كلمات كليدي : انتظار حداقلي از دين، دين حداقلي، سكولاريسم، رابطه دين و دنيا، قلمرو دين
نویسنده : عبدالله محمدي
هدف از بحث «انتظار بشر از دین« این است که حوزهها و سطح نیاز انسان به دین تبیین شود. نظریات مختلف در این بحث در واقع پا سخهایی به این پرسشها هستند: آیا دین تنها عهده دار ارتباط انسان با خدا و آباد ساختن آخرت اوست؟ و یا اینکه در حوزههای گوناگون علمی و زمینه های اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و به طور کلی علوم انسانی نیز اظهار نظر میکند؟ آیا دین به علوم طبیعی همچون طب، فیزیک، شیمی، نجوم و... وارد شده است؟ و اگر پاسخ مثبت است دخالت دین در این موارد به شکل مستقیم است یعنی تک تک جزییات و گزارههای این علوم در آن مطرح شده است یا اینکه تنها به شکل غیر مستقیم و بسنده کردن به بیان کلیات و اشاره به اصول وارد این مسائل شده است؟
در پاسخ به این سوالات هم عالمان مسلمان و هم دانشمندان غیر مسلمان اظهار نظر کردهاند. به طور خلاصه میتوان مهم ترین واکنشها به این موضوع را در سه گروه انتظار حداقلی از دین، انتظار حداکثری از دین و انتظار اعتدالی از دین گنجاند.
انتظار حداقلی از دین
طبق این دیدگاه قلمرو دین به مسائل عبادی و تنظیم رابطه انسان با خدا محدود است. بنابراین دین در عرصههای تدبیر رابطه انسان با انسان و انسان با طبیعت دخالتی ندارد. تمام دستورهای دین برای آباد ساختن آخرت است و هدف دیگری همچون تامین نیازهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و.... ندارد.
در میان دانشمندان مغرب زمین این دیدگاه رواج دارد و علت آن نیز کاستی های دین مسیحیت و حتی تناقضات آن با عقل و علم است. گالیله (1564-1642) یکی از کسانی است که با اختراع تلسکوپ و به کار گیری آن میان یافته های علم و آموزهها ی کتاب مقدس چالشهای فراوان دید و از سر علاقه به کتاب مقدس در صدد برآمد به نحوی این چالشها را مرتفع کند. او برای حل این تعارض راههایی را پیشنهاد داد، که یکی از آنها این بود که قلمرو دین از قلمرو علم جدا شود، زیرا کتاب مقدس نه از معارف علمی بلکه تنها از حقایق معنوی سخن می گوید.[1]اگر مطالب علمی را در کتاب مقدس میبینیم عرضی دین تلقی شده و نباید شناخت واقع را از آنها انتظار داشت.
روشن است که دغدغه گالیله در اثر تعارضات کتاب مقدس با علم حاصل شد و قابل تسری به تمام ادیان از جمله اسلام نیست.
کانت نیز به دلایلی که بیان خواهد شد به انتظار حداقلی از دین متمایل شد. او در زمانی وارد جهان علم شد که هیوم و سایر طرفداران اصالت تجربه استدلالهای عقلی و فلسفی را بیارزش تلقی کردند. کانت با تاثیر از ایشان سعی در حل مشکل علم نمود و به گمان خود تنها توانست ریاضیات و علوم طبیعی را یقینی سازد و علوم مابعدالطبیعی و مسائل دین و الهیات را غیر قابل اثبات دانست. او خدا را تنها اصل موضوع برای حل الزامات اخلاقی دانست و معتقد شد رسالت دین فقط راهنمایی و روشنگری اخلاقی است و کشف جهان طبیعت و رفع نیازهای فردی و اجتماعی انسان بر عهده علم است. قلمرو دین تنها اعتقاد به خدایی است که ضمانت اجرایی اخلاق و قوانین را فراهم میکند.[2]
مهم ترین اشکال این دیدگاه به مبانی دستگاه معرفتی کانت وارد است که در جای خود بحث شده است .[3]
اما در میان متفکران مسلمان نیز برخی انتظار بشر از دین را حداقلی می دانند. افبال لاهوری در کتاب «احیای فکر دینی در اسلام»[4]و محمد مبارک در کتاب «نظام الاسلام»، گرچه نقش دین در آبادانی دنیا را انکار ننمودند ولی طرح برنامه ریزی توسعه و ایدئولوژی دنیا سازی بر اساس دین را نفی کردند.[5]
مهندس بازرگان نیز قلمرو دین را به مسائل معنوی و تنظیم رابطه انسان با خدا محدود دانسته و دین را در تدبیر رابطه انسان با انسان و انسان با طبیعت دخیل نمیداند.[6] تلقی دکتر سروش از دخالت دین در عرصه های گوناگون نخست حداقلی و بعد بالعرض است . یعنی تمام آموزه های دینی اولا و بالذات برای آباد ساختن آخرت ما بیان شده و هدف دیگری از جمله توصیه های بهداشتی ، روانی ، نیازهای اقتصادی ، فرهنگی و... ندارد.[7]
نقد و بررسی
1- سعادت وشقاوت اخروی انسان متاثر از اعمال فردی و اجتماعی او در این دنیاست.زیرا آخرت که تجسم اعمال انسان در این دنیاست پیوند وثیقی با شئون دنیوی انسان دارد . از سوی دیگر عقل بر تاثیر روابط اجتماعی و انسانی بر تربیت انسانها تاکید می کند یعنی تربیت بشر را با فساد نظام های آموزشی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و ... غیر قابل جمع میداند بنابراین تنها زمانی می توان از تربیت و تعالی انسانی سخن گفت که این حوزه ها نیز با بهره گیری از نور وحی سلامت و صیانت داشته باشند . در نتیجه نپرداختن دین به اموردنیوی اعم از فردی و اجتماعی به منزله نادیده گرفتن سرنوشت اخروی انسان است که با هدف اصلی آن سازگار نیست .
2- ریشه این اعتقاد دراندیشه سکولاریسم است که دارای مبانی انسان شناختی ، هستی شناختی و معرفت شناختی باطلی است که نقد آن در همین عنوان آمده است.
3- ادله درون دینی اسلامی بیانگر اهتمام دین به سرنوشت اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و..انسانها. است.همچنین حضور پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع) در عرصه های گوناگون سیاسی اجتماعی پیوند میان دنیا و دین را نشان می دهد.آیات و روایات فروانی که در زمینه های متعدد زندگی بشری و نیازهای مادی او وارد شده را نمی توان بالعرض دانست.از جمله :
در اقتصاد : عدالت اقتصادی ( حدید : 25 ، نساء: 135، شوری : 15، حشر : 7 ، ممتحنه : 8 ) استقلال و قدرت اقتصادی ( هود : 61، نساء : 141 ، آل عمران : 139 ، نامه 53 نهج البلاغه ) و انبوه احکام و آداب معاملات سالم و ناسالم در فقه اقتصادی .
در علوم تربیتی : اهداف تربیت اسلامی : رشد ( بقره :186) ، حیات طیبه ( نحل : 97) طهارت (مائده : 6) ، هدایت (فتح : 20) ،عبادت ( ذاریات : 56) و.... نیازهای روحی و معنوی انسان ( حجر :82 و روم :21) ، گرایش های فطری انسان : خداگرایی (روم : 30) ، جمال گرایی ( نحل : 5-6) ، عزت طلبی ( قصص ، 83) ، خلودگرایی ( طه :120)
در سیاست : الهی بودن حکومت (نور :55)،گسترش عدالت ( نساء : 58 ) نفی استکبار (فرقان : 21) ویژگی های حاکم و حقوق و تکالیف او ،رابطه مردم و حکومت و...(نهج البلاغه : نامه امام علی (ع) به مالک اشتر .