كلمات كليدي : كمّ، كمّ متصل، كمّ منفصل، طول، عرض، حجم، عدد
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
کمّ در لغت به معنای مقدار و تعداد است و در اصطلاح فلاسفه «کمّ» یا «کمیّت» یکی از مقولات عرضی به شمار میرود و در تعریف آن آوردهاند:
«کمّ عرضی است که به خودی خود، قسمت پذیر باشد»
اینکه گفته میشود «به خودی خود قسمت پذیر باشد» بدان جهت است که اگر جوهر یا عرضی، انقسام داشته باشد، این تقسیم پذیری ذاتی آنها نیست بلکه از آن جهت که موضوع کمیّت هستند قابلیّت انقسام دارند.
اقسام کمّ
کمّ را به دو قسم تقسیم کردهاند:
1- کمّ متصّل عبارت از امتداد است که خود به دو قسم تقسیم میگردد:
الف) کمّ متّصل غیر قارّ (متغیر): یعنی بُعدی که خود به خود در سیلان است و ثابت نیست و مصداق آن «زمان» است.
ب) کمّ متّصل فاز (ثابت): یعنی بُعدی که قرار دارد و ثابت است که خود سه قسم است:
1- کمّی که امتدادش فقط در یک جهت است. (خط)
2- کمّی که امتدادش در دو جهت است. (سطح)
3- کمّی که امتدادش در سه جهت است (حجم = جسم
تعلیمی)[1]
2- کمّ منفصل: همان عدد است
کمیت متصل ازعوارض تحلیلی وجود جسمانی است یعنی ما وقتی طول، عرض یا حجم جسم را جداگانه در نظر بگیریم در حقیقت کمیّت را بدست آوردهایم و از این جهت به آن عوارض تحلیلی گفته میشود که در خارج، وجود جسم با کمیّتهای مختلف آن (طول، عرض، حجم) به یک وجود موجودند و ما فقط آنها را جداگانه فرض میکنیم. کمیّت منفصل نیز از عوارض تحلیلی موجودات اعم از جسمانی و غیر جسمانی است، یعنی حقیقت عدد، در خارج همراه با موضوعی است که عدد بر آن عارض میشود خواه جسمانی باشد یا غیر جسمانی و ما یک چیز جداگانهای به نام «عدد» در خارج نداریم بلکه فقط عدد را جداگانه فرض میکنیم.
کمّ منفصل (عدد) برخلاف کم متصل هم بر موجودات مادّی عارض میشود و هم عارض موجودات مجرّد میشود.[2]
یکی دیگر از خصوصیات کم منفصل این است که به صورت بالقوّه غیر متناهی است یعنی هر مرتبهای از عدد را فرض کنیم بالاتر از آن میشود عددی را فرض کرد.