5 فروردین 1396, 7:55
سازنده ویژه برنامه های تلوزیونی در هر زمانی به چند مسئله باید واقف باشند: موضوع برنامه، نوع مخاطب و حس و حالی که او حین تماشای برنامه دارد و هدف از ساخت آن ویژه برنامه.( مراجعه کنید به کتاب مفاهیم و اصطلاحات برنامه سازی سیما: چشم اندازی بر واژگان تخصصی تلویزیون پیوست دوم کتاب: روند تهیه برنامه تلوزیونی) ذکر این موارد از آن روست تا چند نکته درباره ویژه برنامه های لحظه تحویل سال صدا و سیما گفته شود. ویژه برنامه هایی که به گفته عواملی همچون احسان علیخانی در همان ویژه برنامه تحویل سال شبکه سه، از روزها قبل آنها را به تکاپو واداشته تا به بهترین شکل ساخته شوند. در این بین هر شبکه ای سعی می کند گوی سبقت را از دیگر شبکه ها ربوده و مخاطب بیشتری را به سمت خود بکشد. مولفه هایی همچون دکور، محل برگزاری، مجری، نحوه اجرا، ترتیب و توالی آیتم ها و همچنین مهمانهایی که دعوت می کنند دلایل کامیابی یا ناکامی برنامه ای از این دست است. امسال هم چند ساعتی قبل و چند ساعتی بعد از تحویل سال اغلب شبکه های تلوزیونی برنامه های روزانه خود را تعطیل کرده و به حالت فوق العاده در آمده بودند تا لحظه با شکوه تحویل سال و آغاز بهار را به صورت زنده جشن بگیرند و شادی را به مردم تزریق کنند. اما آیا در این راه موفق بوده اند؟ برای جواب این سوال باید به برخی مولفه های این برنامه ها در همین امسال توجه کرد. قبل از هر چیز باید به محدودیت هایی اشاره کنیم که ریشه در اعتقادات مردم ایران و مناسبات فرهنگی و بعضا سیاسی سرزمین ما دارد و این اجازه را نمی دهد که ویژه برنامه های تحویل سال شبکه های ماهواره ای را با شبکه های داخلی مقایسه کنیم. با وجود این، شادی کردن و ارائه درست و منظم یک برنامه تلوزیونی و خلاقیت در نوع اجرا هرگز در خطوط قرمز مردم و حکومت نبوده و نمی توان تمام ناکامی ها را به گردن محدودیت ها انداخت. در این متن با احترام به تمام زحماتی که عوامل این ویژه برنامه ها کشیده اند به صورت خیلی کوتاه به چند مولفه از ویژه برنامه های نوروزی می پردازیم تا مشخص کنیم در برخی زمینه ها عملکردشان خوب نبوده است
با یک نگاه سریع می شد فهمید تمام برنامه های نوروزی در استودیوها و فضاهای بسته اجرا می شود. برنامه هایی که قرار است برای رسیدن بهار و زنده شدن طبیعت باشد همگی در فضاهایی بسته و خفه برگزار می شود با دکورهایی که یا آنقدر ساده گرفته اند که انگار نه انگار عید است مانند دکور برنامه ویژه سال تحویل شبکه دو با اجرای پژمان بازغی(استفاده از بازیگرها به عنوان مجری برنامه اینچنینی خودش بحثی طولانی و مفصل می طلبد) یا مثل دکور برنامه شبکه سه با اجرای احسان علیخانی که با تصاویر مجازی سبزه های تیره در پشت سر، فضایی شلوغ و سرسام آور و مصنوعی درست کرده اند. فضایی که بیش از زیبایی، به صرفه اقتصادی اش فکر کرده اند و در نهایت از تصاویر آماده روی نمایشگرها استفاده شده تا بتوانند در کنار همان تصاویر پیام های بازرگانی هم پخش کنند. در اینجا هیچ اصراری به هزینه زیاد برای دکور نیست اما استفاده از نمایشگر به جای دکور واقعی، این امکان را به سازنده برنامه داده تا هر چند دقیقه یکبار تصاویری همچون تبلیغ اپراتورهای تلفن همراه را نمایش دهد و ناگفته پیداست دکوری که دائما جای خود را به تبلیغات بدهد دیگر دکور نیست و صحنه ای که قرار است بخشی از بار فضاسازی برنامه را حمل کند یک تصویر متحرک بی تاثیر می شود. شبکه های دیگر از جمله شبکه یک یا چهار یا پنج هم در نهایت کار را با یک سبزه و تنگ ماهی تمام کرده و زیاد خودشان را به زحمت نینداخته بودند. این راحت طلبی و سهل انگاری و بی سلیقگی ها در برنامه سازی، در نهایت به اینجا منجر می شود که اگر کسی نداند برنامه ای که می بیند چه مناسبتی دارد. خود برنامه هم غیر از تکرار مداوم نزدیک شدن لحظه تحویل سال، اطلاعات زیادی به آن فرد نمی دهد.[1]
در تمام شبکه ها مهمانها اغلب هنرمندان و بازیگران خود صدا و سیما هستند و در میان آنها معدود اهالی موسیقی و ورزش مخصوصا فوتبال هم دیده می شود. حتی مجری های معمولی شبکه ها هم به حاشیه رفته اند وبرای اجرای برنامه ها از بازیگران استفاده می شود. انگار چشمه زمینه های دیگر خشکیده و فرد یا افرادی در آن زمینه ها وجود ندارند که بشود در چنین برنامه هایی از آنها استفاده کرد مثل اهل ادبیات، اهل فرهنگ و هنرهای تجسمی و زمینه های بی شماری که نمی شود از همگی نام برد. یکی از استفاده هایی که می شود از این نوع برنامه ها کرد معرفی برخی شخصیت هایی است که به دلایل مختلف ناشناخته مانده اند اما لازم است مردم آنها را بشناسند. به عنوان مثال افراد مهم در گذشته سال 95 تنها به فهرست معدود ادم های سرشناس محدود می شود. اما افراد زیادی هم بوده اند که در لایه های کمتر ناشناخته جامعه به مملکت خدمت کرده اند اما هرگز یادی از آنها نمی شود. درگذشتگانی همچون منوچهر ستوده که از بزرگترین پژوهشگران و ایران شناسان مملکت بود و یا خانم قندهاری که موسس آسایشگاه معلولان کهریزک بوده و مرحوم پروفسور سیف الدین نجم آبادی زبان شناس شهیر ایرانی و مصطفی کمال پورتراب تئوریسین مشهور موسیقی ایران و البته فرهنگ شریف که از بزرگترین نوازندگان تار بود و اسامی زیادی که برخی از این اسامی حتی شهرت بالایی نیز در اهالی رشته خود دارند اما عدم اطلاع رسانی درست و به موقع صدا و سیما، باعث غبارگرفتن اسم و متعاقبا فراموشی جمعی آنها می شود. ویژه برنامه های زمان تحویل سال یا زمان افطار و برنامه هایی از این دست، فرصت بسیار خوبی است برای فرهنگ سازی. چون به دلیل زمان پخششان و نه به دلیل کیفیت آنها، فی نفسه مخاطب بسیار زیادی دارند و جا دارد از ظرفیت این برنامه ها استفاده شود اما صدا و سیما به جای استفاده از این ظرفیت ها، از شخصیت های تکراری و اغلب بدون پشتوانه فرهنگی و علمی می خواهد با حرفهای بی مورد و بی دلیل در پی پرکردن زمان برنامه هاست. در این میان ویژه برنامه شبکه چهار و محمد صالح علاء با دعوت از کسانی همچون مجید انتظامی و بهاءالدین خرمشاهی و علیرضا قربانی از دیگر شبکه ها متفاوت بود که این تفاوت در ذات و رویکرد شبکه چهار است.
اما سوای خود مهمانها صحبت هایی که بین آنها و مجری ها در می گیرد بسیار جالب است مثل صحبت ها و شوخی های شخصیای که رضا رشیدپور و فرزاد حسنی و احسان علیخانی با هم می کنند که فقط برای خود آنها مفهوم است و بعد زمان زیادی از برنامه به این می گذرد که مهمانها درباره آینده شغلی خود صحبت کنند- سوالی تکراری در همه شبکه ها-بعید به نظر می رسد در فاصله یک ساعت مانده به تحویل سال برای کسی جالب باشد بداند مثلا رضا رشیدپور در شبکه اینترنتی چه برنامه ای خواهد داشت.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. این ضرب المثل قدیمی بسیار درست و به جا است مخصوصا درباره برنامه های مناسبتی. همانطور که توقع نداریم که در مراسم عزاداری کسی لطیفه تعریف کند و شادی کند همانطور هم توقع می رود که در لحظات شادی، از احساسات مردم سوء استفاده نشده و با یادآوری برخی غم ها و بعد سکوت کردنها و بغض کردنها، اندوه را به دل آنها تزریق نکنند. این مسئله به میزان بالایی در این برنامه ها دیده می شود. احسان علیخانی هر لحظه آمادگی این را دارد که برنامه زنده، هر چند که مربوط به نوروز و شادی باشد، را تبدیل به محل غم و اندوه کند و یا صحبت های خانم پانتهآ بهرام و بغض بی دلیلی که در مقابل یک سوال معمولی می کند و صحنه هایی از این دست که بسیار بودند.اینها نشان از نداشتن استراتژی در شادی است و نبودن نویسنده خوب در پشت صحنه، که هم صحبت ها و هم رویه اجرای برنامه ها را از قبل نوشته و آماده کرده باشد. نبودن نویسنده باعث می شود که برنامه ها به سمت اجرای بداهه برود و همه کار به دوش مجری باشد- شاید از همین روست که دستمزد مجری در برنامه های تلویزیونی بسیار بیشتر از سایر عوامل است- گویی در این برنامه ها شاهد مهمانی خصوصی عده ای هستیم که به ما نیز اجازه دیدن این مراسم را داده اند. در نهایت می توان گفت حضور یک نویسنده خلاق و توانا می تواند مسیر درست و شکل جذابی به برنامه های نوروزی و دیگر برنامه های این چنینی بدهد.
[1]. منظور از اطلاعات، تکرار کلمات و یا ذکر تاریخجه نیست بلکه یک دریافت نظام مند از کلیت موضوع است که سطح تحلیل مخاطب را بالا ببرد. به عنوان مثال در شبکه بی بی سی جهانی برنامه ای تحت عنوان ارایشگران پخش می شود. این برنامه کوتاه هر بار به سراغ یک ارایشگاه در انگلستان می رود و هربار یک موضوع و یا اتفاقی را پرداخت می کند که به زیست آرایشگری مربوط می شود و می تواند به کلیت معنای زندگی در ذهن مخاطب کمک کند. به عنوان مثال مرد ارایشگری را تصور کنید که خودش موهای همسرش را کوتاه می کند. اما این زن دچار سرطان می شود و به جهت عوارض شیمی درمانی همه موهایش را از دست می دهد. حال این زن بهبود یافته است و شوهر باز در حال اصلاح کردن موهای همسر خود است. در واقع این یک بسته اطلاعاتی نظام مند و هدفمند است که از داده های کوچک در ساحت های مختلف یک پیکره واحد می سازد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان