كلمات كليدي : يأس، كفر، تفكر، غفلت، جهل
نویسنده : ايمان يزداني نيا
ماده«یأس» مقابل طمع است و در لغت به معنای انقطاع انتظار وتوقع انسان از رسیدن چیزی، به خود است.[1]در اصطلاح اخلاقی، یأس عبارت است از حالتی که در مقام عجز و ناتوانی در نفس انسان پدید میآید و به طور کلی قطع امید از کاری را یأس میگویند.[2]
ناامیدی از لغزش های اخلاقی به شمار میرود؛ زیرا به معنای ستم کردن بر خویشتن و خودکشی تدریجی است و ناامیدی مطلق، مرگ است.[3]
یأس در منظر آیات و روایات
در آیات قرآنی و روایات اسلامی درباره یأس میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
· «و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.»[4]
از این آیه فهمیده میشود که اگر نعمتی از انسان گرفته شود دچار یأس شده به شدت نومید میگردد تا این حد که گویی بازگشت مجدد آن نعمت را غیر ممکن میداند. پس طبع انسان به گونهای است که هنگامی چیزی از او گرفته شود، مأیوس میگردد و کفران میورزد.[5]
· «تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند.»[6]
کافر به خدا، یا منکر وجود حق است یا منکر قدرت او یا منکر عنایات و تفضلات او است. بر هر کس که ایمان به خدا دارد لازم است به این معنا معتقد شود که خدا هر چه بخواهد انجام میدهد و به هر چه اراده کند حکم مینماید و هیچ مؤمنی نمیتواند از روح خدا مأیوس و از رحمتش نومید شود؛ زیرا یأس از روح(رحمت) خدا در حقیقت محدود کردن قدرت او، در معنا کفر به احاطه و سعهی رحمت اوست.[7]
· «هنگامی که به انسان نعمت میبخشیم، (از حق) روی میگرداند و متکبرانه دور میشود و هنگامی که(کمترین) بدی به او میرسد، (از همه چیز) مأیوس میگردد.»[8]
این آیه حال انسان عادی را توصیف میکند که در محیط زندگیای قرار گرفته که حاکم در آن عرف و عادت است؛ وقتی نعمتهای الهی به سویش سرازیر است و اسباب ظاهری هم سر سازگاری دارند، همهی امید و دلگرمیش متوجه آن اسباب شده و دل به آنها میدهد و به همین جهت وقتی شری به او میرسد و بعضی از نعمتهای الهی از او سلب میشود، به کلی از خیر مأیوس میگردد.[9]
· بالاترین مصیبت: مأیوس بودن از رحمت وعنایات الهی بالاترین بلا برای انسان محسوب میشود؛ چرا که بدون داشتن امید از حرکت به سوی کمال باز میماند.
حضرت علی(ع) میفرمایند: «بالاترین بلا یأس و نومیدی است.»[10]
با توجه به مضمون آیات و روایات این نکته به دست میآید که نومیدی از رحمت بیکران الهی، ازبزرگترین گناهان است.
منشاء یأس
دلیل اینکه انسان مأیوس شده و ناامیدی وجودش را فرا میگیرد، اموری است که به این امور در آیات اشاره شده است:
1-کفر[11]:اگر انسان به خداوند، رحمت و قدرت او در انجام هر کاری اعتقاد نداشته باشد و اسباب خیر و آسایش خود را چیز دیگری بداند، در حالیکه تمام اسباب و علل خیر در دست توانای خدای متعال است، در سختیها و مشکلات یأس و ناامیدی او را فرا میگیرد.
2-غفلت[12]:انسان موحد پس از اینکه به خدای عالم ایمان آورد، اگر در امری از امور به واسطهی غفلت، از فرج و رحمت پروردگارش مأیوس باشد در آن حال به صفت ذمیمهای از صفات کافران(که همان نومیدی از رحمت حق است) متصف میگردد.
3-جهل و نادانی:یأس حالتی است برخاسته از جهل و نادانی نسبت به نظام جهان و خالق حکیم، بدین معنا که به نظام آفرینش با عنوان اسباب و وسایل نمینگرد.انسان نومید هرگاه به سببی از این اسباب برخورد کند و از روی جهل، به نظر استقلالی بدان بنگرد، در این صورت هنگام از دست دادن آن سبب، گویا همه چیز را از دست داده، نومید میشود.[13]
4-وسوسه شیطان:یکی از دامهای بزرگ شیطان این است که در ابتداء انسان را به گناه کردن وامیدارد و چون مدتی با او بدین منوال بازی کرد و او را به خیال امید به رحمت، به وادی غرور کشاند، در آخر کار اگر در او نورانیّتی دید که احتمال توبه و رجوع دارد، او را به یأس از رحمت و نومیدی میکشاند و به او میگوید: از تو گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.[14]
5-عدم توجه به حکمت دشواریهای زندگی:انسان در طول زندگی با سختیها وشکستهایی روبرو میشود که توجه نداشتن به منشأ و حکمت آنها موجب یأس میگردد.
انواع یأس
اگر انسان سخنان معصومین(ع)را در رابطه با یأس بنگرد، این مطلب را در مییابد که یأس صفتی برای انسان است که هم میتواند از فضائل اخلاقی شمرده شود و هم از رذائل. بنابراین یأس بر دو نوع است:
1-یأس مذموم و ناپسند: همان نومیدی از رحمت حق.
2-یأس ممدوح و پسندیده:اگر انسان انتظار تفضل و عنایت از خلق خدا نداشته و چشم امیدش فقط به خدای منان باشد، اینچنین نومیدیای مورد سفارش معصومین(ع) بوده است. در روایات این یأس با عنوانهای مختلفی آمده است:
آ.عزت مومن: امام صادق(ع) میفرمایند:
«قطع امید کردن از آنچه مردم دارند، مایه عزت دینی مؤمن است.»[15]
ب.بهترین ثروت: امام باقر(ع) میفرمایند:
«بهترین سرمایه اعتماد به خداست و چشم طمع برکندن از آنچه مردم دارند.»[16]
ج.راحتی نفس انسان: امام صادق(ع) میفرمایند:
«راحتترین راحتیها(برای انسان)، نومیدی از مردم است.»[17]
اثر یأس
1-ترک بندگی:مهمترین اثر و پیامد یأس و نومیدی از رحمت الهی، بازماندن از عمل و دست کشیدن از جدّیت و بریده شدن رشتهی بندگی و گسیخته شدن افسار انسان مأیوس است.[18]
2-جرأت یافتن بر ارتکاب گناه: انسان مأیوس بر ارتکاب هر گناهی جرأت مییابد؛ زیرا در خیال خود چنین میپندارد و میگوید: من که معذّب خواهم بود، پس چرا خودم را از لذّات و شهوات دنیا محروم سازم.[19]
درمان یأس
1-وعدههای رحمت الهی: برای جلوگیری از روح یأس وناامیدی باید به وعدههای رحمت الهی در قرآن و سخنان معصومین توجه نمود تا روح امید و انتظار به رحمت الهی در انسان تقویت گردد و موجب توفیق اعمال خیر و توبه به خدا شود.[20]
2-تفکر:اگر انسان در رحمتها و نعمتهای بسیار حق و لطفهای پنهان و آشکار آن ذات مقدس تفکر کند، به خوبی درمییابد که یأس از درگاه خدای منان شایسته نیست.[21]
3-گشوده بودن در توبه: توبه روح امید را در دل گنهکاران زنده میکند و هرگز دچار نومیدی و رکود نمیگردند.[22]
توبه و بازگشت به سوی رحمت خدا، هر گناهی را شامل میشود؛ یعنی اگر انسان مرتکب هر گناهی بشود، نباید امیدش را از دست بدهد، بنابراین برای انسان گنهکار، توهم این مطلب سزاوار نیست که بگوید:«گناه من دیگر قابل بخشش نیست.»
4-یادآوری زندگی انبیا و اولیای الهی:اندیشیدن در حالات کسانی که با توکل بر خدا در برابر سختیها ایستادگی کرده و مأیوس نگشتهاند، برای رهایی از یأس در هنگام بروز مشکلات، بسیار مؤثر است.برای نمونه میتوان به داستان حضرت ایوب اشاره کرد که زندگی ایشان سراسر صبر و امید به خداوند است.[23]