم نیز پاک و مبرا است.[4] لازمه اعتقاد به عدل الهی این است که عقوباتی را که خداوند برای مجرمان و کافران در آخرت وعده داده همه متناسب با جرم و کفر و گناه آنان است.
وجدان سلیم و خرد هر خردمندی حکم میکند که تکلیف کسی به چیزی که در توان او نیست، تکلیف غیر عقلایی است.[5]
عقل انسان این را مییابد که مخلوقات، بدون هدف و غرض آفریده نشدهاند. هم چنین مییابد که انسان برای رسیدن به هدفی که در آفرینش داشته، جز با هدایت تشریعی پروردگار توان آن را ندارد، از این رو حکم میکند که راهنمائی پیامبران برای هدایت او از سوی خداوند لازم است.[6]
یکی دیگر از ثمرات حسن و قبح عقلی این است که لازم است در جامعه اسلامی امامی باشد تا امور دین و دنیای مسلمانان را به بهترین وجه ممکن اداره کند. با توجه به فوایدی که امام دارد عقل هر عاقلی حکم به وجوب وجود آن میکند. اگر چه در این که آیا انتخاب و تعیین امام بر مردم واجب است یا بر خداوند، اختلاف نظر وجود دارد. از آن جا که شیعیان "کعصمت" را از صفات لازم امام میدانند و کسی جز خداوند از وجود این صفت در افراد آگاه نیست از این رو نصب امام را از سوی خداوند واجب میدانند و خداوند نیز آنان را که تعدادشان دوازده امام بوده است نصب و معرفی کرده است.[7]
اعتقاد به حسن و قبح عقلی ثمرات دیگری نیز دارد که برای رعایت اختصار تنها به عناوین آنها اشاره میشود"
1- لزوم تکلیف بندگان
2- خاتمیت و استمرار احکام اسلام
3- ثبات اخلاق
4- قبح عقاب بدون بیان
5- اختیار انسان
6-لزوم لطف[8]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان