كلمات كليدي : پرزبيتري، پرزبيتريانيزم، شيخ، جان كالون، جان ناكس، اعتراف نامه وست مينستر، شعاير ديني، زنان، سشن، شيخ حاكم، شيخ معلم
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
اصلاحگران در قرن شانزدهم میلادی، در مورد مسائل مختلفی با کلیسای کاتولیک از در مخالفت وارد شدند.برخی عقاید و آموزههای دینی، مرجعیت پاپ، مرجعیت کتاب مقدس و تفسیر آن، شعایر دینی و ...، از این جمله بود.
یکی از مسائلی که از دید بسیاری از طرفداران اصلاحات، حائز اهمیت بود، بحث ساختار کلیسایی بود.اگرچه تمام اصلاحطلبان با مرجعیت پاپ مخالف بودند اما موضوع دیگری نیز در این میان وجود داشت؛ اینکه آیا در نظام کلیسایی، اسقفها دارای جایگاهی والاتر از دیگر مقامات روحانی هستند و یا اینکه آنان نیز همطراز سایر مقامات روحانی هستند؟ برخی نیز در مورد اصل وجود جایگاهی به نام مقام اسقفی تردید داشتند.
به هر حال این نزاعها از زمان پیدایش اصلاحات تاکنون همواره در میان کلیساهای مختلف مسیحی وجود داشته است.
جان کالون که یکی از برجستهترین شخصیتهای اصلاحات شمرده میشود، مقام اسقفی را ساخته و پرداخته کلیسای کاتولیک میدانست و بر این باور بود که در نظام کلیسایی صحیح که تاریخ آن به عهد رسولان میرسد عنوان شیخ (یا پرزبیتر)وجود داشته است.او همچنین ساختار کلیسای تحت سلطه خویش را بر جماعتگرایی بنیان نهاده بود.با این حال او هرگز ادعا نمیکرد که این ساختار تنها نظام قابل قبول کلیسایی است.
پس از کالون، عقاید وی در این خصوص، مورد توجه اصلاحگران قرار گرفت. در این میان، برخی دیدگاههایی تندتر را برگزیدند.
از نگاه این اصلاحگران رادیکال، نظام کلیسایی تعریف شده پرزبیتری،تنها شکل قابل قبول در اداره کلیسا شمرده گردید و دیگر نظامها فاقد ارزش تلقی میشد.[1]
در این نظام یک هیئت مقتدر در رأس کلیسا قرار میگیرد که شاید بتوان ریشه آن را در کتاب اعمال رسولان یافت.[2]
به هر حال این گروه، با توجه به این نظام و البته برخی از اختلافات عقیدتی خویش با دیگر کلیساهای مسیحی، کلیسای پرزبیتری را بنیان نهادند.
بنیانگذار
جان ناکس، اسکاتلندی پرخروشی بود که همانند دیگر همرزمان اصلاحطلب خویش، بر علیه برخی تعالیم کلیسای کاتولیک، رسما اعلام موضع نمود.
او عبادت مجسمهها را بتپرستی دانسته، آن را محکوم مینمود.وی همچنین مراسم عشای ربانی کاتولیک را مردود میشمرد و آن را برانگیزاننده روحیه خشونت در میان ایمانداران مسیحی میدانست.[3]
او به همراه همکارانش اعترافنامهای را تنظیم کرد که در سال 1560توسط مجلس اسکاتلند تأیید گردید.در این اعترافنامه، قدرت پاپ مردود شناخته شده و مراسم عشای ربانی کاتولیک نیز رد شده بود.
در این اعترافنامه از میان شعایر هفتگانه کلیسای کاتولیک، تنها دو شعار تعمید و عشای ربانی مورد پذیرش قرار گرفته بود.[4]
جان ناکس در کتاب تاریخچه اصلاحات در اسکاتلند (1586.م) برخی از عقاید خویش در مورد کلیسای اسکاتلند را بیان داشته است که نشانگر ویژگیهای خاص فکری پرزبیتریها است.
برخی از نکات مورد توجه ناکس از این قرار است:
1.نباید تصاویر را نگاه داشت و به عبادت آنها پرداخت.
2.نباید به عبادت آثار قدیسین پرداخت.
3.پس از تقدیس در مراسم عشای ربانی، آنچه میماند نان است و جسم طبیعی عیسی در آن وجود ندارد.
4.هر مرد یا زن مؤمنی، خود یک کشیش است.
5.کشیشها میتوانند بر اساس شرایط قانون، ازدواج کنند.
6.پاپ در رأس کلیسای ضد مسیح قرار دارد.[5]
گسترش پرزبیتریانیزم[6]
تفکرات ناکس، تأثیر عمیقی را بر اندیشه دینی مسیحیان اسکاتلند گذاشت و همین مسأله، سبب شکلگیری کلیسای پرزبیتری در این کشور بود.
به زودی، تفکرات وی مرزهای این کشور را پشت سر گذاشت و در مناطق مختلفی از جهان، رشد و نمو کرد.
ایرلند یکی از کشورهایی بود که تفکرات پرزبیتری، مورد توجه بسیاری از مسیحیان این کشور قرار گرفت.بر اساس آمارهای منتشره، در پایان قرن نوزدهم میلادی، کلیسای پرزبیتری در این کشور، بیشترین طرفدار را میان اقران خویش دارا بوده است. آمارهای حکایت از آن دارد که در سال 1991 میلادی، این کلیسا دارای 337هزار پیرو بوده است و از این لحاظ این کلیسا با ضریب نفوذ بیش از 21 درصدی، همچنان مقام نخست را داراست.[7]
از دیگر بخشهای پرزبیترینشین مهم در جهان مسیحیت میتوان به ایالات متحده، اسکاتلند، مجارستان، هلند، سوئیس، فرانسه، کامرون و کره اشاره کرد.[8]
منابع معتبر در کلیسای پرزبیتری
پرزبیتریها، کتاب مقدس را منبع نهایی ایمان و عمل میشمارند.با این حال اعترافنامههای فراوانی که توسط اصلاحگران تدوین گردید، از نظر آنها در مرتبه پس از کتاب مقدس، ارزشمند تلقی میشود.
بسیاری از پرزبیتریها اعترافنامه "وستمینستر"را به ضمیمه دو کتکیزم وستمینستر که در سال 1647تدوین گردید به عنوان منابع معتبر ایمانی خود پذیرفتهاند.
با این حال پرزبیتریهای ایالات متحده در سال 1967"کتاب اعترافنامهها"[9]را پدید آوردند که مجموعهای متنوع بود.برخی از محتویات این کتاب عبارتند از: اعتقادنامه نیقیه، اعتقادنامه رسولان، اعترافنامه اسکاتلند، کتکیزم هیدلبرگ[10]، اعترافنامه دوم هلوتیک[11]، اعترافنامه وستمینستر، دو کتکیزم وستمیسنتر، بیانیه بارمن[12]،و اعترافنامهای جدید که در سال 1967 تدوین شده بود.
آنها همچنین "گفتاری کوتاه درباره ایمان"را نیز در سال 1991 به این مجموعه افزودند و آن را به عنوان منبع دکترینی خود قرار دادند.[13]
اعتقادات و شعایر دینی
پرزبیتریها از نظر عقاید مذهبی تفاوت چندانی با دیگر کلیساهای پروتستان ندارند اما اعتقاد آنان در باب رستاخیز، آنان را از دیگر کلیساهای مسیحی، متمایز کرده است.
پرزبیتریها اگر چه به رستاخیز معتقدند اما آن را جسمانی نمیدانند.آنان با استناد به برخی عبارات پولس در عهد جدید[14] معتقدند که انسانها تنها با جسم روحانی برانگیخته میشوند و نه جسم مادی.
از نگاه آنان تنها کسی که دارای رستاخیز جسمانی بوده است، خود حضرت عیسی بوده که به تصریح عهد جدید[15]، خصوصیات جسم مادی را پس از مرگ نیز همچنان داشته است.[16]
آنان همچنین در مورد بهشت و جهنم معتقدند توصیفاتی که از بهشت و جهنم در منابع دینی مسیحی آمده است، واقعیت خارجی ندارند و صرفا جنبه نمادین دارند.[17]
پرزبیتریها در مورد تعداد شعایر دینی، با دیگر مسیحیان پروتستانها همعقیدهاند. آنها تنها دو شعار تعمید و عشای ربانی را میپذیرند.
البته آنها در مورد شعایر نیز، تفاوت قابل توجهی را با بسیاری از دیگر کلیساهای مسیحی دارند.
از نگاه آنان، اگرچه تعمید بسیار مهم شمرده میشود و ترک آن گناهی بزرگ است اما انجام آن، برای نجات و رستگاری ضرورتی ندارد.
از نگاه پرزبیتریها، مسیح در عشای ربانی، حضور روحانی دارد.آنان این اعتقاد را (عقیده برخی کلیساها همانند کلیسای کاتولیک) که مسیح در آیین شام خداوند، به صورت واقعی قربانی شده و تقدیم پدر میشود را نمیپذیرند.
از نگاه آنان، این مراسم تنها یادبودی از "یکبار قربانیشدن مسیح" است؛ قربانیای که از سوی همه انسانها به خداوند تقدیم شد.[18]
لغو ممنوعیت استفاده از نمادهای دینی
چنانکه پیشتر اشاره شد، جان ناکس بنیانگذار این کلیسا بر این باور بود که استفاده از نمادهای دینی و از جمله، تصاویر مقدسان جایز نیست.
پس از وی نیز استفاده از نمادهای مذهبی، تا مدتها ممنوع و مرادف بتپرستی تلقی میگردید اما چندی بعد، پرزبیتریها در این نظریه خویش تجدید نظر کردند و اظهار داشتند که میتوان نمادهای مذهبی را در عبادت به کار گرفت.
به دنبال این تغییر دیدگاه، استفاده از صلیب در این کلیسا رسمیت یافت.
البته پرزبیتریها همچنان از صلیبهایی که شمایل حضرت عیسی بر آنها قرار دارد استفاده نمیکنند.[19]
ساختار کلیسایی
پرزبیتریها به ساختار کلیسایی بسیار اهمیت میدهند و چنانکه پیشتر بدان اشاره گردید، آنها نظام مورد نظرشان را تنها شکل پذیرفته شده در سرپرستی کلیسا بر میشمارند.
از نگاه پرزبیتریها، نظام مورد نظر آنها چیز تازهای نیست بلکه کار آنها احیای همان شیوه مدیریت کلیسای نخستین در عهد رسولان است.[20]
در این ساختار، رهبری یک شخص (مانند اسقف) و یا یک جماعت محلی (نظیر کانگریگیشنالیزم) جایی ندارد.
در این الگو، یک هیئت مقتدر در رأس قرار میگیرد اما با این حال حاکمیت محلی نیز در نظر گرفته شده است.
قدرت و مرجعیت در این ساختار میچرخد.از یک سو از ردههای پایین به بالا حرکت میکند و از دیگر سو با تصمیماتی که با موافقت عمومی پرزبیتریها اتخاذ میشود از بالا به پایین حرکت میکند.
هر یک از کلیساهای محلی که آن را "سشن"[21] مینامند توسط "شیخ معلم"[22] اداره میشود.[23]
هر "سشن" علاوه بر شیوخ معلم، تعدادی "شیخ حاکم"[24] نیز دارد (تعداد این شیوخ حاکم بر اساس وسعت سشن تعیین میشود و بین سه تا بیست نفر میباشد).
در این الگو سشن میتواند اعضایی را بپذیرد یا اخراج کند، شیخ حاکم را بیازماید و منصوب کند و بر امور آموزشی کلیسا نظارت کند.
تعدادی از سشنها (حداقل دوازده سشن) یک جماعت ناحیهای یا یک پرزبیتری را تشکیل میدهند.
پرزبیتری دارای قدرت قانونگذاری، اجرایی و قضایی است و به نوعی، "مقام اسقفی جمعی" است.
پرزبیتری، سشنهای محلی را سازماندهی میکند و نمایندگانی را که به شوراهای کلیسایی و یا مجمع عمومی فرستاده میشوند انتخاب میکند.
مجمع عمومی از دیگر نهادهای پذیرفته شده در این ساختار است.این نهاد، یک مجمع محلی است که از اعضای برگزیده پرزبیتریها تشکیل میشود و مسئول امور مربوط به ایمان و نظم است.این مجمع، برنامههای آموزشی و تبلیغی و وحدت کلیسایی را سازماندهی و نظارت میکند.[25]
جایگاه زنان در این کلیسا
زنان در کلیسای پرزبیتری میتوانند در رأس یک کلیسا قرار بگیرند و رهبری آن را بر عهده داشته باشند.[26]
در میان کلیساهای پروتستان، کلیسای پرزبیتری ایالات متحده را میتوان از پیشگامان انتصاب زنان به مقامهای کلیسایی دانست.
این کلیسا در سال 1956آغاز به انتصاب زنان به مقام کلیسایی نمود و از این زمان به بعد، زنها در بسیاری از دیگر کلیساهای پروتستان به مقامات روحانی گماشته شدند.[27]
آنان همچنین در سال 1983بخشی را با عنوان "گفتاری کوتاه درباره ایمان"به "کتاب اعترافنامهها"افزودند و انتصاب زنان را به عنوان یک اصل تغییرناپذیر که ریشه در تعالیم کلیسای اولیه داشته است مطرح ساختند.
در این بخش، سومین بند از اعتقادنامه رسولان چنین تفسیر شده است: «همان روحالقدسی که به پیامبران و رسولان الهام کرده است... زنان و مردان را به خدمت در کلیسا فرا میخواند».[28]