كلمات كليدي : تاريخ، روش تحقيق تاريخي، تبيين تاريخي، پژوهش تاريخي، منابع تاريخي، نقد دروني و بيروني
نویسنده : ميثم اميد علي
واژه Research در لغت بهمعنی پژوهش، تحقیق، تتبع، جستجو، تجسّس، کاوش، پژوهیدن و پژوهش کردن و Historic بهمعنای تاریخی، مشهور، معروف و مبنی بر تاریخ است.
تحقیق تاریخی، از آن دست تحقیقاتی است که بر موضوعی معین که در گذشته و در یک مقطع زمانی مشخص اتفاق افتاده، صورت میگیرد. از آنجا که در فاصله دو زمان مشخص در گذشته، رویدادهایی بهوقوع پیوسته و ابزاری تکمیل گشته است، بنابراین تلاش محقّق در روش تاریخی بر آن است که حقایق گذشته را از طریق جمعآوری اطلاعات، ارزشیابی و بررسی صحّت و سقم این اطلاعات، ترکیب دلایل مستدل و تجزیه و تحلیل آنها، بهصورتی منظّم و عینی ارائه کند و نتایج پژوهشی قابل دفاع را در ارتباط با فرض یا فرضهای ویژه تحقیق نتیجه بگیرد.[1]
لعه بیواسطه آنها نیست و راهی جز مطالعه با واسطه آنها وجود ندارد.
البته پدیدههای تاریخی با اینکه به گذشته تعلق دارند، حیات مجدد نمییابند، گرد روزگار یافتهاند و در ابهام جای دارند، لیکن با محققی با شوق و تیزهوش گفتگو میکنند، او را به شوق و حرکت وامیدارند.
اصول اساسی[5]
در استفاده از روشهای تاریخی چند اصل اساسی مورد توجه است:
1. اصل نسیان یا خود فراموشی و بیطرفی؛ این اصل، در برابر خودمیانبینی قرار دارد. که به چند صورت محقق میشود:
الف) فرازمانی؛ محقّق باید ارزشهای زمانه خود را بر زمان تحقیق تحمیل نکند.
ب) فراغت ارزشی؛ باید از ارزشهای خاص ذهنی خود آگاهی یابد و از تحمیل آنان به موضوع تحقیق اجتناب ورزد.
ج) فرامکانی؛ تحقیق تاریخی، معمولا بهنوعی تمایز مکانی را بههمراه دارد. بههمین جهت باید به ضرایب تأثیر مکان بر ارزشها، مراسم، عادات و ... توجّه داشت.
2. اصل تأمل و شکگرایی مثبت؛ محقّق باید در پذیرش دادهها بهصور مختلف تأمل ورزد و در این راه، از عوامل بسیاری مثل عقل سلیم و شناخت نویسنده مدد گیرد.
3. اصل استقرا؛ محقق در اسناد گوناگون غور میکند، جزء جزء حوادث را شناسایی مینماید و در هر گام، احتیاط را نصبالعین خود میسازد؛ تا در نهایت به شناخت جامع دست یابد.
4. اصل جامعیت، بازساخت کلی؛ هر حادثه، در درون مجموعهای یا شبکهای علّی جای یافته و در آن معنی پیدا میکند. شناخت مجموعه، بدون شناخت هریک از عناصر ممکن نیست. همچنانکه شناخت هر حادثه جزء در کل یا مجموعه بهدست نمیآید.
مراحل تحقیق تاریخی[6]
مطالعه تاریخی سه گام مقدماتی و دو گام اساسی دارد (سه گام نخستین آنگونه که در سایر مطالعات وجود دارد است):
1. صورتبندی مسئله؛ در این مرحله مقدماتی به این میپردازیم که چه مسألهای را باید حل کنیم؟ و به چه مسألهای باید بپردازیم؟
2. تدوین فرضیه؛ باید محقق، مقدمتا بیان کند که چه فرضیهای را برای شروع تحقیق مد نظر قرار داده است؟
3. نقد منابع و اسناد؛ محقق قبل از پرداختن به تحقیق ناگزیر از نقد و بررسی منابع و اسناد است.
4. توصیف تاریخی؛ در مقام توصیف، به این میپردازیم که این پدیده تاریخی یا دیدگاه مورد مطالعه، کی، کجا، در چه موقعیّتی، چگونه، بهوسیله چه کسی یا کسانی و به چه صورتی ظهور یافته است؟
مورخ در این مقام، محتاج اسناد و مدارک است. توصیف، لزوما کشفی نیست بلکه غالبا مورّخ ناچار از بازسازی است و این، صعوبت توصیف تاریخی را نشان میدهد. هرچند توصیف دقیقتر باشد مراحل بعدی کاملتر میگردد. به هر روی، آغاز مطالعه تاریخی، توصیف دقیق و فراگیر همه ابعاد و مبتنی بر اطلاعات قابل وثوق از نحوه ظهور حادثه است. محقق در مقام توصیف، غالبا با سه مسأله عمده توصیف ظهور، تطور و وضعیت نهایی حادثه تاریخی مواجه است.
5. تبیین تاریخی؛ پس از تکمیل مقام توصیف، انتظار میرود محقّق در مقام تبیین حادثه نیز برآید. تبیین، بیان علّت وقوع حادثه یا تطوّر آن در پرتو قانون کلی است. در مقام تبیین نیز مانند توصیف، سه مسأله عمده تبیین ظهور، تطوّر و وضعیت حادثه تاریخی وجود دارد.
علمی بودن تحقیق تاریخی[7]
درباره علمی بودن یا غیر علمی بودن روش تحقیق تاریخی، نظرات مختلفی ارائه شده است. در زیر به دلایل دو گروه مخالف و موافق میپردازیم:
نظرات مخالف؛
1. با توجه به اینکه یکی از ویژگیهای علم، قابلیت پیشبینی آن است. محققان تاریخی اغلب نمیتوانند براساس وقایع گذشته، تعمیم ها یا پیشبینیهایی را برای آینده نتیجه بگیرند. زیرا وقایع و حوادث گذشته، اغلب بدون برنامه حاصل شدهاند یا آنچنانکه در برنامه بوده است، صورت نیافتهاند.
2. محققان تاریخی، در بیشتر موارد بر گزارشها و مشاهدات کسانی متکی هستند که میتوان در صلاحیّت آن افراد و یا به حقیقت گزارش آنان شک کرد.
3. محقق تاریخی، اغلب در تشخیص حقایق، دچار ابهام است و درست مثل فردی عمل میکند که میخواهد قسمتهای مختلف ماکتی را که تکههایی از آن گم شده است، سر هم کند؛ بههمین جهت، بهناچار درصد پرکردن جای خالی این واقعیتها از طریق استنتاجها و استنباطهای ذهنی از حوادث گذشته برمیآید.
4. حوادث تاریخی در محیطی بسته مانند آزمایشگاه صورت نمیگیرد. بنابراین، محقق تاریخی، قادر نیست شرایط مشاهدهشده را کنترل کند یا متغیرهای عامل حادثه را دستکاری نماید.
نظرات موافق؛
1. محقق تاریخی محدودیتهای موضوع مورد مطالعه و تحقیق را تعیین و شناسایی میکند، فرضها یا سؤالهایی را مطرح مینماید؛ که باید برای آنها پاسخهایی مناسب فراهم کند، اطلاعات لازم را جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکند، به آزمودن فرضهای خود میپردازد و از آنها نتایجی بهدست میآورد که تا اندازهای قابل تعمیم است. بنابراین و با توجه به مراحل منظم و علمی فوقالذکر، میتوان ادعا کرد که این دست از فعالیتها تا اندازهای جنبه علمی دارد.
2. محقق تاریخی، برای رسیدن به نتایج، گاهی اصولی از احتمالات را بهکار میبندد که شبیه به همین اصول را پژوهشگران علوم فیزیکی نیز مورد استفاده قرار میدهند.
3. این واقعیت که محقق تاریخی نمیتواند متغیرهای بازیگر در موقعیت واقعه را مستقیما کنترل کند، کاملا واضح و روشن است. اما باید توجه داشت که این محدودیت در بیشتر تحقیقات علوم رفتاری، بهویژه در تحقیقات غیر آزمایشگاهی مانند پژوهشهای جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و اقتصاد نیز کم و بیش وجود دارد.
انواع منابع تحقیق تاریخی
اولین وظیفه محقق تاریخی بررسی در مورد درستی، اعتبار و معنیدار بودن اطلاعات جمع آوری شده است. اطلاعات مورد نیاز در پژوهش تاریخی را میتوان از دو منبع یا مأخذ بهدست آورد:[8]
الف) منابع دست اول (Primary Sources)؛ مانند:
1. اسناد و مدارکی که توسط ناظران واقعی و بلاواسطه واقعه ضبط و نوشته شدهاند.
2. بقایای که از افراد یا گروه بهجا مانده است؛ مانند: فسیلها، اسکلتها، ابزارها، لباسها، سکهها و مانند آنها.
3. گواهی شفاهی فرد ناظر در جریان وقوع حادثه. معمولا کسب این اطلاعات از طریق مصاحبه شخصی صورت میکیرد.
ب. منابع دست دوم (Secondary Sources)؛ منابع دست دوم گزارشهایی است که گزارشگر آن ناظر عینی واقعه نبوده و امکان دارد، گزارش مذکور براساس مصاحبه با مشاهدهکننده واقعی حادثه تهیه و تنظیمشده باشد یا گزارشگر، گزارش این فرد را مطالعه کرده است. معمولا محقّقان تاریخی هنگامی از منابع دست دوم استفاده میکنند که اطلاعات دست اول موجود نباشد.
تعدادی از منابع تحقیق تاریخی عبارتند از:[9]
1. منابع مکتوب؛ کتابها، روزنامهها، شرح وقایع تاریخی، سالنامهها، بیوگرافیها و مواردی از این دست.
2. منابع شفاهی؛ منابع و مطالبی که سینه به سینه از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود؛ مثل تصانیف، اشعار، داستانها، افسانهها، ضربالمثلها، فولکلور ملل و سنن ملی.
3. منابع تصویری؛ فیلم، نقاشی و ...
4. منابع ساختمانی؛ ابنیه تاریخی، مقبرهها، محلهای مسکونی مربوط به گذشتگان.
5. منابع مادی و ابزاری؛ سفالها، سکهها، ظروف، آلات و ابزار و کتیبهها.
6. اسناد الکترونیکی؛ فیلم، نوار صوتی، صفحه و ....
نقد اسناد[10]
مهمترین وظیفه محقق تاریخی، بررسی، نقد و ارزیابی سند است؛ تا از این طریق اعتبار آن نزد او تأیید شود و با اطمینان خاطر بتواند به آن تکیه نماید. به این اقدام نقد سند گفته میشود که بر دو نوع است:
الف) نقد بیرونی؛ محقق تاریخی باید سند را با سایر اسناد و شواهد تاریخی مقایسه نماید؛ مثلا او باید امضا و مهر، تاریخ، نوع خط، نوع جوهر بهکار رفته، نوع کاغذ، نوع کلمات و ... را مورد بررسی قرار دهد و آنرا با سایر اطلاعات مربوط به شخص، واقعه یا تکنولوژی دوره مربوط به سند، مقایسه نماید و از صحت تعلق آن به موضوع مورد مطالعه اطمینان حاصل کند.
ب) نقد درونی؛ پس از اطمینان از صحت ارتباط سند با موضوع مورد مطالعه، ارزیابی محتوای مطالب مطرح میشود که آیا اطلاعات صحیح است و تصویر درستی از موضوع یا واقعه را ارائه میدهد؟ آیا مطالب آن با موازین عقلی تطبیق میکند؟ آیا در بیان واقعیت غلو نشده؟ آیا سند، تحت فشار نوشته نشده؟ آیا سند، واقعیت را وارونه جلوه نمی دهد؟.
مسائل و مشکلات موجود در روشهای تاریخی[11]
کار تحقیق در امور و پدیدههای تاریخی هرچند جالب و لازم، لیکن بسیار دشوار است. در این مسیر مشکلاتی وجود دارد از جمله:
1. معمای عینیّت؛ کوشش مورّخ در جستجوی علت و مسئله غایت، اورا با معمای عینیت مواجه میکند؛ چون در کشف علل، مورّخ فقط اکتفا به این نمیکند که علتهای کافی یا ضروری برای حوادث را بیابد، ناچار غالبا میکوشد، بین آنچه علّت واقعی و مستقیم واقعه است با آنچه علّت مستقیم و مربوط نیست، تفاوت بگذارد و این امری است که او را وارد قلمرو ارزشها میکند. قضاوتهای دور از بیطرفی در مسئله علیّت ما را وارد قلمروی میکند که منطق تاریخ یا علم شناخت تاریخ است.
2. وسوسه تعمیم و پیشبینی؛ جامعهشناسی در آستانه پدیدههای تاریخی هر لحظه در وسوسه تعمیم و پیشبینی است. فلسفه تاریخ و تاریخزدگی عینا همین بود. محقق جامعهشناسی برای آنکه وجود خود را از مورّخ متمایز سازد، قطعا بدان روی میآورد.
3. تحمیل ناآگاه زمان خویشتن؛ محقق خواه ناخواه در معرض این خطر قرار دارد که حتی برای یک لحظه، زمان خود را با زمان مورد مطالعه یکسان انگارد و در نتیجه، حرکت و ناهمسانی ناشی از آنرا از یاد برد.
4. عنصر گزینش؛ پدیدههای تاریخی، بیواسطه مطالعه شدنی نیستند و امکان احیای آنها نیز نیست؛ گاه، واسطهها دور، دست نیافتنی و متعددند، در مواردی بین اندیشهها تضاد و تخالف دیده میشود و این از آن روست که ذهنیت، عاملی مؤثر در نقل پدیدههاست. یکی از این عوامل ذهنی، گزینش است. هر مورخ از زاویه دیدی خاص، نظر میکند و از روزنه همان زاویه، حوادث و مسبّبات آنها را برمیگزیند. هیچ دو مورخی از یک حادثه، یک نوع تفسیر و تاریخ نمینویسد. به تعداد مورخان، تاریخ میتوان داشت؛ یعنی نه تنها در گزیدن چهرهای از حوادث ناگزیریم، بلکه در گزیدن خود حوادث چاره نداریم.
نکات مثبت روشهای تاریخی
1. منظومهنگری؛ منظور این است که محقق تاریخی، با توجه به فاصلهای که با واقعیت مورد مطالعه دارد، میتواند آنرا همچون یک منجم در یک کهکشان ببیند.
2. ضد محیط بودن؛ محقق نباید با واقعیت مورد تحقیق، چنان خو گیرد که جهات مثبت و منفی آنرا نبیند.
3. صیقلیابی واقعیت؛ با فاصله یافتن از واقعیت، بهتر میتوان آن واقعه و عوامل درست و پشت پرده آنرا دید. با گذشت زمان، اندیشهها مطرح میشوند و از برخورد آنان برق حقیقت جهیدن آغاز میکند.
4. پیوست یا استمرار؛ محقق تاریخی، برخلاف محقق جامعهشناسی، میتواند نه تنها واقعیت، بلکه تبعات و استمرار آنرا نیز ببیند. تلاش دشوار پیشبینی در تاریخ، از جهتی کاستی میپذیرد، زیرا در جریان حرکت، واقعیت عینا دیده میشود.[12]