كلمات كليدي : كليساي مرئي، كليساي نامرئي، دوناتيان، كليساي جامع، كليساهاي ايران
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
کلمهی کلیسا در زبان فارسی برگرفته از واژهی یونانی "اکلسیا[1]" است که به معنی "جماعت" یا "انجمن" میباشد.[2] این کلمه 115 بار در کل عهد جدید به کار رفته است. در رسالات پولس (به انضمام رساله به عبرانیان) 61 بار، در اعمال رسولان 23 بار، در کتاب مکاشفه 20 بار و در سایر رسالات عهد جدید مجموعا 11 بار از این کلمه استفاده شده است.[3]
کلمهی کلیسا دارای دو کاربرد رایج است. کاربرد اول آن که در عهد جدید بسیار استعمال شده به معنی "مجمع ایمانداران مسیحی" است و در حقیقت به جماعت مؤمنان، کلیسا اطلاق میشود. بنابر این مراد از کلیسای قرنتس، مجموعهی مسیحیان قرنتس و مراد از کلیسای انطاکیه، مجموعهی مسیحیان انطاکیه میباشد.
پولس در رسالهی اول خویش به قرنتیان و نیز در رسالهی به غلاطیان مینویسد: «من به کلیسای خدا جفا میرساندم».[4] در این استعمال و مواردی از این دست، مراد همان مجمع ایمانداران مسیحی بوده است.
البته بعدها و در پی بروز اختلافات میان کلیسای مسیحی (مجمع مسیحیان) ، کلمهی کلیسا در معنایی جدید یعنی "فرقه" به کار رفت، بنابر این مراد از کلیسای کاتولیک، فرقهی کاتولیک است و مراد از کلیسای لوتری، فرقهی لوتری است.
کاربرد دوم این واژه، در مورد ساختمانی است که مسیحیان در آن به انجام عبادت میپردازند.[5]
در این نوشتار به بررسی هر دو مفهوم این واژه خواهیم پرداخت.
الف: کلیسا به معنی مجمع ایمانداران
نخستین معنی کلیسا عبارتست از "مجمع ایمانداران مسیحی". در این استعمال که در عهد جدید بسیار رایج است، کلمهی کلیسا برای اشاره به کل جامعهی مسیحیان و یا مجموعهی مسیحیان یک منطقه به کار میرود.
اولین کاربرد کلمهی کلیسا را در کلمات خود حضرت مسیح میتوان یافت. آن حضرت خطاب به پطرس فرمود: «و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس (کلمهای یونانی به معنی صخره) و بر این صخره، کلیسای خود را بنا میکنم».[6]
در جای دیگری نیز میفرماید: «و اگر برادرت به تو گناه کرده باشد، برو و او را میان خود و او در خلوت الزام کن. هرگاه سخن تو را گوش گرفت، برادر خود را دریافتی؛و اگر نشنود، یک یا دو نفر دیگر با خود بردار تا از زبان دو یا سه شاهد، هر سخنی ثابت شود. و اگر سخن ایشان را رد کند، به کلیسا بگو. و اگر کلیسا را قبول نکند، در نزد تو مثل خارجی یا باجگیر باشد. هرآینه به شما میگویم آنچه بر زمین بندید، در آسمان بسته شده باشد و آنچه بر زمین گشایید، در آسمان گشوده شده باشد.باز به شما میگویم هر گاه دو نفر از شما در زمین درباره هرچه که بخواهند متفق شوند، هرآینه ازجانب پدر من که در آسمان است برای ایشان کرده خواهد شد.زیرا جایی که دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند، آنجا در میان ایشان حاضرم».[7]
کلمهی کلیسا در انجیلها، تنها در همین دو مورد از حضرت عیسی نقل شده است. افزون بر این دو مورد، در کتاب مکاشفه نیز پس از ذکر هفت کلیسا و پیامهای حضرت عیسی (که البته در قالب مکاشفه نقل میشوند) از قول آن حضرت چنین نقل شده است: «من عیسی، فرشته خود را فرستادم تا شما را در کلیساها بدین امور شهادت دهم. من ریشه و نسل داود و ستاره درخشنده صبح هستم».[8]
در عهد جدید از کلیسا (یا همان جامعهی ایمانداران مسیحی) با عنوانهای "عروس مسیح[9]" و نیز "بدن مسیح[10]" یاد شده است.
شکلگیری کلیسا
گفته میشود که تأسیس کلیسا در روز پنطیکاست صورت پذیرفته است.در کتاب اعمال رسولان[11]، شرح واقعهی جمع شدن مسیحیان نخستین و نزول روح القدس بر آنان ذکر شده است و به نظر میرسد که این روز را باید به عنوان روز تأسیس کلیسای مسیحی به شمار آورد.
به زودی، افزون بر این کلیسا که در اورشلیم به وجود آمده بود، کلیساهای دیگری نیز در مناطق مختلف یهودیه به وجود آمد.[12] در شهر سامره یک کلیسا به وجود آمد.[13] در انطاکیه نیز کلیسایی بنیان نهاده شد[14] که البته به پایگاه مسافرتهای تبشیری پولس تبدیل گردید. از این زمان به بعد، کلیساهای مسیحی رشد و توسعه یافتند و در مناطق مختلفی از جمله آسیای صغیر، مقدونیه، یونان، ایتالیا، اسپانیا و بسیاری از نواحی ساحلی دریای مدیترانه، کلیسا تأسیس گردید.[15]
مناقشه در باب مفهوم کلیسا
چند قرن پس از تشکیل کلیسا، نزاع مهمی در باب مفهوم کلیسا به وقوع پیوست و مسیحیان در مورد کاربرد صحیح این کلمه، دچار دو دستگی شدند.
ریشهی این نزاع به وقایعی باز میگردد که در ابتدای قرن چهارم یعنی در سال 303 میلادی، در زمان حکومت "دیوکلتیانوس" امپراتور روم (284 – 311 .م) رخ داد. در این زمان، جفایی سخت بر علیه مسیحیان صورت پذیرفت. به دستور امپراتور تمامی کتابهای مسیحی میبایست سوزانده شده و کلیساها ویران میگردید. در این میان، برخی از عالمان مسیحی، به مقاومت در برابر امپراتور دست زدند اما برخی دیگر راه مدارا را در پیش گرفته، کتابهایشان را تحویل حکومت دادند تا سوزانده شود. این وضعیت تا سال 313 یعنی زمانی که قسطنطین سیاست مدارای با مسیحیان را در پیش گرفت ادامه یافت.
از این زمان به بعد، مناقشهای مهم در مورد آن دسته از عالمان که در دوران جفا کتابهای خویش را تحویل داده بودند و به "خائنان" مشهور گردیده بودند، به وجود آمد. رهبران کلیسایی اعلام داشتند که خائنانی که توبه کردهاند میتوانند همچنان در منصب خود باقی بمانند. در مقابل، برخی از مسیحیان که به "دوناتیان" شهرت یافتند از در مخالفت با کلیسا وارد شدند. از نظر آنها، کلیسا عبارت از "مجمع مقدسان" بود و بنابر این اظهار داشتند که توبهی این افراد به هیچ عنوان مورد قبول نیست و آنها نمیتوانند جزء کلیسا باشند. بر این اساس مفهوم کلیسا را نمیتوان مجمع ایمانداران مسیحی دانست و کلیسایی که در کلمات حضرت عیسی به آن اشاره شده است، شامل غیر مقدسان نمیباشد.
این نزاع همچنان در بنبست قرار داشت تا آنکه آگوستین قدیس پا پیش نهاده و با دفاعی همه جانبه از دیدگاه کلیسا، این غائله را خاتمه بخشید. او با استدلالهایی محکم بیان میداشت که کلیسا "جماعت مقدسان" نیست بلکه بدنهای مرکب از مقدسان و گناهکاران است. به هر حال او توانست با براهینی که ارائه کرد، دیدگاه کلیسا را بر کرسی نشانده و دوناتیان را محکوم سازد.[16]
تقسیم کلیسا به دو شکل مرئی و نامرئی
نزاعی که پیشتر مطرح شد، بعدها توسط "جان کالون" که از رهبران نهضت پروتستان در قرن شانزدهمبود، مورد کنکاش قرار گرفت و کالون، با ارائهی نظریهای جدید، به نوعی دو دیدگاه مخالف یعنی دیدگاه دوناتیان و مخالفانشان را با یکدیگر پیوند داد. بر اساس تعالیم کالون، کلیسا به دو بخش مرئی و نامرئی تقسیم میشود. او اظهار میدارد که کلیسای مرئی، همان اجتماع مسیحیان (عموم ایمانداران مسیحی) است. در سطحی دیگر، کلیسای نامرئی وجود دارد که متشکل از برگزیدگان و قدیسان است و این بُعد از کلیسا تنها بر خداوند آشکار است و بنابر این برای مردم قابل دیدن نیست و در حقیقت نامرئی است.از نگاه وی، اگر چه کلیسای مرئی متشکل از افراد قدیس و افراد گناهکار است اما مسیحیان میبایست کلیسای مرئی را به خاطر کلیسای نامرئی حرمت نهاده، به آن وفادار باشند.[17]
در مقابل این دیدگاه کالون، برخی از اصلاحطلبان افراطی قرار داشتند که منکر وجود کلیسای حقیقی بر روی زمین بودند. سباستین فرانک، از رهبران افراطگرای اصلاحات در این باره مینویسد:
«بر این باورم که کلیسای بیرونی مسیح –از جمله تمامی عطای و آیینهای مقدس آن – به خاطر رخنه و راهیابی دجال، درست پس از مرگ رسولان به آسمان برده شد و آکنون در روح و راستی مخفی است.به همین جهت کاملا مطمئنم که در طی این هزار و چهارصد سال، نه کلیسای جامعی وجود داشته و نه از آیینهای کلیسایی خبری بوده است».
بر اساس دیدگاه این افراد، کلیسای حقیقی صرفا در آسمان وجود دارد و در زمین تنها تقلیدی نمایشی از چنین نهادی وجود دارد.[18]
ب: کلیسا[19]، ساختمان عبادی مسیحیان
پیشتر اشاره گردید که کلمهی کلیسا دارای کاربردی دیگر که کاملا متفاوت از استعمال پیشین است میباشد. در این استعمال، کلمهی کلیسا ناظر به ساختمانی است که امور عبادی و آیینی مسیحیان در آن انجام میپذیرد. البته این کاربرد که امروزه بسیار متداول میباشد در عهد جدید هرگز به کار نرفته است.
تاریخ تأسیس نخستین ساختمانهای عبادی مسیحیان را میتوان به اوایل قرن دوم میلادی بازگرداند. در دوران اولیه، مسیحیان برای عبادت در کنیسههای یهودی شرکت میکردند و تفکیکی میان یهودیان و مسیحیان وجود نداشت. مسیحیان در حقیقت گرایش خاصی از یهود شمرده میشدند که به شخصی به نام عیسی به عنوان مسیحای بنیاسرائیل ایمان آورده بودند.
در زمان ریاست گملئیل دوم (80 – 110 .م) برکت تازهای با نام "برکت مینیم" بر مجموعهی یازده برکتی که در دعای تفیلای مرسوم در کنیسهها قرائت میشد، افزوده گردید. مراد از "مینیم" مرتدان بودند که شامل مسیحیان نیز میگردید. در این برکت آمده بود:
«برای مرتدان، امیدی باقی مگذار و پادشاهی متکبران را به سرعت در روزگار ما برانداز. همهی نصرانیان و بدعتگذاران در یک لحظه هلاک شوند. نامشان از کتاب حیات محو شود و همراه نام پارسایان ثبت نگردد. مبارک باشی تو ای خدایی که متکبران را خوار میکنی»
گنجانده شدن این دعای تازه در مراسم عبادی کنیسه، مسیحیان را از شرکت در مراسم کنیسه باز می داشت زیرا می بایست در مراسمی شرکت میکردند که در آن مورد لعنت قرار میگرفتند. در حقیقت، افزودن این دعا به مراسم عبادی کنیسه، نوعی طرد مسیحیان از کنیسه به شمار میآمد و به مرور، ارتباط مسیحیان با کنیسهها قطع گردید و همین مسأله به تأسیس مکانهای عبادی مختص به مسیحیان انجامید.[20]
کلیسا، محلی برای عبادت و انجام آیینهای دینی
معمولا در کلیساها مراسم عبادی و نمازها انجام میشود. مراسم عشای ربانی از جمله آیینهایی است که معمولا در کلیسا انجام میشود. همچنین مراسم تعمید و تأیید (تدهین با روغن مقدس) نیز در اکثر فرقههای مسیحی در کلیسا انجام میپذیرد هر چند تعداد اندکی از کلیساها همانند کلیساهای تعمیدی که تعمید را در نهر و آبهای جاری انجام میدهند، این آیین را بیرون از کلیسا انجام میدهند.[21] همچنین آیین توبه که در کلیساهای کاتولیک، ارتدوکس و انگلیکن رواج دارد در کلیسا انجام میشود. مراسم ازدواج نیز از دیگر آیینهایی است که معمولا در ساختمان کلیسا صورت میپذیرد.
شکل مراسم کلیسایی در کلیساهای مختلف متفاوت است.معمولا مراسم عبادی متشکل از بخشهای مختلف و متنوعی است که شامل موعظه، دعا و خواندن سرودهای دینی میباشد. استفاده از موزیکهای روحانی که در جهت نشاط بخشی به مراسم عبادی به کار میرود در عموم کلیساهای مسیحی رواج دارد.[22]
در برخی از کلیساها از جمله در بسیاری از کلیساهای آفریقایی، رقص و حرکات موزون نیز در کلیساها انجام می شود که هدف از آن، ایجاد تنوع و شور و نشاط و جذابیت برای مراسم عبادی عنوان شده است.[23]
شکل ظاهری کلیسا
کلیساها دارای یک شکل خاص نیستند و از نظر اندازه، نوع معماری و ساختار آن بسیار متفاوت هستند.البته ساختار کلیساها در بسیاری از موارد دارای شباهتهایی با یکدیگر است.روشن است که پرداختن به ساختار کلیساهای تمامی فرقههای مسیحی از عهدهی این نوشتار خارج است اما به اختصار، مطالبی کلی را از شکل و ساختار کلیسا بیان میکنیم.
به طور کلی، کلیساهای کاتولیک از نظر ظاهری زیباتر و مجللتر هستند و کلیساهای ارتدوکس و پروتستان از این نظر در رتبهی بعد از کلیساهای کاتولیک قرار دارند.
به طور کلی در تمامی کلیساها یک تالار که محل استقرار مردم است وجود دارد.معمولا در هر تالار یک محراب قرار دارد که نان و شراب مخصوص مراسم عشای ربانی در آن قرار داده می شود.البته در برخی از کلیساها، محراب وجود ندارد و نان و شراب بر روی یک میز قرار داده میشود. همچنین در اکثر کلیساها، یک سکو نیز وجود دارد که کشیش بر آن ایستاده و موعظه را انجام میدهد. شکل ظاهری تالار در کلیساهای مختلف متفاوت است.در برخی از کلیساها برای حاضران، صندلی قرار داده شده است در حالی که در برخی از کلیساها از صندلی خبری نیست و یا فقط تعدادی صندلی برای افراد بیمار و یا کهنسال وجود دارد.همچنین در برخی از کلیساها میان مردم عادی و روحانیان پردهای قرار داده شده است و روحانیان در پشت پرده و به دور از دید مردم عادی به انجام مراسم میپردازند در حالی که در برخی از کلیساها چنین حائلی وجود ندارد و تمامی حاضران اعم از مردم عادی و روحانیان در یک محل حضور دارند.
در کلیساهای ارتدوکس افراد حاضر در کلیسا معمولا در این تالار به شکل ایستاده به انجام دعا و عبادت میپردازند.البته تعدادی صندلی نیز برای سالخوردگان و افراد بیمار وجود دارد که این افراد میتوانند در طول مراسم بنشینند. در این کلیساها معمولا پردهای در وسط این تالار کشیده میشود که مردم عادی از روحانیان جدا میشوند و در همین قسمت است که محراب قرار دارد. به طور کلی در کلیساهای ارتدوکس از مجسمهی حضرت مسیح و یا قدیسان مسیحی خبری نیست و حتی استفاده از صلیبی که مجسمهی حضرت مسیح بر آن حک شده نیز ممنوع میباشد. البته استفاده از نقاشی در این کلیساها مجاز شمرده میشود و معمولا کلیساهای ارتدوکس با تصاویری از حضرت عیسی، حضرت مریم، فرشتگان و قدیسان آذین شده است.[24]
در کلیساهای کاتولیک، شکل ظاهری این تالار تا حدودی متفاوت است.از مهمترین تفاوتهای میان تالار کلیسای کاتولیک و ارتدوکس، به استفاده از مجسمهها میتوان اشاره کرد. در کلیساهای کاتولیک معمولا تعداد قابل توجهی از مجسمههای مربوط به حضرت عیسی، حضرت مریم و مقدسان وجود دارد. همچنین در کلیساهای بزرگ، معمولا بیشتر از یک محراب وجود دارد و تعداد این محرابها در برخی از کلیساها تا 48 عدد نیز میرسد و گاهی مراسم عشای ربانی به صورت همزمان و در چند محراب انجام میشود.[25] از دیگر تفاوتهای مهم، وجود محلی برای اعتراف است.اعتراف معمولا در اطاقک خاصی صورت می پذیرد که وسط آن دیواری نازک قرار دارد تا کشیش و شخص اعترافکننده از یکدیگر جدا باشند. تنها یک دریچهی کوچک در وسط این دیوار قرار دارد که کشیش و شخص اعتراف کننده میتوانند همدیگر را ببینند. در یک طرف کشیش مینشیند و در طرف دیگر، شخص اعترافکننده زانو زده و به اعتراف میپردازد.[26]
کلیساهای پروتستان نیز هر کدام ساختاری خاص به خود را دارند اما چنانکه پیشتر اشاره شد معمولا دارای یک محراب یا میز، در برخی کلیساها تعدادی صندلی برای نشستند حضار و یک سکو یا میز برای شخص موعظهکننده هستند. از آنجا که در اکثر کلیساهای پروتستان، اعتراف جایگاهی ندارد[27] بنابر این محلی نیز برای انجام این عمل، در کلیساهای آنان وجود ندارد.[28]
کلیسای جامع[29]
افزون در کلیساهای عادی که در هر منطقه بنا می گردد و حتی در کوچک ترین روستاها نیز وجود دارد، در اکثر فرقه های مسیحی، کلیساهای دیگری نیز وجود دارد که به آنها "کلیسای جامع" گفته میشود.
این کلیساها صرفا در نظامهای اسقفی (کلیساهایی که در نظام آنها، توزیع قدرت از بالا به پایین یعنی از اسقف به دیگر درجات روحانی صورت میگیرد، در مقابل کلیساهای جماعت گرا و..) وجود دارد و به کلیساهایی اطلاق میگردد که محل اقامت اسقف است و دفتر وی در آنجا مستقر است.
باید توجه داشت که اگرچه معمولا کلیساهای جامع، کلیساهایی بزرگ و مجلل هستند اما الزاما همیشه کلیسای جامع، کلیسایی بزرگ نیست.[30]
کلیساهای ایران
مسیحیت در ایران از جمله ی ادیانی است که به رسمیت شناخته شده است و پیروان این دین در ایران همانند دیگر مناطق، دارای ساختمانهای عبادی خاص خود هستند. امروزه در ایران، کلیساهای فراوانی وجود دارد؛ کلیساهایی از هر سه شاخهی بزرگ مسیحیت یعنی کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان.
در ایران تا کنون 17 کلیسای فرقههای کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. افزون بر این، 26 کلیسای ارمنیان فرقهی گریگوری نیز در این فهرست ثبت گردیده است.[31]
پرداختن به تمامی کلیساهای موجود در ایران از عهدهی این نوشتار خارج است و به همین دلیل تنها به ذکر نام برخی از مهمترین کلیساهای موجود (در هر یک از سه شاخهی اصلی مسیحیت) اکتفا میکنیم.
از مهمترین کلیساهای کاتولیک ایران میتوان به "کلیسای حضرت مریم" در جلفای اصفهان، "کلیسای قلب مقدس حضرت عیسی مسیح" در تهران، سه کلیسا با نام "حضرت مریم"در شهرهای تهران، تبریز و ارومیه، "کلیسای حضرت یوسف" در تهران، کلیسای ارمنیهای کاتولیک با نام "کلیسای گریگور مقدس" در تهران و کلیساهای "حضرت ابراهیم" و "هوسپ مقدس" در همین شهر اشاره کرد.[32]
مهمترین کلیساهای ارتدوکس در ایران عبارتند از: کلیساهای "حضرت مریم" و "نیکلاس مقدس" در تهران و "کلیسای کانتور" در شهر قزوین.[33]
برخی از مهمترین کلیساهای پروتستان نیز عبارتند از: کلیسای انجیلی "پطرس مقدس" در تهران، "استپانوس مقدس" در همدان، "کلیسای ادونتیست ها"در تهران، "کلیسای حضرت توما"در تهران، "کلیسای جماعت ربانی"در تهران، "کلیسای هوهانس مقدس"که مربوط به ارمنیهای پروتستان است در شهر تهران، کلیسای امانوئیل (عمانوئیل) در تهران و دو کلیسای مربوط به فرقهی انگلیکن با نامهای "شمعون غیور" در شیراز و "حضرت پولس" در تهران.[34]