دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یونس کوچک خان جنگلی (میرزا کوچک خان جنگلی)

یونس کوچک خان جنگلی (میرزا کوچک خان جنگلی)
یونس کوچک خان جنگلی (میرزا کوچک خان جنگلی)

میرزا کوچک خان جنگلى

متوفاى 1300 ش

عنوان مقاله: تنهاترین رهبر

نویسنده: محمد رضا سمّاک امانى

شاگرد «استاد سرا»

در سال 1298ق در خانه میرزا بزرگ، در محله «استاد سرا»ى رشت فرزندى دیده به جهان گشود که نامش را «یونس» نهادند([1])یونس پس از آنکه خواندن و نوشتن را فرا گرفت، در سنین نوجوانى یا جوانى وارد حوزه علمیه رشت شد و به فرا گیرى علوم اسلامى اشتغال ورزید یونس سالیانى در مدرسه حاجى حسن واقع در صالح آباد و مدرسه جامع رشت به یادگیرى ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول پرداخت([2]) و مدتى در یکى از حجرههاى طبقه اول مدرسه نایبالصدر، واقع در بازار زرکشان سکونت داشت([3]) «تحصیلات مقدماتى را تا تاریخ 1312ق در مدارس رشت فراگرفته، از آن پس به تحصیلات عالیه از صرف و نحو و معانى و بیان و منطق و مختصرى از اصول و فقه شروع نمود»([4])

او در سال 1322ق در عالىترین درس دوره سطح حوزه علمیه، کفایة الاصول شرکت کرد استادش آیت الله سید عبدالوهاب صالح ضیاءبرى (1294 - 1357ق) مجتهد فرزانه صومعه سرا، جزو جوانترین مجتهدان گیلانى بود که در 28 سالگى به اجتهاد رسیده بود وى که شاگرد آخوند خراسانى بود،([5]) تحت تأثیر افکار انقلابى استادش رهبرى روحانیت رشت را در انقلاب مشروطه به عهده داشت یونس نیز تحت تأثیر افکار استادش از ابتداى نهضت مشروطه، به خیل مشروطه طلبان پیوست

شاگرد استاد سرا سالیانى نیز در حوزههاى علمیه قزوین و تهران به فراگیرى علوم اسلامى اشتغال ورزید مىتوان حدس زد که وى در ماجراى فتح تهران در انقلاب مشروطه (1326ق) در حوزه علمیه قزوین مشغول تحصیل بوده و همراه سپاه مشروطه طلبان گیلانى که براى فتح تهران حرکت کرده بودند، مدتى در پى فتح قزوین در این شهر مانده است

یونس مدتى در مدرسه صالحیه قزوین([6]) و مدتى نیز در مدرسه محمودیه تهران([7]) ادامه تحصیل داد با توجه به اینکه وى دوره سطح را قبل از انقلاب مشروطه فرا گرفته بود، مى توان حدس زد که سالیانى نیز در حوزههاى علمیه قزوین و تهران، در درس خارج فقه و اصول شرکت کرده باشد تحصیل او در حوزه علمیه تهران به احتمال زیاد پس از فتح تهران (1327 ق) یا پس از تعطیلى مجلس و اشغال ایران توسط روسیه به دنبال اولتیماتوم - که وى مدتى به تهران تبعید شده بود - (1330ق) بوده است بنابراین گمان مىرود وى ده سال، (1324 - 1334ق) در درس خارج فقه و اصول شرکت کرده باشد

یونس در شکم ماهى

بیداد پادشاهان قاجاریه و بى کفایتى آنان موجب شده بود تا مردم در اندیشه قیام برآیند ستمهاى شاهزادگان که بیشتر آنها فرمانروایى اُستانى از کشور را در دست داشتند، عیّاشیهاى شاه و سفرهاى پُرمخارج او به فرنگ که ثمرهاش استقراض خارجى و به یغما رفتن منابع طبیعى و افزایش مالیاتهاى سنگین و کمر شکن وبود، سبب برپایى انقلاب مشروطه به رهبرى روحانیت شد

مردم رشت از ابتداى انقلاب مشروطه قیام کردند روحانیون رشت در این قیام حضورى چشمگیر داشتند در آن زمان آیت الله سید عبدالوهاب ضیاء برى نایب رئیس انجمن ایالتى گیلان بود([8]) و یونس طلبهاى جوان بود که از ابتداى انقلاب مشروطه در رشت حضورى فعال داشت وى براى طلبهها سخنرانى مىکرد و آنها را به انقلاب دعوت مىنمود حتى گفته شده است که وى به طلبهها آموزش نظامى مىداد

گیلان در جنبش مشروطیت بسیار پرتلاش بود آیت الله سید عبدالوهاب صالح ضیاءبرى رهبرى روحانیون رشت را در این نهضت عظیم بر عهده داشت

نخستین مجلس شوراى ملى ایران در هیجدهم شعبان 1324ق تشکیل شد اما در سپیدهدم 24 جمادى الاولى 1326ق به دستور محمد على شاه به توپ بسته شد رهبران مشروطه در تهران، از جمله آیت الله سید عبدالله بهبهانى و آیت الله سید محمد طباطبایى دستگیر شدند بسیارى از روحانیون مشروطه خواه تبعید یا زندانى شدند و برخى نیز به شهادت رسیدند بدین سان استبداد صغیر شکل گرفت مراجع تقلید نجف فتوا به بازگرداندن مشروطه دادند

گیلان نیز خود را براى سرکوب استبداد آماده مىساخت مشروطه خواهان گیلان در محرم 1326ق با ترور سردار افخم (حاکم گیلان) رشت را تصرف کرده، کنترل ادارات و سربازخانهها را به دست گرفتند

مشروطه طلبان گیلان براى فتح تهران به سوى قزوین حرکت کردند پیشتازان به فرماندهى یونس در بین راه منجیل تا قزوین بارها با قواى دولت درگیر شدند خط شکنان مشروطه طلب به رهبرى وى توانستند تا قزوین پیش روند در قزوین با رسیدن نیروهاى کمکى، جنگ سختى در گرفت یونس در جنگلهاى قزوین رشادت شایانى از خود نشان داد سرانجام دروازه قزوین گشوده شد و مشروطهطلبان آماده حرکت به سوى تهران شدند

سران مشروطه گیلان یونس را در پى دلاوریهاى درخشانش در فتح قزوین به عضویت کمیسیون جنگ انجمن ایالتى گیلان و به ریاست مجاهدین گیلان منصوب کردند یونس در فتح تهران نیز فرماندهى شمارى از رزمندگان را بر عهده داشت رزمندگان گیلانى به رهبرى او در کرج و على شاه عوض (شهریار) با سربازان حکومت مرکزى به جنگ برخاستند در پى نبردهاى سهمگین، مشروطه طلبان گیلان پیروز شدند و در این هنگامه سپاه مشروطه طلب اصفهان نیز به نزدیک شهرتهران رسیدند سرانجام مشروطه طلبان گیلان و اصفهان در 25 جمادى الاخر 1327ق تهران را تصرف کرده، به استبداد خاتمه دادند و محمد على شاه که به روسیه گریخته بود، از سلطنت خلع و پسرش احمد میرزا به سلطنت رسید([9])

یونس از خلافهاى برخى از سران مشروطه طلب آزرده بود وى بدین علت پس از فتح قزوین به نشان اعتراض به رشت بازگشت([10])متأسفانه روشنفکران غربزده و فراماسون، فئودالها و خانها در میان سران و رهبران مشروطه در تهران، اصفهان و گیلان نفوذ کرده بودند ترور بیش از ده مجتهد طرفدار مشروطه مشروعه در رشت، قزوین، تهران و گویاى دستهاى پنهان در رهبرى مشروطه است

فاتحان تهران در نخستین اقدام خود آیت الله شیخ فضل الله نورى را اعدام کردند میرزا کریم خان رشتى که ریاست کمیته ستّار رشت را بر عهده داشت و در زمره رهبران مشروطه گیلان بود، جاسوس سرویس اطلاعاتى انگلیس بود سپهدار تنکابنى، فئودال معروف، ریاست نظامى مشروطه خواهان گیلانى را در فتحتهران در دست داشت یپرم خان ارمنى، قاتل شیخ فضل الله نورى نیز در سپاه مشروطه طلبان گیلان مسؤولیت داشت

مجلس دوم شوراى ملى در اول ذیقعده 1327ق افتتاح شد مجلس دوم نیز توانست قوانینى وضع کند تا ساختار ادارى کشور بهبود یابد مراجع تقلید نجف با ارسال پیامها در صدد هدایت انقلاب برآمدند و از سویى محمد على شاه با کمک روسها و صدها نیروى مسلح، گمش تپه گرگان را اشغال کرده، براى فتح تهران آماده شد یونس همراه شمارى از مشروطه خواهان گیلان در گمش تپه به نبرد با شورشیان پرداخت وى در این نبرد زخمى و اسیر شد به دستور محمد على شاه قرار شد وى را طعمه ماهیان کنند اما خداوند او را نجات داد

یونس در داخل قایقى که او را به وسط دریا مى برد تا طعمه مرگ کند آیه (وَذَالنُّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ) مىخواند همان آیهاى که موجب رهایى حضرت یونس پیامبر از شکم ماهى شده بود

مجلس در ماههاى آخر سال 1328ق تصویب کرد که ایران از آمریکا مستشار مالى استخدام نماید آمریکا در آن عصر هنوز چهرهاى استعمارى نداشت مورگان شوستر آمریکایى به مدت سه سال به ریاست خزانه دارى کل کشور گماشته شد اصلاحات مالى وى موجب شد تا روسیه به دولت ایران هشدار دهد که اگر دولت ایران وى را اخراج ننماید و تعهد ندهد که فقط از روسیه و انگلیس مستشار خارجى استخدام نماید، تهران را اشغال خواهد کرد

مردم و مجلس به مخالفت با خواسته روسیه برخاستند سربازان روسى با اشغال انزلى و رشت به دولت ایران هشدار اکید دادند که اگر در مدت 48 ساعت پیشنهاد آنان را قبول نکند،تهران را اشغال خواهند کرد مجلس شوراى ملى به مخالفت با خواسته روسیه پرداخت شهید شیخ محمد خیابانى و شهید سید حسن مدرس با سخنرانیهاى پرشور نمایندگان را به مخالفت با پیشنهاد روسها برانگیختند

مردم تهران، تبریز و رشت به رهبرى روحانیون قیام کرده و علیه این هشدار توخالى بپا خاستند آخوند خراسانى فتواى جهاد صادر کرد و همراه صدها نفر از طلاب و استادان حوزه علمیه نجف براى دفاع از ایران آماده حرکت شدند مرگ مشکوک آخوند خراسانى در سپیده دم چهارشنبه 21 ذیحجه 1329ق (روزى که قرار بود براى دفاع از ایران در برابر روسها به ایران بیایند) موجب تأخیر حرکت سپاه مشروطه طلب نجف شد روحانیون ایرانى مقیم نجف چند روز پس از فوت آخوند، به کربلا آمده، آماده حرکت به سوى ایران شدند اما تلگراف دولت ایران مبنى بر پذیرفتن اولتیماتوم به همه چیز پایان بخشید

مجلس شوراى ملى تعطیل شد و صدها تن از رهبران مشروطه به دستور روسها زندانى و تبعید شدند یونس نیز جزو تبعید شدگان بود وى به یزد تبعید شد اما در بین راه، در قم به همراه شمارى از تبعیدشدگان هفت ماه درنگ اجبارى کرد و پس از آن به تهران تبعید شد

سربازان روسى در انزلى، رشت و تبریز به کشتار مردم پرداختند به دستور روسها، آیت الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء برى به پنج سال تبعید به خارج از کشور محکوم شد شیخالاسلام لنگرودى در رشت و ثقة الاسلام در تبریز، در محرم 1330ق به دار آویخته شدند([11])

روسها و انگلیسیها بر اساس قرارداد 1907م ایران را بین خود تقسیم کردند شمال ایران تاتهران در اشغال روسها بود و پس از جنگ جهانى اوّل در سال 1323ق انگلیسیها در سال 1333ق با اشغال بوشهر، به سوى شیراز پیشروى کرده مناطق جنوبى و مرکزى ایران را تحت سلطه خود گرفتند

یونس در سالهاى 1330 - 1333ق به دستور روسها در تبعید بود و حق برگشت به زادگاهش را نداشت وى در سال 1333ق مخفیانه به رشت بازگشت حجت الاسلام سید محمود روحانى، داماد آیت الله ملا محمد خمامى با وساطت نزد کنسولگرى روسیه در رشت نظر مساعد آنان را بر جواز اقامت یونس در رشت جلب کرد،البته به این شرط که وى در فعالیتهاى سیاسى دخالتى نداشته باشد([12])

میرزا کوچک

یونس به میرزا کوچک مشهور بود پدرش میرزا بزرگ نام داشت و به همین علت خاطر او را میرزا کوچک مىخواندند میرزا پس از بازگشت از تبعید، در اندیشه قیامى فراگیر بود احمد شاه هنوز به سن قانونى نرسیده بود و نایبالسلطنه به جاى او حکومت مىکرد نایب السلطنه، نخست وزیر و بسیارى از وزیران و امراى حکومت، فراماسون و نوکر انگلیس بودند فرمانروایان گیلان نیز تنها در اندیشه خوشگذرانى بودند و سربازان روسى که در پى اولتیماتوم، شمال ایران را اشغال کرده بودند، هنوز در این منطقه جاى داشتند

میرزا در صدد بود با گردآورى مجتهدان گیلانى در یک مبارزه با اشغالگران خارجى و دولت مستبد همه گیلانیان را به قیام فرا خواند بدین منظور هیأت اتحاد اسلام را تشکیل داد همه اعضاى این هیأت روحانى بودند آیت الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء برى ریاست اتحاد اسلام را بر عهده داشت([13]) بدین سان هسته اولیه نهضت جنگل در سال 1333 ق، در نرگستان([14]) شکل گرفت([15]) هیأت اتحاد اسلام مرامنامهاى در نه (9) ماده تصویب کرد که بر اساس آن حکومت باید در دست نمایندگان مردم باشد مرامنامه داراى 34 ماده حقوقى، مدنى، انتخابات، کشاورزى، مالیاتها، آموزش و پرورش، بهداشت وبود([16])

میرزا کوچک با مشورت دکتر حشمت که در لاهیجان طبابت مىکرد، تصمیم گرفت پایگاهى در انبوه جنگلهاى گیلان براى آغاز عملیات نظامى علیه روسها تأسیس کند در ابتدا اعضاى نهضت جنگل به صد نفر نمىرسیدند سلاح آنان عبارت بود از داس، تبر، اسلحههاى شکارى و تعدادى از اسلحههاى قدیمى یادگار مانده از نبردهاى مشروطه اندک اندک جنگلیها با شبیخون به سربازخانههاى روسى در گیلان، به تفنگ و مهمات بیشترى مجهز شدند

دولت ایران تحت فشار روسها به سرکوبى نهضت جنگل پرداخت روسها نیز با توپخانه و سربازان تا دندان مسلح به نبرد با جنگلیها پرداختند جنگلیها در تلاش براى بیرون راندن اشغالگران روسى از کشور، در نبردهاى سهمگینى به دشمن تلفات وارد ساختند شمار دشمن بیش از تعداد جنگلیها بود و اسلحه و مهمات آنها هم به مراتب بیشتر اما ایمان و شجاعت جنگلیها سبب شد تا آنها در درگیریها پیروز باشند دولت مرکزى با اطلاعیههاى فراوان مردم را از پیوستن به جنگلیها و کمک به آنها برحذر داشت روسها نیز به وسیله اعلامیهها به مردم گیلان اخطار کردند که از پشتیبانى جنگلیها بپرهیزند

نخستین نبرد سنگین جنگلیها با قواى دولتى در 26 محرم 1335ق، در کسما شکل گرفت جنگلیها دشمن را تار و مار ساختند

روسها پس از شکست قواى دولت ایران، تصمیم گرفتند خود علیه جنگلیها وارد کارزار شوند سیصد قزّاق روسى به همراه پنجاه قزاق ایرانى با اسلحه و مهمات فراوان در ماکلوان با جنگلیها درگیر شدند در این نبرد نیز جنگلیها پیروز شدند

روسها و دولت مرکزى ایران پس از شکست در برابر جنگلیها با تجهیز قواى خویش با چهار هزار قزاق و توپخانه روسها و هفتصد قزاق ایرانى به محاصره جنگلیها پرداختند جنگلیها در این نبرد تن به شکست داده، عقب نشینى کردند([17])

کسما مرکز گردهمایى جنگلیها شد و گوراب زرمخ پایگاه نظامى آنها بود روز به روز برشمار داوطلبان عضویت به نهضت جنگل افزوده مىشد

ارتش روسیه در سال 1917 م در جنگ با آلمان شکست سنگینى را متحمل شد انقلاب کمونیستى در روسیه پدید آمد اما هنوز برخى از ژنرالهاى تزارى در برابر انقلاب سرخ مقاومت مىکردند انگلیس در جنگ جهانى با روسیه جزو گروه متفقین بود انگلیسیها از سوى عراق، به سمت جنوب ایران پیشروى کرد و تا همدان پیش آمده بودند پس از مدتى توانستند قزوین را هم فتح نمایند آنها در صدد بودند به حمایت از ژنرالهاى تزارى، با ارتش روسیه که در شمال ایران بود، به باکو بروند دولت انگلستان به نهضت جنگل پیغام داد که در صورت اجازه عبور ارتش انگلیس از گیلان به روسیه، بریتانیا حکومت میرزا کوچک را در گیلان به رسمیت خواهد شناخت پاسخ میرزا منفى بود میرزا حاضر نبود براى رسیدن به هدف مقدس خود دست یارى به سوى استعمار پیر انگلیس دراز کند([18])

ژنرال دنسترویل، فرمانده قواى انگلیس در ایران که تا قزوین پیش آمده بودند، با هیأت اتحاد اسلام به گفتگو پرداخت اما نتیجهاى نداشت بیچراخوف، فرمانده قواى روسى در گیلان با انگلیسیها همدست شد و در صدد اعزام نیروهایش به باکو براى قلع و قمع انقلاب کمونیستى گردید در پُل منجیل سهمگینترین نبرد نهضت جنگل بین جنگلیها از یک طرف و روسها و انگلیسیها از سوى دیگر شکل گرفت

تعداد نفرات و تجهیزات آنها به مراتب فزونتر از جنگلیها بود سرانجام دشمن پیروز شد و جنگلیها با دادن تلفات سنگین عقب نشینى کردند([19])

انگلیسیها و روسها پس از پیروزى در جنگ منجیل، به سوى انزلى به راه افتادند و توانستند رشت، مرکز استان گیلان را اشغال کنند هواپیماهاى انگلیسى هر روز مواضع جنگلیها را در فومن و صومعه سرا بمباران مىکردند

جنگلیها در شوال 1336ق به زرّادخانه انگلیسیها در رشت که در جاده چمار سرا - پسیخان واقع شده بود شبیخون زدند اما انگلیسیها با کمک هواپیماها، توپخانه و اسلحههاى سنگین توانستند آنان را به عقب نشینى وادار کنند جنگلیها هر روز، تقریباً در یک حمله چریکى به انگلیسیها و روسها به آنان ضرباتى وارد مىساختند

انگلیسیها براى اینکه هر چه سریعتر به روسیه بروند، خواستار مذاکره با هیأت اتحاد اسلام و آتش بس شدند نمایندگان هیأت اسلام و انگلیس در 22 مرداد 1298 ش در «صفه سر» رشت با هم به گفتگو نشسته، اعلام آتش بس نمودند بر اساس مواد توافقنامه قرار شد که جنگلیها اجازه عبور به نیروهاى نظامى انگلیس را بدهند و انگلیسیها هم در امور داخلى ایران و گیلان دخالت نکنند([20])

جنگ جهانى اول پایان یافت انگلیسیها، مغرور از پیروزى بودند وثوقالدوله، عامل سرسپرده انگلیسیها به نخست وزیرى ایران گماشته مىشود وثوقالدوله براى اجراى مقاصد شوم خود، به نیرنگ متوسل شده، به میرزا کوچک پیغام صلح مىدهد، ولى پس از ناامیدى از جنگلیها تیمورتاش، را به استاندارى گیلان مى گمارد تا وى بتواند نهضت جنگل را نابود سازد تیمور تاش، جلادترین فرمانرواى گیلان به قلع و قمع جنگلیها پرداخت دهها نفر به جرم کمک مالى به جنگلیها اعدام و صدها نفر زندانى شدند

روز به روز جنگلیها در وضعیت بدترى قرار مىگیرند قزاقان روسى و ایرانى به پشتیبانى سربازان انگلیسى کوههاى گیلان را زیر پاى گذاشته تا به قلع و قمع جنگلیها بپردازند تسلیم شدن حاج احمد کسمایى (از مشاوران میرزا کوچک و از رهبران نهضت جنگل) و تسلیم شدن و شهادت دکتر حشمت، براى میرزا کوچک و نهضت جنگل بسیار کمر شکن بود

در همین روزنامه جنگل به افشاگرى مىپردازد و پرده از خیانتهاى وثوقالدوله بر مىدارد پس از مدتى، اعلام خطر روزنامه جنگل بر همگان هویدا مىشود وثوقالدوله با امضاى قرارداد 1919 میلادى با انگلیسیها، ایران را به صورت مستعمره بریتانیا قرار مىدهد

روزنامه جنگل (ارگان رسمى نهضت جنگل) به مخالفت با این قرار داد مىپردازد شیخ محمد خیابانى و آیت الله سید حسن مدرس در مجلس چهارم شوراى ملى به مخالفت با قرارداد مىپردازند

شیخ محمد خیابانى در تبریز علیه قرارداد 1919 م قیام مىکند مردم به حمایت از او بر مىآیند خیابانى نمایندهاى به گیلان مىفرستد تا با اتحاد با نهضت جنگل علیه دولت مرکزى همکارى نمایند نماینده وى با هیأت اتحاد اسلام به گفتگو مىنشیند و پیام خیابانى را به آنها مىرساند هیأت اتحاد اسلام پس از شور و بررسى نظر خود را اعلام مىدارند اما متأسفانه تلاش خیابانى با مرگ ناگهانى و مشکوک نمایندهاش در «زیده» ناکام مىماند

آیت الله سید حسن مدرس در استفتایى که در جمادىالثانى 1339ق از ایشان مىشود، به پشتیبانى از نهضت جنگل مىپردازد در قسمتى از فتواى تاریخى وى آمده است «جلو گیرى از دخالت خارجه و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتى بوده بس مقدس که به هر مسلمانى لازم خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد که نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند»([21])

نهضت جنگل بحرانىترین وضعیت خود را در طول قیام پشت سر مىگذارد جنگلیها از جنگ و بى خانمانى خسته شده بودند روز به روز از شمار جنگلیها کاسته مىشد در همین هنگام فرمانده قزاقهاى روسى در تهران در نامهاى به میرزا کوچک خواستار تسلیم وى مىشود پاسخ دندان شکن میرزا و نثر زیباى او مىطلبد که متن نامه فرمانده قزاقخانه و پاسخ میرزا را بیاوریم

جناب میرزا کوچک خان

از آنجایى که دولت علیّه ایران، شخص مرا که رئیسِ آتریادِ تهران و چند سال است به ایران به درستى و راستى خدمتگزار هستم جهت قلع و قمع ریشه فساد جنگل تعیین فرمودههرگاه جناب عالى را در محکمه عدلالهى حاضر نمایند و سؤال و جواب شود که آنچه خسارات و تلفات به اهالى بیچاره از بدوالى ختم، وارد آمدهمسؤول درگاهالهى کیست، گمان مىکنم انصاف خواهید داد و شرمنده خواهید شد بدیهى است انسان کامل براى فایده موهوم راضى بدین مسؤولیت بزرگ نمىشود و نیز به من هم این طور دستگیر شده است که با آن صفات عالى شما، براى شخص خود راضى به اذیت مسلمین بیچاره نخواهید بود لذا با کمال اطمینان و قول شرف نظامى و خداى یکتا قسم است چنانچه به اردوى قزاق ایران و به من پناهنده شوى و حرف مرا بپذیرى، قول مىدهم که وسایلى فراهم داریم که بقیه عمر خود را با کمال احترام و با مشاغل عالى به آسودگى زندگانى نمائىمحلى را براى ملاقات و حرف آخر معین کنید که در آن محل با شما ملاقات شود تا رفع اشتباهات افواهى شده باشد

رتمستر کیکاچینکوف - رئیس اتریاد طهران

پاسخ میرزا کوچک:

هوالحق

به تاریخ لیله 22 شهر ذىحجةالحرام 1337 جناب رئیس اتریاد طهران - رتمستر کیکاچینکوف

دیر آمدى اى نگار سرمست !

وجدانم به من امر مىکند در استخلاص مولد و موطنم که در کف قهّاریت اجنبى است، کوشش کنم شما مىفرمایید نظام نظر به حق یا باطل ندارد و مدعیان دولت را هر که و هر چه هست باید قلع و قمع نمود تا داراى منصب و مقام گردد بنده عرض مىکنم تاریخ عالم به ما اجازه مىدهد هر دولتى که نتوانست مملکت را از سلطه اقتدار دشمنان خارجى نجات دهد، وظیفه ملت است که براى خلاصى وطنش قیام کند اما کابینه حاضر مىگوید : من به محض استفاده شخصى باید مملکت را در بازار لندن به ثمن بخس بفروشم در قانون اسلام مدون است که کفار وقتى به ممالک اسلامى مسلط شوند، مسلمین باید به مدافعه برخیزند، ولى دولت انگلیس فریاد مىکشد که من اسلام و انصاف نمىشناسم، باید دول ضعیف را اسیر آز و کشته مقاصد مشؤوم خود سازم

با این ادله وجدانم محکوم است در راه سعادت کشورم سعى کنم گو آنکه کرورها نفوس و نوامیس و مال ضایع شود، در مقابل جوابى را که موسى به فرعون و محمد به ابوجهل و سایر مقنّنین و قائدین آزادى و روحانى در محکم عدلالهى مىدهند، من هم مىدهم

بنده و همراهانم، شما و پیروانت در این دو خط مخالف مىرویم، باید دید عقلاى عالم به جسد کشته ما مىخندند و یا به فاتحیت شما تحسین مىکنند؟! فرضاً به تمام مراتب فوق احتمال کذب رود، یعنى بنده حقیقةً یک فرد جاه طلب نفسانى تصور شده، به مواعید جناب عالى متمایل گردمآن وقت عرض مىکنم کسانى که تسلیم گردیده و ورقه ممهور دولت را در دست داشته، همه را به دار آویخته، حبس کرده و یا تبعید نمودید بنده را با چه رو بعد از این همه عملیات باز تکلیف به تسلیم شدن مىنمایید؟ در خاتمه که در خواست ملاقات کرده بودید عرض مىکنم اشخاصى که داراى شرافت قولى نیستند ملاقات کردن با ایشان از قاعده عقل بدر و بیرون است فقط بین ما و شما را باید خداوند حکم فرماید کوچک جنگلى([22])

بامداد روز سه شنبه 28/2/1299 ش / 29 شعبان 1338ق ناوهاى روسى سواحل بندر انزلى را به توپ مى بندند نیروهاى نظامى انگلیس که براى رفتن به روسیه و سرکوبى انقلاب کمونیستى روسیه، انزلى را اشغال کرده بودند، بسرعت عقب نشینى کرده، روسها انزلى را به تصرف در مى آورند عقب نشینى مشکوک انگلیسیها خبر از نقشه از پیش طرح شده روسها و انگلیسیها را مى داد احتمال مى رود که انگلیس و شوروى در پى یک توافق پنهانى در صدد اجراى قرارداد 1919 م بودند

روسها به نهضت جنگل امید بسته بودند آنها مى خواستند از این آب گِل آلود ماهى بگیرند کمونیستهاى روسى به میرزا کوچک پیغام مى دهند که حاضرند با آنها همکارى نمایند پیشنهاد همکارى روسها در هیأت اتحاد اسلام، در گسکره مطرح و توافق مى شود که میرزا کوچک از سوى این هیأت براى مذاکره با روسها به انزلى برود میرزا در انزلى با استقبال چشمگیر مردم انزلى رو به رو مى شود و سپس به مذاکره با روسها مى پردازد

میرزا کوچک با روسها در موارد زیر به توافق مى رسد :

1 تأسیس حکومت جمهورى انقلابى در گیلان

2 عدم مداخله شوروى در ایران

3 عدم اجراى اصول کمونیزم و ممنوع بودن تبلیغات کمونیستى در گیلان

بامداد روز جمعه، شانزدهم رمضان 1338ق جنگلیها وارد رشت - که انگلیسیها از آنجا عقب نشینى کرده بودند مى شوند و حکومت جمهورى را در گیلان اعلام مى نمایند([23])

تأسیس حکومت جمهورى انقلابى در گیلان ثمره پربار مبارزات نهضت جنگل است بر اساس توافق میرزا کوچک و روسها، کمیتهاى مرکب از جنگلیها و روسها اعضاى کمیته انقلاب را تشکیل مى دادند میرزا کوچک سر کمیسر و کمیسر جنگ این کمیته انتخاب شد

با کنار رفتن هیأت اتحاد اسلام از صحنه رهبرى نهضت جنگل، کمونیستها اندک اندک پستهاى کلیدى را در دست مى گیرند احسان الله خان دوستدار و خالوقربان که رهبرى نظامى کُردهاى نهضت جنگل را بر عهده داشتند، داراى افکار کمونیستى بودند روسها به توافق خود با میرزا کوچک پاى بند نبوده، در رشت به تبلیغات کمونیستى مى پرداختند مردم متدین گیلان که تا پیش از تأسیس جمهورى انقلابى در گیلان با بذل جان، مال و فرزند از هیچ کوششى در کمک به نهضت جنگل دریغ نداشتند، با دیدن تبلیغات کمونیستى از حمایت از نهضت جنگل دلسرد شدند

مجتهدان گیلانى که بنیانگذار هیأت اتحاد اسلام و رهبران نهضت جنگل، و از ابتداى نهضت همراه نهضت بودند، به کُنج مسجد و حوزههاى علمیه پناه آورده، خود را کنار کشیدند صدها نفر از کمونیستهاى روسى به گیلان آمده، به تبلیغات کمونیستى پرداختند

به دنبال اوجگیرى تبلیغات کمونیستى در گیلان و اقدامات خودسرانه روسها و کمونیستهاى ایرانى در گیلان، و طرح نقشه ترور میرزا و دستگیرى همفکرانش، میرزا کوچک در روز جمعه 22 شوال 1338ق- 18/4/1299 ش به نشان اعتراض به فومن رفت و اعلام کرد تا زمانى که جلوِ اقدامهاى کمونیستها گرفته نشود، به رشت بر نخواهد گشت

کودتاى سرخ در رشت از سوى روسها شکل گرفت بسیارى از یاران میرزا کوچک دستگیر شدند هیأت دولت انقلابى جدید در رشت تشکیل شد و احسان الله خان به سمت سر کمیسر و خالو قربان به عنوان کمیسر جنگ پیشه ورى به عنوان کمیسر کشور انتخاب شد

کمونیستهاى ایرانى در صدد اجراى کمونیسم در ایران و تأسیس جمهورى سوسیالیست در گیلان بودند کودتاچیان کمونیست در پى دستگیرى و کشتن همه همفکران میرزا کوچک برمى آیند و کودتاگران در جنگلهاى گیلان به جنگ با یاران میرزا کوچک مى پردازند

میرزا کوچک در نامه هایى به رهبران کمونیستها در شوروى، جنایتهاى کمونیستهاى ایرانى در گیلان و شرح کودتاى آنها را بازگو مى نماید در یکى از این نامه ها که در تاریخ 15 ذیقعده 1338ق نوشته شده، آمده است :

« معالاسف تصوراتمان به عکس نتیجه داد هنوز اطراف گیلان را قشون شاه پرست و عناصر مستبد احاطه دارند و هنوز قشون انگلیس از حدود گیلان خارج نشده و مسائل حیاتى بین ما و شما حل نگردیده است و با این احوال شما در رشت و انزلى به اختلاف، حتى به منازعه شروع نموده اید

اگر این اقدامات شما دوام پیدا کند ناچاریم به هر وسیله باشد به تمام احرار و سوسیالیستهاى دنیا حالى کنیم که وعدههاى شما همه اش پوچ و عارى از صحت و صداقت اند به نام سوسیالیزم اعمالى را مرتکب شده اید که لایق قشون مستبد نیکلا و قشون سرمایه دارى انگلیس است »([24])

کودتاگران در رشت، انزلى و دیگر شهرها و روستاهاى گیلان به یاران میرزا کوچک یورش مى برند و بسیارى از آنها را شهید، زخمى و اسیر مى کنند در شهرها و روستاهاى گیلان به غارت اموال مردم مى پردازند و تمامى ادارات رشت و انزلى را تصرف مى کنند دولت مرکزى از اختلاف در نهضت جنگل استفاده مى برد و با تمام قوا به سوى رشت به پیش مى تازد و موفق مى شود در 30/4/1299 ش (دو هفته پس از کودتاى سرخ) رشت را از تصرف کودتاچیان آزاد سازد کودتاگران با پشتیبانى روسها موفق به تصرف دوباره رشت مى شوند

چهار ماه، میرزا در جنگل به سر مى برد در طول این مدت وى با نامه هاى فراوان به رهبران کمونیستها در شوروى، فرستاده آنها را از اعمال روسها در گیلان با اطلاع مى سازد

کودتاگران در آبان 1299 ش پیام آشتى براى میرزا کوچک مى فرستند میرزا در پاسخ نامه آنها چنین مى نویسد :

« بدون اطلاع کمیته و شوراى انقلاب، قشون از روسیه وارد شد تبلیغات کمونیستى آغاز و متعاقبش دخالتها و اذیتها و پس از آن کودتاى شب چهارم ذیقعده 39(13) و گرفتن زمام امور در دست و تصرف اموال مردم و تعرض به

مرا خائن، بد عهد، بى وفا و دزد خواندید و راضى نشدید در بیغوله ها و زوایاى جنگل آسوده و بى طرف بمانم، به تعقیبمان آمدید

دو ماه زمام انقلاب را به معیت یکدیگر به طور ملایمت در دست داشتیم منجیل تا لوشان فتح شدند از طرف دیلمان، قزوین در تهدید بود گیلانیان با میل و رغبت کمک فکرى و مالى مى کردند از تمام نقاط مملکت نداى مساعدت بلند بود قرار داد معروف موقوف الاجراء و شاه ایران در مقام تغییر پایتخت از طهران به اصفهان برآمد انگلیسیها از قزوین شروع به عقب نشینى کردند به همان حال اگر باقى مانده بودیم، فتح مرکز (تهران) امکان پذیر مى گشت

اکنون سه ماه و نیم است که زمام انقلاب در دست شماهاست گیلان وسیع و پرنعمت به صورتى در آمده که از تهیه معاشش عاجز است و شما نیز از یک شهر گدا، مخارج بلدیه را به زحمت تهیه مى کنید اگر نظر دقتى به خارج از محوطه رشت بیفکنید، مى بینید که هزاران نفر از ترس غارت و کشته شدن و ننگ ناموس در جادههاى قزوین و جنگلهاى گیلان آواره اند و چقدرشان نفله شده و مردهاند در نتیجه این اوضاع، انگلیسیها که از قزوین در حال عقب نشینى بودند، تا رستم آباد جلو آمدند شاه ایران به عوض تغییر پایتخت به تجهیز قوا پرداخت تعرض را شروع نمود پس از دوبار عقب نشینى تا انزلى، مجدداً رشت را تصرف، اما هنوز نتوانسته اید تا رستم آباد پیشروى نمایید شعله آزادى تبریز در نتیجه این مخالفتها خاموش شد

نام سوسیالیست و بلشویک به حدى منفور شده که کسى حتى در خواب میل ندارد آن را بشنودحاجى شیخ محمد حسن و میرزا عبدالحسین خان را در انزلى دستگیر کردیدشیخ عبدالله خان در رشت شهید شد

من اگر چه در گوشه جنگل منزوى ام، لیکن از اوضاع جهان بى اطلاع نیستم و یک نمونهاش را که در کشور ما روى داده است، براى استحضارتان مى نویسم : انگلیسیها پیشنهاداتى به دولت ایران داده و جنگ با بلشویکها را به عهده گرفته اند پیشنهادات مزبور از این قرارند :

1 امضاء و اجراى قرار داد معروف (قرارداد 1919 م)

2 تشکیل پارلمانى از وکلایى که در دوره زمامدارى وثوق الدوله انتخاب شده بودند

3 تسلیم قزاقخانه به انگلیسیها و اخراج صاحب منصبان روس

کابینه مشیرالدوله این پیشنهادات را نپذیرفت و استعفا داد شاه قبول نموده، سپهدار رشتى را مأمور تشکیل کابینه و اجراى پیشنهادات مزبور نمود»([25])

در سوم اسفند 1299 ش، قزاقان ایرانى، به فرماندهى رضاخان از قزوین به تهران حمله برده، پایتخت را تصرف مى کنند کودتاى سوم اسفند را انگلیسیها طرح و رهبرى کرده بودند سید ضیاء که تمایلات شدید انگلیسى داشت، به نخست وزیرى و رضاخان به عنوان سردار سپه انتخاب مى شود احسان الله خان و خالوقربان به فومن مى آیند و با میرزا کوچک آشتى مى کنند کمیته جدید انقلاب به ریاست میرزا کوچک در مرداد 1300 ش تشکیل مى شود در این کمیته روسها هیچ پُستى ندارند قرار مى شود کمیته جدید انقلاب، هفتهاى یک بار در روستاى «ملاسرا» برگزار گردد میرزا کوچک در فومن به سر مى برد و شمارى اندک از جنگلیها باقى مى مانند گروهى از آنها شهید، زخمى یا دستگیر شده، و بسیارى هم رفاه را برگزیده، دست از جنگ مى کشند خالوقربان و حیدرخان عمواوغلى در پى توطئهاى دیگر براى کُشتن میرزا کوچک و به دست گرفتن قدرت بر مى آیند اما این بار میرزا پیشدستى کرده، توطئه را در نطفه خفه مى کند بدین سان میرزا کوچک با تعدادى انگشت شمار از یارانش به جنگلهاى انبوه گیلان پناه مى برد

رضاخان با تمام قوا در پى سرکوبى نهضت جنگل مى آید و رشت را از تصرف کردها بیرون مى آورد خالوقربان خود را به رضاخان تسلیم مى کند و به درجه سرهنگى مفتخر مى شود سید جلال چمنى و سید محمد تولمى نیز تسلیم مى شوند اینک رضاخان با همراهى نیروهایى که تاروپود جنگل را مى شناسند و سالیانى در کنار میرزا کوچکاند، به دنبال دستگیرى میرزا کوچک بر مى آید

پاییز 1300 ش بسیار زرد و فصل برگ ریزان بود یاران همه رفته بودند و میرزا تنها مانده بود تنها تنى چند از یاران وفادارش با او بودند میرزا در یکى از آخرین نامه هایش به یکى از دوستان مى نویسد :

«اِتّکاى من و همراهانم به خداوند دادگرى است که در بسیارى از این ممالک حفظم نموده است افسوس مى خورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعیت را نشناخته اند»

تنهاترین سردارِ نخستین سال قرن چهاردهم هجرى شمسى در سوگ یاران شهیدش چون ابر مى گریست او به یاد آخرین سردار شهیدش شیخ محمد خیابانى اشک مى ریخت میرزا در آذر 1300 ش به سوى کوههاى خلخال به راه افتاد تا بتواند در آنجا دوستان قدیمش را گرد آورد و دوباره قیام را آغاز نماید اما برف بى امان مى بارید شلاق بادهاى سرد کوههاى بلند گیلان بر صورت رنج کشیدهاش فرود مى آمد سرانجام سردار جنگل در یازدهم آذر 1300 ش در کوههاى گیلوا، جان به جان آفرین تسلیم کرد

پیکرش در زیر برف و بوران یخ زده بود ساعتى بعد به دستور خان طالش سرش را از تن جدا کرده، به رشت آوردند خالوقربان، یار دیروز میرزا سرش را به تهران آورد و به رضا خان تسلیم نمود سر میرزا را در گورستان حسن آباد تهران دفن کردند پس از آن، یکى از یاران میرزا، مخفیانه سرش را به رشت آورد، در کنار پیکرش در «سلیمان داراب» رشت به خاک سپرد([26])


[1] - سردار جنگل، ابراهیم فخرایى، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ یازدهم، 1366، ص 35

[2] - همان مدرک - قیام جنگل (یادداشتهاى میرزا اسماعیل جنگلى، خواهرزاده میرزا کوچک خان)، به کوشش اسماعیل رائین، ص 54

[3] - از آستارا تا استارباد، منوچهر ستوده، انجمن آثار ملى، ج 1، بخش 1، ص 259

[4] - قیام جنگل، ص 54

[5] - تاریخ معاصر ایران، کتاب نهم، ص 283

[6] - دایرةالمعارف تشیع، ج1، ص 181

[7] - سردار جنگل، ص 35 - تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکى، امیر کبیر، 1358، ج 1، ص 491 - سیاست دولت شوروى در ایران مع، منشور گرکانى، ص 30

[8] - تاریخ معاصر ایران، کتاب نهم، ص 283

[9] - آخوند خراسانى آفتاب نیمه شب، از مؤلف، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى، 1373، ص 60 - 78 - سیماى رشت، ازمؤلف، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى، 1373، ص 69 - 71

[10] - سردار جنگل، ص 40

[11] - آخوند خراسانى آفتاب نیمه شب، ص 88 - 92 - تاریخ هیجده ساله آذربایجان، احمد کسروى، امیرکبیر، 1357، ج 2، ص 476 - تاریخ بیست ساله ایران، ج 1، ص 491 - نامههایى از تبریز، ادوارد براون، ترجمه حسن جوادى، خوارزمى، 1351، ص 138 و 148 - کتاب آبى (گزارشهاى محرمانه وزارت خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران)، به کوشش احمد بشیرى، نشر نو، 1363 ص1429

[12] - سردار جنگل، ص 27 - 28

[13] - تاریخ معاصر ایران، کتاب نهم، ص284

[14] - روستایى واقع در شهرستان صومعه سر

[15] - نهضت جنگل و اتحاد اسلام (اسناد محرمانه و گزارشها)، به کوشش فتح الله کشاورز، سازمان اسناد ملى ایران، چاپ اوّل، 1371

[16] - سردار جنگل، ص 56، 58

[17] - همان مدرک، ص 73 - 75

[18] - بزرگمردى از تبار جنگل، ص 136 - 137

[19] - سیاست دولت شوروى در ایران، ص 36خاطرات سیاسى فرخ، سید مهدى فرخ (معتصمالسلطنه)، امیر کبیر 1347، ص 34 - 36

[20] - سیاست دولت شوروى در ایران، ص 36 و 37ایران در جنگ بزرگ، مورخالدوله سپهر، ص 389سردار جنگل، ص 153

[21] - قیام جنگل، ص 48

[22] - سردار جنگل، ص 217 - 220ایران در جنگ بزرگ، ص 388

[23] - سردار جنگل، ص 233 - 244

[24] - همان مدرک، ص 291

[25] - همان مدرک، ص 320 - 325

[26] - همان مدرک، ص 329 - 391تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، عبدالله مستوفى، کتابفروشى محمد على علمى، 1325، ج 3، ص 124 - 125تاریخ عصر حاضر (حیات یحیى، ج 4) یحیى دولت آبادى، کتابفروشى ابن سینا، 1331 تهران، ص 154 - 162 و 279ایران در جنگ بزرگ، ص 391 - 396

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام یونس
نام خانوادگی کوچک خان جنگلى
نام پدر میرزا بزرگ
نام معروف میرزا کوچک خان جنگلى، کوچک خان
تاریخ تولد (شمسی) 1260
تاریخ تولد (قمری) 1298
مکان تولد ایران،گیلان،رشت
تاریخ فوت (شمسی) 1300/9/11
تاریخ فوت (قمری) 1340/4/2
مکان فوت ایران،گیلان،رشت
مکان دفن ایران،گیلان،رشت

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS