تشيع در بحرين
محمدرضا بندرچی
مقالهای که در پیش رو است، به بررسی چگونگی ورود اسلام به بحرین و نقش علما و دانشمندان بحرینی در ترویج و گسترش معارف دینی خصوصاً تشیع اختصاص دارد.
از آنجایی که این منطقه مهم و باستانی از سابقه تاریخی و تمدنی زیادی برخوردار است، همواره محل رویش واقعههای مهم اجتماعی، دینی، سیاسی و... بوده است که یکی از این امور، حضور دائمی علما و روحانیون مسلمان و نقش آفرینی علمی و سیاسی آنها است؛ به طوری که میتوان به جرات ذکر کرد که در کمتر معرفتی از مجموعه علوم اسلامی میتوان از علمای بحرینی اثری ندید. لذا این اهمیت که معلول عوامل خاصی است، باعث شده نقش این حوزه اسلامی بسیار پررنگ باشد. در این نوشتار به مبانی و چگونگی نمو و رشد معرفت دینی و نیز ارائه نمونههایی از این دانشوران پرداخته شده و در پایان به تعامل فرهنگی منطقه بحرین و ایران اختصاص یافته است.
1- مبانی گسترش اسلام و تشیع در بحرین
منطقه بحرین از دیرباز یکی از حوزههای مهم علمی اسلام بوده است و مسلمانان از نقاط مختلف، جهت دانش اندوزی به این سرزمین دانش مهاجرت میکردهاند و این دانش دوستی به حدی بوده است که حتی افرادی عامی مثل کشاورزان، کارگران، ماهی گیران، غواصان و... نیز در کنار شغل خود به علم آموزی میپرداختند و در مجالس علمی شرکت کرده و در حد توانایی خود بهره علمی میگرفتهاند؛ اما نکتهای که در مورد آن باید به جست وجو پرداخت، این است که شروع نهضت علمی اسلام و گرایش مردم این دیار به اهل بیت(ع) از کجا است و تطور آن چگونه است.
با طلوع رسالت حضرت ختمی مرتبت محمد(ص) و گسترش دین مبین اسلام درسرتاسر جزیره العرب و نواحی اطراف آن، بحرین نیز از این تابش خورشید محمدی بی بهره نماند و میتوان گفت که از همان قرن اول هجری معرفت دینی به این ناحیه رسوخ کرد.
چنان که در تاریخ مسطور است، با گسترش دین اسلام و رسیدن آوازه مبارک رسول خدا(ص) به بحرین، هیئتی بیست نفره به رهبری منذربن عائذ مشهور به آشج (که قبلاً مسلمان شده بود)، در سال هشتم هجری به مدینه مشرف شدند و به خدمت رسول خدا(ص) رسیدند. پیامبر اکرم به گرمی از آنان استقبال کرد و درباره آنها فرمودند: «مرحبا بوفد قوم لاخزایا و لانادمین.»
سپس به انصار فرمودند: ای گروه انصار! برادرانتان را گرامی دارید که آنها شبیهترین مردمان به شما در دین اسلام هستند!
هیئت مزبور نیز عرض کردند: ای رسول خدا، ما بدون جنگ، در صلحایم و بدون عصیان، مطیع شماییم؛ لذا درخواست داریم تا نامه ای به ما دهید که نزدمان باشد.
پیامبر اکرم این درخواست آنان را به طلب بیعت تفسیر کردند و فرمودند: آیا از طرف خود و قومتان با من بیعت میکنید؟ و آنان پاسخ دادند: بله، ای رسول خدا! شما میدانید که مردان نسبت به دینشان از هرچیزی متعصبترند، لذا ما از طرف خودمان و همه کسانی که ما را به جانب شما گسیل داشتهاند با شما بیعت میکنیم و هر آن کس که به اسلام بگرود از ما است و هر کس منکر آن باشد، با او میجنگیم.
بعد از این واقعه، حضرت آنان را در خانه «رمله بنت الحارث» جای داد و آنان حدود ده روز در آن مکان توقف کردند و در این حین اشج از پیامبر اکرم احکام و عقاید و معارف اسلام را فرا گرفت و اعضای هیئت نیز آیاتی از قرآن کریم را حفظ نمودند و سپس با هدیهای گرانبها به نام اسلام به جانب مردم خویش برگشتند تا آنان را از جهالت نجات بخشند.
یک سال بعد از بازگشت این گروه، هیئتی دیگر متشکل از چهل مرد به رهبری جارود بن معلی عبدی به جانب مدینه روان شد. در بین این گروه حکیم بن جبله عبدی که بعدها از پیروان مولا علی(ع) قرار گرفت و در جنگ جمل در رکاب حضرت شهید شد نیز وجود داشت. «جارود» که از بزرگان قبیله خود در جاهلیت به شمار میرفت، در مدینه نزد رسول الله(ص) باقی ماند و پس از فراگیری معارف اسلامی به بحرین بازگشت.2
با این ترتیب از همان ابتدای ظهور دین اسلام معرفت و دانش این دین الهی توسط مسلمانانی که شرحشان رفت، به این سرزمین اسلامی راه پیدا کرد و مساجد، کانون نشر حقایق اسلام گردید.
این توجه به علم و دانش در زمان حیات شریفه صادقین (علیهما السلام) رو به رشد بیشتری گذاشت؛ و لذا مردم این دیار به واسطه علما و رجالی که در عصر رسول الله(ص) و نیز امیرالمومنین علی(ع) به آنجا هجرت کرده بودند، گرایش زیادی به اهل بیت و معارف صادر از ناحیه آنها پیدا کردند، به حدی که میتوان بحرین را یکی از کانونهای مهم تشیع در آن زمان دانست. مرحوم شهید قاضی نورالله شوشتری در مجالس المومنین مینویسد: «تشیع مردم بحرین و نواحی آن مثل قطیف و احسا از قدیم الایام بارز و شایع بوده است و میتوان منشا این تحول را نیز لطف الهی دانست که شامل مردم آن دیار شده است. از جمله علتهای این گرایش را نیز میتوان حضورآبان بن سعید به عنوان عامل حکومت در صدر اسلام در این منطقه دانست، چرا که وی یکی از دوستداران و پیروان مولاعلی(ع) بوده است. علاوه بر این، مدتها نیزعمربن ابی سلمه فرزند ام سلمه (رضوان الله علیهم) همسر رسول خدا(ص) در آنجا سمت عاملیت داشته است و چنان که میدانیم، وی نیز از شیعیان حضرت علی(ع) بوده و تشیع را در آنجا رواج داده است.
همین حب اهل بیت (علیهم السلام) باعث شده بود که در زمان حکومت غاصب اموی مردم با آنان از سر معارضه درآیند، چنان که در عصر امامت حضرت حسن مجتبی(ع) مردم بحرین صراحتا با حکومت منصوب از جانب امویها از در معارضه برآمدند و جز در زمانهایی اندک که امویها با قوه تیغ و شمشیر، اراده خود را تحمیل بر آنها میکردند، مردم به تشیع و حب اهل بیت، وابستگی کامل داشتند.
از جمله معارضههای اهل بحرین با حکومتهای غاصب حق اهل بیت میتوان از موارد ذیل نام برد:
1- در سال 56 هجری قبیله بکر بن وائل با عمال حکومت اموی به جنگ و نزاع برخاستند.
2- در سال 76 هجری بین خوارج و قبیله بنی عبد قیس جنگی شدید رخ داد.
3- در سال 17 هجری با عبدالملک بن مروان درگیری رخ داد.
4- در سال 28 هجری نیز با حجاج بن یوسف ثقفی به نبرد برخاستند.
لذا شاید بتوان گفت که اهالی بحرین در طول تاریخ اسلام همواره با حکومتهای غاصب و غیرشرعی درحال معارضه بودهاند و هیچ گاه آنها را نپذیرفتهاند.
به طور کلی حاکمان و علمای دوستدار اهل بیت با تبلیغ راه و رسم ائمه اطهار (علیهم السلام)، عامه مردم را به شیوه علوی سوق دادند و این امر در عصر صادقین (علیهماالسلام) هم از نظر عملی و نیز از جهت علمی به اوج خود رسید و بدین لحاظ منطقه بحرین مهد علم و علمای بزرگ شد.
2- پیشینه علمی بحرین
برای آشنایی خوانندگان با این پیشینه علمی باید گفت که بسیاری از راویان احادیث و نیز عالمان صدر اسلام از این ناحیه برخاستهاند. به عنوان نمونه میتوان از: رشید هجری، صعصعه بن صوحان، زیدبن صوحان و فرزندش سیجان بن صوحان، حکیم بن جیله عبدی، اصبغ بن نباته، اعین بن ضیعه، اعود بن بنان تمیمی، جاریه بن قدامه و... نام برد که همگی این بزرگواران از یاران با وفای مولا امیرالمومنین علی(ع) هستند و بعضی شان نیز در جنگهای آن حضرت در کنار آن وجود مبارک جانفشانی کردهاند.
علاوه بر این بزرگواران میتوان از شیخ نصیر بحرانی (م: 87 هجری) که راوی احادیث رسول الله(ص) از طریق جابر بن عبدالله انصاری، صحابی معروف پیامبر است، نام برد. فرزند وی نصر بحرانی نیز از جمله رواتی است که شیخ مفید در کتاب امالی از وی احادیث متعددی نقل کرده است. محمدبن سهل بحرانی نیز از روات دیگری است که شیخ صدوق در علل الشرایع از وی نقل حدیث کرده است.
در همین زمینه نیز میتوان از شیخ عبدالله ذهبه (م 821 هـ) که بین قرن اول و دوم هجری یعنی عصر صادقین میزیسته، یاد کرد که از روات مهم امامیه است.
از دانشوران بحرینی در پایان قرن سوم و ابتدای قرن چهارم هجری میتوان از افراد ذیل نام برد:
1- شیخ علام البحرانی (م، 803 هجری) نویسنده کتاب الامامه و المعجزات: از این دانشمند، شیخ مفید در آثار خود به نیکی یاد کرده است.
2- فقیه بزرگوار، ابن شریف اکمل بحرانی که از «سید مرتضی، علم الهدی» روایت حدیث کرده است و ذکر لقب شریف برای وی بیانگر آن است که از سادات علوی محسوب میشود.
3- لغوی بزرگ، فقیه، متکلم و ادیب مبرز، ناصرالدین راشد بن ابراهیم بن اسحاق بحرانی (م: 506 ق).
4- شیخ قوام الدین محمدبن محمد البحرانی.
که هر دوی این دانشوران از سید فضل الله راوندی (م: 365 ق) روایت حدیث کرده اند.
از علمای قرن ششم به بعد نیز افراد ذیل قابل توجهاند: 1- شیخ کمال الدین احمدبن علی بن سعیدبن سعاده بحرانی(م:276ق)
وی رسالهای در علم نگاشته که توسط خواجه نصیر طوسی شرح گردیده است و همین دقت خواجه طوسی بیانگر مکانت والای علمی رساله است.8 عظمت مقام دانش این عالم به حدی است که علمای بزرگی چون شیخ الطائفه طوسی، شیخ عبدالله سماهیجی، شیخ یوسف بحرانی (در لولوه البحرین) و علامه خوانساری(در روضات الجنات) او را به حد عالی ستودهاند.
5- شیخ علی بن سلیمان البحرانی (م996 قمری) که یکی از فقهای بزرگ بحرین محسوب میشود و در علوم فلسفی نیز تضلع داشته است.
در قرون بعد از ششم نیز دانشوران ذیل قابل ذکرند:
1- جمال الدین احمدبن عبدالله بن محمدبن علی بن حسن، معروف به ابن متوج بحرانی(م:028ق) صاحب کتاب منهاج الهدایه فی شرح الاحکام الخمسمائه. وی ازنظر علمی از مکانت والایی برخوردار است و تالیفات متعددی به وی منسوب میباشد.
2- شیخ ناصربن متوج، فرزند برومند ابن متوج نیز جزء علمایی است که او را ازنظر حدت ذهن و ذکاوت ستودهاند.
3- سیدحسین بن حسن غریقی (م: 1001ق) که به زهد و تقوا مشهور بوده و کرامات زیادی به وی منسوب است.
4- شیخ احمدبن مخدم بحرانی که ازنظر زهد و تقوا و عبادت زبانزد مردم بوده است. علامه رجالی شیخ حرزالدین عالم بزرگ بحرین از شاگردان این عالم مکرم میباشد.
5- سیدماجدبن هاشم صادقی بحرانی (م: 8210 یا 2201 ق) از محدثین مهم بحرین است. وی اولین کسی است که علم الحدیث را در شیراز ترویج نموده است.
6- شیخ زین الدین علی بن سلیمان بحرانی (م 4601 ق) محدث مهم بحرین که از مقام مرجعیت نیز در آن دیار برخوردار بوده، دانشمندی است که او را اولین مروج حدیث و علوم آن در بحرین شمردهاند، لذا به وی لقب ام الحدیث دادهاند.
7- سیدهاشم توبلی بحرانی صاحب نفسیر بزرگ البرهان رجلی است که آوازه اش همه گیر است. وی علاوه بر تالیف دهها کتاب علمی به داشتن کرامات نیز مشهور بوده است.
8- شیخ سلیمان ماحوزی مشهور به محقق بحرانی (م: 1211ق) نیز از دانشمندانی است که در حفظ و دقت مطالب، سرعت انتقال آن و زبردستی در مناظرات و شیرین سخنی جزء عجایب آن دیار محسوب میشود.
البته اینها تعدادی از دانشوران بحرین اند، وگرنه چنانچه بخواهیم همه مردان علم و معرفت این دیار را برشماریم، به مجالی وسیع نیاز است.
مهم ترین بیتهای علمی معروف در بحرین را میتوان به شرح ذیل ذکر کرد:
آل ابی شبانه، عصفور، غریفی، بلادی، التاجر، التوبلی، الدرازی، ستری، صادقی، عریض، آل طعان، عسکری، قارون، ماحوزی، مقابی، متوج، کتکانی.
به این ترتیب درمی یابیم که منطقه بحرین ازنظر علمی، حوزه ای مهم است و حتی قبل از ظهور اسلام نیز ازنظر ادبی دارای ادبا و شعرای متعددی بوده است. با دقت در آثاری که در پیرامون این حوزه اسلامی نگاشته شده، اهمیت موضوع، روشنتر میشود.
شیخ علی بلادی در کتاب «انوار البدرین» که درباره تاریخ بحرین است، آورده است که در برههای از زمان حدود 450 مجتهد در بحرین میزیسته اند و این تعداد غیر از طلاب معمولی علوم دینی بوده است.
او از قول بعضی از علمای بحرین نقل میکند که: علمای بحرین ازنظر تقوا و عدالت و زهد نیز سرآمد بودهاند، به طوری که در بعضی از اوقات در مسجد خمیس حدود سیصد عالم دینی به نماز جماعت حاضر میشدهاند.
صاحب روضات الجنات هنگامی که درصدد بیان حالات شیخ محمد خطی بحرانی است، مینویسد: اهالی بحرین از قدیم الایام شیعی بوده و در امور دینی نیز بسیار معتقد و متعبد بوده اند. از این دیار علمای زیادی برخاستهاند. رشید هجری که هم پایه میثم تمار است و از کسانی است که از اصحاب سر مولا علی(ع) بوده، منسوب به هجر میباشد که شهری بزرگ در انتهای جزیره بحرین است.
3- تعامل علمای بحرین با ایران
زمان حکومت صفویه که پادشاهانی شیعی مذهب بودهاند، اوج شکوفایی علوم و معارف دینی با رنگ شیعی در ایران است. این حاکمان علاوه بر تقویت علمای ایران، با دعوت از دانشمندان شیعی مذهب که در لبنان و دیگر بلاد اسلامی میزیستند، توانستند گروهی مهم از دانشوران امامیه را گرد آورند تا با حمایت مادی از آنان به گسترش فرهنگ شیعی بپردازند. مهاجرت علمایی مثل محقق کرکی، شیخ حسین جبل عاملی، والد شیخ بهایی از لبنان به ایران مشهورتر از آن است که به ذکرش بپردازیم، ولی در این بین بحرین که منطقه ای غنی از حیث عالمان متقی است، نقش مهمی ایفا کرده است.
«شیخ عبدالله» فرزند «نورالدین بحرانی» از شاگردان علامه مجلسی (م: 1110ق) است که در بحرین مدفون است. وی سالیان زیادی نزد آن استاد بزرگ شاگردی کرده و ثمره این تحصیلات مجدانه، تالیف کتابی مهم به نام «العوالم جامع العلوم و المعارف و الاحوال، من الآیات و الاخبار و الاقوال» میباشد. به گفته «میرزا هاشم خراسانی» صاحب «منتخب التواریخ» این اثر در مقیاس چاپهای سنگی قدیم حدود یکصد جلد است و در طبع جدید بالغ بر 600 جلد خواهد شد که از نظر کمیت بسیار بیشتر از موسوعه بحارالانوار میباشد و چه بسا از نظر کیفی حاوی مطالبی بیشتر از بحار نیز باشد، چرا که وی پس از مطالعه بحارالانوار به تدوین کتاب مزبور پرداخته، فلذا باید حاوی مطالبی باشد که در آن کتاب مهم نیامده است.
بحرانی از کسانی است که علامه مجلسی را در تالیف بحار مساعدت نموده است. نویسنده اعیان الشیعه مینویسد که تا مجلد 45 این کتاب را دیده است. جد مولف مزبور یعنی شیخ محمدحسن بن شیخ حسین عصفور (که در بحرین به شهادت رسید) از بحرین به بوشهر مهاجرت میکند و در زمان قیام مردم تنگستان علیه انگلیسیها (1919-1291م) همراه مردم آن دیار بر ضد این قوای استعماری میجنگد، به طوری که در کتابهای تاریخ قیام مزبور، از وی به «مجتهد بحرانی» تعبیر میشود.41
وجود مرکزیت تشیع در ایران و حمایت حکومت از علما، باعث شد که دانشوران شیعی بحرین برای کسب علم و گسترش آن به ایران سفر کنند. برای نمونه: شیخ علی بن جعفر قدمی (م:1311ق) به کازرون، شیخ احمد بن صالح الدراری (م:4211ق) و شیخ عبدالله بن علی البلادی (م:8411) به شیراز آمدند که مدفن دانشور اخیر در جوار حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) قرار دارد. سیدعبدالله بن سیدعلوی بلادی به بهبهان آمد و در همان شهر نیز وفات کرد و اکنون بازماندگان وی در بوشهر و نجف اشرف حضور دارند. علامه ابی البحر الخطی (م:8201ق) به اصفهان، سیدماجد بن هاشم بحرانی (م:2201ق) به شیراز آمدند، شیخ حسن العصفور، شیخ محمدعلی العصفور نیز در بوشهر رحل اقامت افکندند و به نشر تراث ائمه اطهار(علیهم السلام) پرداختند، به طوری که امروز مقابر زیادی از سادات و علمای بحرین در شهرهای بهبهان، اصطهبان، فسا، بوشهر، کازرون و مناطق جنوبی فارس وجود دارد که زیارتگاه مردم است و به علت زهد و تقوایی که مدفونین آن داشتهاند، مردم بدانها عشق میورزند.