نویسنده: علیرضا شعاعی
بررسی آثار، فواید و زمینههای گریه
گریه، شناختهترین واکنش انسان به محیط است. آشناترین مصداق آن، گریه آغازین کودک است که برخی آن را نشانههایی بر زندگی و حیات کودک میشمارند و آهنگ آن را بسیار خوش میدارند.
اما گریستن در انسان حالتی استثنایی و منحصربه فرد است؛ زیرا کمتر دیده و یا شنیده شده که جانوری دیگر گریسته باشد؛ هر چند که نشانههایی از گریستن در فیلها و یا جانوران دیگر دیده شده، اما با این همه به سبب اشکال گوناگون گریه در انسان و زمینههای آن میتوان گفت که این حالت در میان جانداران یک استثناست.
بر اساس آموزههای قرآنی، خداوند منشا گریاندن و خنداندن انسان است و این حالت در انسان میتواند دارای زمینهها و آثار متفاوت و نشانهای از امور مختلف باشد. نویسنده در این نوشتار سعی کرده است تا تحلیل قرآن را درباره این حالت انسانی ارائه دهد.
چرایی و چگونگی گریستن
گریه در انسان که همواره با اشک ریختن از دیدگان همراه است، نشانهای از حالت روحی و روانی بشر میباشد. گریه بیشتر یک واکنش طبیعی انسان به محیط است و نمیتوان آن را به یک کنش انسانی تعبیر کرد. از این رو، عوامل و زمینههای مختلفی در ایجاد آن نقش دارد.
روانشناسان به دلیل آثار گریه بر روان و بلکه حتی شخصیت انسانی، به ابعاد مختلف آن توجه کرده و در جست و جوی چرایی و چگونگی گریه برآمدهاند؛ زیرا چرایی و چگونگی گریستن همواره یکی از رازهای پیچیده زندگی انسان بوده است. به نظر روان شناسان، گریه در زندگی و رشد افراد، عملکردهای متفاوتی دارد و در همراهی با موقعیتهای گوناگون اجتماعی و شرایط احساسی متغیر و گاه متضاد به چشم میخورد. کمتر پیش میآید که کسی از روی افسردگی و اندوه بخندد؛ اما گریستن در هنگام شادی و خوشحالی غیر معمول نیست؛ از این رو، ما با تعبیرات گوناگونی مانند اشک شادی، اشک شوق، اشک ماتم و اشک اندوه آشنائیم.
دکتر غلامحسین معتمدی روانشناس ایرانی در مقاله روان شناسی گریه، درباره گریه کودکان مینویسد: گریه نوزاد، نوعی بیان و ابزار نیازهای اوست که در پاسخ به شرایط تشویق آفرین فیزیکی و احساسی روی میدهد. نوزادان در سه ماه اول زندگی بیشتر میگریند. در حقیقت گریه نوزاد موجب تحکیم پیوند او با حامی و نگهدارندهای میشود که منبع تامین تغذیه و نیازهای فیزیولوژیک و منشاء ارائه حمایتها و مراقبتهای لازم برای رشد نوزاد است. لذا گریستن در دوران نوزادی یک استراتژی انطباقی است و بخشی از نبرد انسان برای بقاء محسوب میشود.
وقوع گریستن در طول رشد انسان از نوزادی تا بلوغ منعکس کننده بسیاری از حالتهای احساسی اوست. فرد به دلایل مختلفی مانند اندوه، مصیبت، خشم، درد، شادی و لذت میگرید. از لحاظ پزشکی، گریستن نشانهای از رنج جسمانی و استرس محسوب میشود و به عبارت دیگر علامتی از تشویش فیزیولوژیک و فشار روحی است. گفتیم که گریه نوزاد در خدمت تامین نیازهای اوست اما گریستن پس از نوزادی نیز ادامه مییابد و تا لحظه مرگ، آدمی را همراهی میکند، پس باید اهداف دیگری را نیز برآورده سازد و فوایدی هم داشته باشد و الا از لحاظ تکاملی ادامه آن توجیه پذیر نبود.
وی درباره سطوح متفاوت گریه مینویسد: گریستن در سه سطح متفاوت روی میدهد؛ در سطح اول شرایط فیزیولوژیک موجب گریه میشود. مانند گریه نوزاد یا وارد آمدن صدمات فیزیکی به بزرگسالان. این سطح، از دوران نوزادی آغاز میشود و در تمام طول عمر باقی میماند. همان طور که کودکی به خاطر زمین خوردن گریه میکند، فردی بالغ ممکن است به علت درد ناشی از جراحتی جسمانی بگرید.
در سطح دوم، خلقیات، احساسات و حالات عاطفی پا به میدان میگذارند. البته نوزاد هم، گاه از روی خشم میگرید، ولی با گذشت زمان، طبیعت آنچه موجب گریستن در بالغین میشود ظرافت و پیچیدگی مییابد و احساسات دیگر نیز اضافه میشوند. مثلاً نوجوانی که به غرورش بر میخورد و مناعت طبع او زیر سؤال میرود بر اثر ناکامی ناشی از تحقیر گریه میکند.
در سطح سوم احساسات ژرفتر و متعالیتر در کارند. مانند گریستنی که در هنگام نیایش یا درک عمیق یک پدیده یا حالات عرفانی روی میدهد. در متون مربوطه از گریه زیباشناختی یاد میشود که به تأثیر ناشی از درک آثار هنری والا نسبت داده میشود. البته همه افراد به این سطح نمیرسند؛ زیرا نیل به این مرتبه مستلزم کسب آگاهی ژرف تر از خویشتن و جهان و روابط میان آنهاست.
گریستن، مجموعهای از نمایههای رفتاری مانند اشک ریختن، هق هق کردن و آه کشیدن است که توسط برخی مؤلفههای فیزیولوژیک و جسمانی همراهی میشود. گریه نیز مانند خنده به گونه انسان تعلق دارد. البته تحریک چشم در حیوانات نیز مانند انسان موجب ترشح اشک میشود، ولی گریستنی که ناشی از تأثر احساسی باشد منحصر به انسان است و در سایر گونههای جانوری دیده نمیشود.
دکتر معتمدی درباره عوامل موثر در گریستن آدمی مینویسد: عوامل مختلف دیگری مانند فرهنگ، جنس، سن، اجتماعی شدن و سنخ شخصیتی در چرایی و چگونگی ابراز گریستن موثرند. آستانه گریستن در افراد متفاوت است. برخی زود، اشکشان در میآید و بعضی دیر و این بستگی به عوامل فیزیکی (خستگی، قاعدگی، حاملگی) و روانی (ناکامی، خشم، اندوه) و شخصیتی دارد. برخی مولفههای شخصیتی مانند حساسیت، انفعال، وابستگی و اعتماد به نفس پائین با افزایش گریستن همراهند. در کودکی تکرر گریه زیاد است و با افزایش عمر کاهش مییابد اما در دوران سالمندی مهار آن دشوار میشود.
به نظر وی، گریه امری طبیعی و انطباقی است که در واکنش به تاثر و ناراحتی یا خاطره آن به وجود میآید. از آنجا که گریه بلافاصله پس از تولد و زایمان روی میدهد، لذا به خودی خود یک رفتار یادگیری شده نیست، ولی روند اجتماعی شدن، زمینه فرهنگی، روابط و آسیب زاییها در تغییر و تعدیل آن موثرند و چگونگی ابراز آن را شکل میدهند.
گریه، واکنشی طبیعی در برابر مصائب و گاه زیباییها و عظمت هستی است و کنترل و مهار آن توصیه نمیشود. تعداد کمی از افراد به دلایل غلط میگریند یا واکنش آنها بیش از حد است. در حقیقت، گریستن اکثر مردم به جاست و تاثیر مثبت دارد و منجر به احساس بهتری میشود.
گریستن در هنگام از دست دادن یک عزیز و در طول واکنش ماتم، عاملی ضروری در تسکین و انطباق بازمانده با فقدان محسوب میشود و عدم گریستن در هنگام عزاداری بعدها سبب بروز انواع بیماریهای جسمی و اختلالات روانی خواهد شد. به قول شکسپیر گریستن، از ژرفای ماتم میکاهد. بنابراین، افرادی که قادر به گریستن هستند از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردار خواهند بود و خودداری از گریستن توصیه نمیشود. کسانی که نمیتوانند بگریند باید در جست وجوی دلایل ناخودآگاهی برآیند که آنان را از گریستن باز میدارد و به سرکوب احساسات و عواطف میانجامد و به درمان نیاز دارند.
خداوند در آیاتی از جمله 55 تا 60 سوره نجم به خودداری مشرکان از گریه کردن نسبت به قیامت و اخبار آن اشاره و ایشان را توبیخ و سرزنش میکند؛ زیرا اجتناب از گریه هنگام شنیدن مشکلات و بلایایی که در قیامت بر منکران و مشرکان وارد میشود، بیانگر داشتن روحیه استکباری است؛ چرا که انسان متکبر و مستکبر، چنان گرفتار سنگدلی میشود که اخبار وقایع دردناک و تلخ بر او تاثیری نمیگذارد.
خداوند در آیات 82 و 83 سوره مائده همین سنگدلی برخاسته از روحیه تکبر و استکبار را از یهودیان گزارش میکند و عدم تاثر آنان از آیات الهی را بیانگر روحیه تکبری و استکباری آنان بر میشمارد؛ این در حالی است که انسانهای دارای فطرت سالم به طور طبیعی پس از شنیدن اخبار هولناک و وحشتناک قیامت متاثر شده و دلهایشان به درد میآید و اشک از دیدگانشان روان میشود.
انواع گریه از نظر قرآن
با نگاهی به آیات قرآنی و گزارشهای آن میتوان انواع نُه گانه گریه را شناسایی کرد که شامل گریه درد و غم، ترحم، تاسف، حزن، حسرت، خوف، ندامت، فراق، شوق و شادی، فریب، مکر، نفاق و دروغ میشود.
یکی از انواع گریهها، گریه حزن است که در آیاتی از جمله آیه 92 سوره توبه و 84 سوره یوسف به آن اشاره شده است. حزن را به نگرانی قطعی تفسیر کردهاند. به این معنا که انسان یا احتمال خطر و نگرانی در آینده میدهد که از آن به خوف و ترس یاد میشود، اما نسبت به خطر و تهدیدی که شخص گرفتار آن است به حزب و اندوه تعبیر میشود. انسان هنگامی که چیزی را از دست دهد که محبوب اوست، اندوهگین میشود؛ زیرا خطر و زیانی را متحمل شده است. بر همین اساس گفته میشود که حزن نسبت به گذشته و خوف نسبت به آینده است؛ زیرا خطر و زیانی که در گذشته بود، تحقق و قطعیت یافته و آثار آن به شکل اندوه و حزن باقی است، اما خطر و زیان نسبت به آینده هنوز قطعیت و تحقق نیافته است و احتمال آن میرود که حتی تحقق نیابد ولی همین احتمال تحقق، شخص را هراسان میسازد. (نگاه کنید: المیزان، علامه طباطبایی ذیل آیات فوق)
خداوند در آیه 92 سوره توبه به مومنانی اشاره میکند که ناتوان از حضور و مجاهدت در کنار پیامبر(ص) در غزوه تبوک بودند و همین مسئله موجب شده تا اندوه و حزنی بر دلهایشان جای گیرد و سرشک از دیدگانشان روان گردد. ترس قطعی از عدم حضور در کنار پیامبر(ص) و بهرهمندی از مجاهدت و شهادت، دلهای این دسته از مومنان فقیر و ناتوان را به درد آورده و اشک را بر گونه هایشان روان ساخته است.
گریه حسرت، از دیگر انواع گریه است. حسرت به معنای دریغ، افسوس، تاسف و غصه خوردن از چیزی است که از دست رفته (معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 62، «حسر») و پشیمانی از آن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 235، «حسر»)
برخی با توجه به مفاد آیه 92 سوره توبه، گریه مومنان تهیدست را به سبب ناتوانی از شرکت در جهاد و محرومیت از فیض آن را به معنای گریه حسرت گرفته اند؛ زیرا این افراد افسوس و تاسف میخوردند که نمی توانند در این مجاهدت شرکت نمایند و در کنار پیامبر(ص) به فیض مجاهدت یا شهادت نایل شوند.
گریه خوف، گریه ترس از احتمال خطری است که گریبان آدمی را در آینده میگیرد. انسان مومن، به سبب همین احتمال به تضرع و ابتهال میپردازد؛ البته گاه عظمت وجودی خداوند است که مومن را در بر میگیرد و همین علم و آگاهی از عظمت الهی است که خشیت را در وی پدید میآورد و دیدگانش را تر میسازد. بنابراین، میتوان گریه را با خاستگاههای چندی چون خوف و خشیت شناسایی کرد.
خداوند در آیاتی از جمله 81 و 82 سوره توبه و 57 و 60 سوره نجم به قیامت و آتش سوزان آن اشاره میکند و این آگاهی از وضعیت خطرناک آینده را برای همگان، سزاوار گریستن میشمارد. به این معنا که آدمی هرگاه از احتمال افتادن در چنین شقاوت و بدبختی ابدی آگاه شود میبایست هراسان و ترسان شود و از ترس و خوف بگرید.
گریه فریب، گریهای است که بسیار با آن آشناییم؛ زیرا خود در کودکی این کار را کردهایم و یا با کسانی که به فریب میگریند تا دل دیگران را به دست آورند، آشنا هستیم. خداوند در آیات 16 تا 18 سوره یوسف به گریه دروغین و فریب کارانه برادران یوسف(ع) در نزد پدر اشاره میکند تا خود را از دام اتهام برهانند.
گریه فراق شاید از معروفترین و آشناترین آنها باشد. هر انسانی از فراق کسانی که محبوب وی هستند به درد میآید و میگرید. جدایی از محبوب و از فرزند و همسر سخت و دشوار است و همین خود عاملی برای گریستن است. خداوند در آیات 16 و 17 و 84 سوره یوسف به گریه فراق حضرت یعقوب(ع) اشاره میکند.
برخی گریهها برای این است که شخص اعتبار خویش را افزایش دهد یا به دست آورد؛ زیرا متهم به امری شده است که با گریه میتواند از آن برهد. خداوند گریه برادران یوسف(ع) را به عنوان گریه اعتباریابی و فریب دهی میشمارد. چنین گریههایی فاقد ارزش و اعتبار واقعی بوده و نباید در اثبات صدق و راستی و یا حقانیت ادعا بدان توجهی کرد. (یوسف، آیات 16 و 17)
زمینههای گریه
تفاوت گریهها به سبب زمینههای ایجادی آنها نیز میباشد؛ زیرا زمینههای متفاوتی برای گریستن وجود دارد. به عنوان نمونه شناخت یا ایمان افراد به موضوعی، عاملی مهم در گریستن است. خداوند در آیات 57 و 60 سوره نجم به زمینه ایمان و باورهای افراد به قیامت و اخبار مربوط به آن اشاره کرده و میفرماید که این شناخت، ایمان و آگاهی موجب میشود تا شخص به جای خنده از وحشت آینده بگرید. این درحالی است که منکران و کافران به قیامت، در غفلت از آینده وحشتناک خود هستند و سرگرم دنیا شده و همین سرگرمی، آنان را به خندههای بیهوده میکشاند و از آینده هراسان نمیشوند تا به سبب هراس از آینده بگریند.
خداوند در همین آیات گریه از ترس قیامت هنگام شنیدن آیات قرآن را مورد تشویق قرار میدهد و ترک آن را سرزنش میکند؛ زیرا از نظر قرآن، انسان میبایست نسبت به آینده خود هراسان باشد و زندگی اش را به بطالت و بیهودگی نگذراند. کسانی که نسبت به آینده بیخیال هستند، سرگرم دنیا میشوند و خود را به بازیچه دنیا شاد و مشغول میسازند و این گونه است که کاری برای آینده خود انجام نمیدهند.
اینکه خداوند در آیه 83 سوره مائده و 58 سوره مریم، تلاوت آیات قرآن را زمینه ساز گریه و روان شدن اشک بر دیدگان میداند، از آن روست که شخص با تلاوت این آیات و آگاهی به وضعیت کنونی و آینده خود و باور به این حقایق قیامتی، در خوف و رجا به سر میبرد و اشک از دیدگانش جاری میشود.
در حقیقت توجه آدمی به حقیقت قیامت و احتمال ورود به دوزخ و آتش سوزان آن است که زمینهساز گریههای طولانی در دنیا میشود. (توبه، آیات 81 و 82)
خداوند در آیات 106 و 107 و 109 سوره اسراء علم به حقایق را زمینه ساز گریه اهل علم بر میشمارد و در آیه 83 سوره مائده بر آن تاکید میکند.
از دیگر زمینههای گریه میتوان به تواضع و فروتنی آدمی در برابر خداوند اشاره کرد. انسانهای فروتن که تکبر و استکباری ندارند، هنگام شنیدن آیات قرآن و آگاهی از حقایق وحیانی، بی اختیار به گریه میافتند و اشک از دیدگانشان روان میشود.
برخورداری از نعمتهای ویژه الهی و توجه خاص خداوند، زمینه ساز گریه همراه با سجود افراد میشود. (مریم، آیه 58) اینکه شخص ببیند که مورد توجه خاص فردی بزرگ و یا خداوند قرار گرفته است، بسیار متاثر میشود و این تاثر را به صورت اشک و سجده به نمایش میگذارد.
محرومیت از امری که فرد دوست دارد و بدان علاقهمند است چون علاقه به جهاد و شهادت در میان مومنان و رزمندگان خود عاملی برای روان شدن اشک از دیدگان و شکستن دل و قلب میباشد که در آیه 92 سوره توبه به آن اشاره شده است.
از دست دادن هر نعمت یا شخص، میتواند عامل و زمینه ساز اشک و گریستن شود. از جمله مرگ برادر یا از دست دادن آن (یوسف، آیات 16 و 17) و یا از دست دادن نعمتی بزرگ و مهم و ارزشی این گونه موجب رقت قلب و شکستن آن و گریستن میشود.
گریه امری پسندیده و مطلوب
از نظر قرآن گریه نه تنها امری پسندیده، بلکه مطلوب است. از این رو خداوند مشرکان و کافران را برای ترک گریه و متاثر شدن از آیات الهی و حقایق قیامتی سرزنش میکند و مومنان را به تضرع و ابتهال و گریستن به ویژه در شبانگاهان و راز و نیایشها با پروردگار تشویق و ترغیب مینماید.
گریه به شوق خداوندی و ترس از عذاب و قیامت، از نشانههای ایمان است. خداوند در آیه 58 سوره مریم، گریه در حال سجود را امری جایز و مطلوب برمی شمارد و گریه پیامبران همراه با تواضع و فروتنی در برابر خداوند هنگام شنیدن آیات الهی را در این آیه گزارش کرده و نه تنها آن را منافی با جایگاه پیامبری نمیداند، بلکه از ویژگیهای خشیت و ایمان قوی پیامبران بر میشمارد.
خداوند در آیاتی از گریه حضرت عیسی(ع) در پیشگاه خداوندی هنگام تلاوت آیات (مریم، آیات 34 و 58)، گریه حضرت موسی(ع) در همان هنگام (همان) و گریه حضرت زکریا (مریم، آیات 2 و 58)، حضرت اسحاق (مریم، آیات 49 و 58)، حضرت اسماعیل (مریم، آیات 54 و 58)، حضرت ادریس (مریم، آیات 56 و 58)، حضرت ابراهیم (مریم، آیات 41 و 58)، حضرت هارون (مریم، آیات 53 و 58)، حضرت یحیی (مریم، آیات 7 و 58)، حضرت یعقوب (مریم، آیات 49 و 85) در هنگام تلاوت آیات الهی برای ایشان خبر میدهد که نه تنها بیانگر نه تنها عدم منافات با برگزیدگی و نبوت ایشان از سوی خداوند، بلکه سازگار با مقام خشیت ایشان است.
از نظر خداوند گریه عالمان و اهل دانش و معرفت هنگام تلاوت قرآن بر آنان (اسراء، آیات 106 تا 109) و همچنین کشیشان مسیحی حق طلب هنگام تلاوت قرآن بر آنان (مائده، آیات 82 و 83) به عنوان یک فضیلت مطرح است. بنابراین، گریه با خاستگاه و زمینه هائی از این دست نه تنها امری پسندیده بلکه مطلوب بوده و بدان تشویق و ترغیب شده است؛ زیرا کسانی که با شنیدن آیات قرآنی به گریه میافتند خود را در مقام انابه و تضرع مییابند و ادراک و فهم حقایق هستی، ایشان را دگرگون میکند. (همان آیات)
از نظر قرآن، گریه برای انسانها جایز بلکه خداوند خود منشا گریه در انسانهاست. (مائده، آیه 83 و نجم، آیات 42 و 43) خداوند در آیه 84 سوره یوسف، گریستن در فقدان عزیزان را جایز میشمارد؛ چنان که عمل حضرت یعقوب(ع) خود شاهدی بر این حکم جواز میباشد. همچنین گریستن در هنگام تلاوت یا شنیدن آیات قرآنی و نیز گریه در هنگام سجده مجاز دانسته شده است.(مریم، آیه 58)
آثار گریه
برای گریه آثار و کارکردهای چندی است؛ از جمله این کارکردها گریه برای جلب اعتماد و توجه دادن دیگران به خویشتن است. کودکان، بیشترین کسانی هستند که از این حربه سود میبرند. خداوند در داستان حضرت یوسف(ع) گزارش میکند که برادران یوسف(ع) از این حربه برای جلب اعتماد حضرت یعقوب(ع) بهره جستند تا ادعای دروغین خود را به اثبات برسانند.
از آثار گریه زیادی که هرماه با حزن شدید باشد، سفید شدن چشم (یوسف، آیه 84) و کوری آن است (همان و نیز مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 394)
گریه از خوف و خشیت، عامل در پاکی و صفای باطن انسانها میشود؛ از این رو ابتهال و تضرع و انابه در اسلام مجاز و حتی در برخی از موارد تشویق شده است. کسانی که از خشیت خداوندی گریان میشوند، زمینه رشد در ایشان فراهمتر میگردد و اتصال به مبدا لایزال الهی در آنها تقویت میشود.
از آن جایی که متکبران و مستکبران (مائده، آیه82 و 83)، منکران قرآن (نجم، آیات59 و 60) و منکران قیامت و اخبار مربوط به آن (نجم، آیات57 تا 60) و دشمنان ایمان و اسلام (مائده، آیات 82 و 83) و خودباختگان سرمست از باده غرور (نجم، آیات57تا 61) از گریه پرهیز میکنند میتوان گفت که گریه بیانگر فروتنی و تواضع و نیز ایمان و باور به حقایق هستی است. بنابراین میتوان کارکرد آن را در تقویت ایمان و باورها نیز مشاهده کرد.
گریه از منظر روایات
در روایات اسلامی نیز برای گریه و اشک ارزش خاصی بیان شده و روایات بسیاری درباره گریستن و ثواب و پاداش آن وارد شده است.
امام صادق(ع) فرمود:
«من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لاحد من شیعتنا بواه الله تعالی بها فی الجنه حقباً»
کسی که قطره اشکی درباره ما بریزد، بخاطر خونی که از ما ریخته شده و یا حقی که از ما غصب شده است و یا آبرویی که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جای میدهد.
(الامالی شیخ مفید، موسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، ص175، روایت5)
امام صادق(ع) میفرماید:
«نزدیک ترین حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل، حالتی است که او در سجده با گریه است. (اصول کافی، ج2، کتاب الدعاء، باب البکاء.)
امام باقر(ع) میفرماید:
هیچ قطرهای نیست که نزد خدای عزوجل محبوبتر باشد از قطره اشک در ظلمت شب که از خوف خدا باشد و غیر از جانب او منظوری نباشد. (همان)
در دعای ماثور آمده است:
واعوذ بک من قلب لایخشع و من عین لاتدمع
پناه میبرم به تو از قلبی که خاشع و چشمی که اشک بار نباشد. (مفاتیح الجنان، دعای بعد از زیارت امیرالمومنین.)
و در دعای ابوحمزه ثمالی نیز آمده است:
واعنی بالبکاء علی نفسی
و مرا به گریه به حال خود یاری کن.
امام صادق(ع) میفرماید:
اگر اشک چشمی نداشتی برای گریستن، حالت تباکی و حزن و اندوه داشته باش. (مرآه العقول، ج21، ص65).