انواع اتحاديه هاي كارگري، مزايا و معايب اتحاديه هاي كارگري، اتحاديه هاي كارگري در ايران
نویسنده : غلامعلي سليماني
بهطورکلی سازمان و اتحادیهی کارگری، سازمانی است، داوطلبانه و مستقل، متشکل از کارگران یک حرفه یا یک صنعت، صرفنظر از تفاوتهای عقیدتی، سیاسی، مذهبی، جنسی و نژادی که بهمنظور تامین و حمایت از منافع گروهی و اعتلای موقعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان ایجاد میشود. سازمانهای کارگری در کشورهای مختلف عناوین گوناگون دارند؛ مثلا در انگلستان عناوین این سازمانها عبارتند از: اتحادیه، فدراسیون، کنفدراسیون؛ در فرانسه، سندیکا، فدراسیون و کنفدراسیون؛ و در ایران انجمن صنفی، کانون و کانون عالی.[1]
پارهای از مورخان، انجمن یا اتحادیههای قرون وسطایی صنعتگران و اربابان حرف را به منزلهی پایههای اولیه و منشاء سازمانهای کارگری بعدی تلقی نمودهاند، لکن اعضاء اتحادیههای صنفی قرون وسطی به هیچ وجه افرادی نبودهاند که شخصا و پنهانی در حرفهی مربوطه کار نمایند، بلکه اغلب کارفرمایانی بودند که به کارگران نسبتا معدود خود (بین 2 الی 12نفر) مزد میپرداختند و حتی اجتماعات مربوط به کارگران ماهر قرون وسطایی را نمیتوان بهعنوان اسلاف بلاواسطه و مستقیم اتحادیههای کارگری پذیرفت.[2]
مسلّم است که اجتماعات مربوط به کارگران از نیازمندی به حمایت متقابل سرچشمه گرفته و توسعهیافته است. در واقع همبستگیها و فعالیت سازمانهای کارگری، عملا از زمانی آغاز شده است که ضمن احساس «اشتراک منافع» و «سرنوشت مشترک»، تباینی دائمی بین ارباب و خدمتگزار (و به عبارتی کارگر و کارفرما) رو به فزونی گذاشت. مخصوصا از زمانی که دست صنعتگران از تملک اغلب وسائل و ابزار مورد لزوم حرفه کوتاه و تهی ماند، این تباین و اختلاف آشکارتر گردید. البته این امر جنبهی حصری نداشته و در واقع یکی از نتایج پیشرفت انقلاب صنعتی بود که طی آن نیروی بخار، ماشین آلات جدید و سیستم کارخانه بهوجود آمد.[3]
بنابراین توسعهی سازمانهای کارگری نتیجهای است از توسعهی بازار، تجارت و نیز رشد و توسعهی صنعت، که تولید انبوه و سازمان وسیع، استخدام تعداد زیادی از افراد و بسط ارتباطات متعدد کاری را به دنبال داشته است. نتیجهی مستقیم این رشد و توسعه، از یک طرف، قویتر شدن طبقهی سرمایهدار و ناتوانگردیدن فرد کارگر در مقام مذاکره با کارفرما و از طرف دیگر، رشد آگاهی طبقهی کارگر بوده است، طبقهای که با توجه به گستردگی و مهارت و تخصص اعضای خود میتواند با تشکل و همبستگی، قدرت زیادی به دست آورد و از منافع خویش در مقابل سرمایهدار دفاع کند.[4]
از نظر سیاسی نیز، انقلاب کبیر فرانسه(1789) تاثیر فراوانی در سرنوشت کارگران برجای گذاشت، به این ترتیب که در نتیجهی از بین رفتن فئودالیته در این کشور و گسترش افکار آزادیخواهی، کارگران بیدارتر و هشیارتر گردیدند.[5]
با بروز انقلاب صنعتی در اواخر قرن هجدهم، گروههای گارگری خودبهخود مشخص گردید و مقارن با این زمان میتوان سوابقی از اتحادیههای کارگری آن روزگار یا «باشگاههای حرفهای» بین گارگران ماهر از قبیل حروفچینها، کلاهدوزها بهوجود آمد، که معمولا برای نیل به اهداف و مقاصد محدودی تشکیل میگردید و غالبا محلی و موقتی بوده و به خاطر قدرت و نفوذ کارفرمایان و خصومت دولت در تحقق آرمانهای خود توفیقی نیافتند. بدون شک طی قرن هجدهم، مهمترین سازمان و تشکیلات طبقهی کارگر، همان باشگاههای حرفهای بوده که ضمن ادغام در یکدیگر، اتحادیههای کارگری را پدید آوردند.[6]
برای مثال سازمانهای کارگری متشکل انگلستان در یک شبکهی پیچیده و سردرگم وسیعی از نظامات و همبستگیهای طبقهی کارگر با مختصات ویژهای به فعالیت خود ادامه میدهند و با به دست آوردن اعضایی با بیش از 10میلیون نقش قاطع و انکارناپذیری را نه تنها در حیات ملی انگلستان بلکه در جزایر بریتانیا به عهده داشته و حتی نفوذ آنها از داخل مرزهای این جزایر گذشته و در پیریزی سازمانهای کارگری بینالمللی به کار افتاده است.[7]
اتحادیههای کارگری نقش غیرقابل انکاری در پیریزی بسیاری از اتحادیههای کارگری داشتهاند. بسیاری از احزاب سوسیالیست مستقیما بهوسیلهی سندیکاها ایجاد شدهاند. حزب کارگر انگلیس نوع مبین تاثیر سندیکاهاست. این حزب به موجب تصمیم کنگرهی کارگران در 1899م پدید آمد و بهعنوان یک تشکیلات انتخاباتی و پارلمانی اعلام گردید. در احزاب سوسیالیست مادهی تشکیل حزب سندیکاهای کارگری، تعاونیهای کارگری و انجمنهای کارگری هستند. مثالهاش حزب کارگر انگلیس – قویترین حزب سوسیالیست اروپا، حزب کارگر بلژیک و حزب کار سوئد است.[8]
آمار رسمی حزب سوسیالیست ایتالیا ارقام زیر را به دست میدهد: کارگران کارخانه 27/42 درصد. در مورد احزاب سوسیال دموکراسی آلمان نیز که کارگران در تمام قسمتها بیشترین نسبت را به خود اختصاص میدهند و این نسبت بین 4/77 درصد و 7/94 درصد در نوسان هست.[9]
وظایف اتحادیههای کارگری
اهم وظایفی که انتظار میرود اتحادیههایکارگری انجام دهند، عبارتند از:
1. ایجاد امکان برخورداری فرد از شرایط مناسب کاری و ایجاد محیط فیزیکی بهتر برای کارگران؛
2. تلاش جهت ایجاد اشتغال کامل؛
3. افزایش بهرهوری کار؛
4. ایجاد تامین شغلی؛
5. نظارت و برنامهریزی صنعتی؛
6. کوشش در توزیع منصفانهی درآمد ملی؛
7. عقد پیمانهای جمعی به نمایندگی از جانب کارگران؛
8. حل اختلافات و دعاوی مربوط به کار؛
9. بهبود تامین اجتماعی و بیمهی بیکاری؛
10. تضمین سهمی از افزایش تولید در واحدهای صنعتی برای کارگران از طریق اضافه پرداخت متناسب با افزایش بهرهوری؛
11. مشارکت در خدمات عمومی، اجتماعی و تعاونی؛
12. دفاع از حقوق اعضاء در مقابل قدرتها؛
13. مراقبت در اجرای قوانین و مقررات مربوط به کار؛
14. ایجاد تعهد و مسئولیت کارگران نسبت به جامعه؛
15. آموزش کارگران بهمنظور ماهر ساختن آنان برای انجام دادن بهتر وظایف و مسئولیتهای محوله و نیز آماده کردن آنان برای احراز مشاغل مدیریت؛
16. استقرار دموکراسی صنعتی از طریق گسترش استفاده از روشهای مشارکت در مدیریت؛
17. تلاش در حفظ و استقرار آرامش صنعتی؛
18. انجام امور تحقیقی و پژوهشی وانتشار نشریات، خبرنامه و کتبی دربارهی مسائل کار و کارگری؛
19. کوشش برای ایجاد یک زندگی مرفه و خوشایند برای طبقهی کارگر.[10]
انواع اتحادیههای کارگری
سازمانهای کارگری انواع مختلفی دارند: از جمله سازمانهای حرفهای، صنعتی، عمومی و کارگاهی. سازمانهای حرفهای را کارگرانی تشکیل میدهند که حرفهی آنان – صرفنظر از هر صنعتی که در آن مشغول به کار هستند- همسان است. مثل اتحادیهی خیاطان، اتحادیهی رانندهگان. در این قبیل سازمانها اغلب کارگران ماهر و متخصص عضویت دارند. سازمانهای صنعتی را کارگرانی تشکیل میدهند که در یک صنعت کار میکنند. صرفنظر از حرفه، مهارت و درجهای که دارند. مثل اتحادیهی کارگران صنعت نفت یا اتحادیهی کارگران صنعت چاپ. سازمان عمومی که هر نوع کارگری را به عضویت قبول میکند. سازمانهای عمومی برای پر کردن فاصله بین سازمانهای حرفهای و سازمانهای صنعتی تشکیل شدهاند. در این سازمانها بیشتر کارگران نیمه ماهر و ساده عضویت دارند و در نهایت سازمانهای کارگاهی سازمانهایی هستند که در خود کارگاه تشکیل میشوند و مخصوص کارکنان همان کارگاه میباشند.[11]
مزایا و معایب اتحادیههای کارگری
الف) مزایا:
1. با عضویت در این اتحادیه، کارگرها احساس امنیت بیشتری میکنند و در نتیجه روحیهی انها تقویت و اعتماد به نفس در آنها افزایش مییابد.
2. سازمانهای کارگری در موقعیتی قرار دارند که، میتوانند از یک موضع تقریبا برابر با کارفرمایان مذاکره و حق کارگران را مطالبه کنند.
3. چون کارگران بهطور انفرادی نمیتوانند در برنامهریزی و نظارت بر امور موسسهی خویش مشارکت داشته باشند، این خواست خود را با پیوستن به سازمان تحقق میبخشند و به این ترتیب نفوذ بیشتری در شکلدادن به مقررات و قوانین و نیز اجرای آنها اعمال میکنند و کنترل بیشتری بر زندگی کاری خود خواهند کرد و در نتیجه نیازهای روانی و اجتماعی آنها تا حدودی محقق خواهد شد.
4. در صورت بروز اختلاف، شکایت را میتوان از طریق سازمان مطرح و به این ترتیب از نزاع و کشمکش و توقف در کار جلوگیری کرد.[12]
ب) معایب:
1. برخی از رهبران سازمانهای کارگری از کارگران در جهت هدفهای سیاسی خود استفاده میکنند و آنان را برای تحقق اهداف خود بسیج میکنند.
2. سازمانهای کارگری گاهی کارگران را به کمکاری تشویق میکنند، به دنبال افزایش دستمزدها هستند و کارفرمایان را مجبور به استخدام جدید میکنند، در نتیجه صنعت دچار درماندگی مالی میشود و در نهایت هم کارگران متضرر میشود و هم اقتصاد کشور صدمه میبینند.
3. تعدد زیاد این اتحادیهها در برخی از کشورها سبب رقابتهای بیمورد میشود و به وحدت و اتحاد بین آنها خدشه وارد میسازد و این امر مستقیما به ضرر کارگران میانجامد.[13]
اتحادیههای کارگری در ایران
الف) از مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی:
سال 1907م برای ایران سال مهمی بود، زیرا که در این سال مشروطیت و نیز نخستین اتحادیهی کارگری را به دست آورد و نخستین اعتصابهای کارگری را تجربه کرد. از جمله مواد قانون مشروطیت، آزادی بیان (مادهی20) آزادی اتحادیهها و انجمنها (مادهی21) بود و بدینسان بنیادی قانونی برای فعالیتهای کارگری پدید آورد.... کارگران «چاپخانهی کوچکی»[14] تهران، در سال 1907م نخستین اتحادیهی کارگری ایران را تاسیس کردند.[15]
با فرا رسیدن سال 1289 کارگران چاپخانههای تهران کار سازمان دادن اتحادیهی سراسری کارگران صنعت چاپ را به پایان بردند و روزنامهی خود به نام «اتفاق کارگران» را منتشر کردند و در خرداد ماه 1289 دست به اعتصاب موفقی زدند. پیروزی کارگران چاپخانههای تهران سایر کارگران را تشویق کرد که متشکل شوند و در سال 1298 نانواها و شاگردان دکانهای بزازی نیز اتحادیههای خود را تشکیل دادند.[16]
در سال 1299 شورای اتحادیههای تهران تشکیل شد، در این زمان اتحادیههای زیادی در کشور بهوجود آمده بود که مهمترین آنها اتحادیهی کارکنان شیلات مازندران بود که حدود پنجهزار عضو داشت. کارگران صنعت نفت نیز از اتحاد و تشکل نسبی برخوردار بودند و در سال 1301 اولین اعتصاب خود را به منظور آزادکردن تشکیل اتحادیه، افزایش دستمزد، تقلیل ساعات کار تا 8 ساعت در روز و رفع تبعیض بین کارگران ایرانی و خارجی، عملی کردند. با پا گرفتن حکومت رضاشاه و تقویت حکومت مرکزی، به علت اختناق موجود، فعالیت اتحادیهها دچار رکود و وقفه شد و اغلب رهبران و اعضای فعال اتحادیهها دستگیر شدند و به این ترتیب کارگران اتحادیههای مخفی تشکیل دادند.[17]
دورههای نهضت کارگری در ایران از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی:
1- پیدایش و رشد جنبش کارگری از انقلاب مشروطه تا سال 1300 شمسی؛
2- دورهی سرکوب جنبش در روزگار حکمرانی رضاشاه 1304- 1320؛
3- سالهای شکوفایی مجدد و تکامل جنبشهای کارگری از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332؛
4- دورهی سرکوب دوباره و رکود جنبش از 1332 تا انقراض سلطنت پهلوی.[18]
ب) اتحادیههای کارگری در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طبق قانون کار جمهوری اسلامی ایران، حق تشکل برای کارگران و کارفرمایان به رسمیت شناخته شده است. تشکلی که در قانون کار برای کارگران مجاز دانسته شده است، انجمن صنفی است. بر اساس مادهی 131 قانون کار «در اجرای اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بهمنظور حفظ حقوق و منافع مشروع و قانونی و بهبود وضع اقتصادی کارگران و کارفرمایان، که خود متضمن حفظ منافع جامعه باشد، کارگران مشمول قانون کار و کارفرمایان یک حرفه یا صنعت میتوانند مبادرت به تشکیل کانون انجمنهای صنفی نمایند.»[19]
البته انجمنهای صنفی نیز میتوانند نسبت به تشکیل کانون انجمنهای صنفی در استان و کانون عالی انجمنهای صنفی در سراسر کشور اقدام نمایند. این کانون در صورت تشکیل، نسبت به انتخاب کلیهی نمایندهگان کارفرمایان ایران در شورای عالی کار، شورای عالی تامین اجتماعی، شورای عالی حفاظت و بهداشت کار، کنفرانس بینالمللی کار و نظایر آن اقدام خواهد کرد.
وظایف و اختیارات انجمنهای صنفی کارگری به شرح زیر است:
1. کوشش در جهت استیفای حقوق و خواستههای مشروع؛
2. دریافت حق عضویت و کمکهای داوطلبانه به ترتیبی که در اساسنامه مقرر میشود؛
3. همکاری در جهت تاسیس و تقویت شرکتهای تعاونی، همچنین تلاش در جهت تامین امکانات رفاهی اعضاء با رعایت مقررات مربوط؛
4. همکاری با وزارت کار و امور اجتماعی در جهت شناخت مشکلهای کارگری و اجرای قانون کار؛
5. عضویت در کانون انجمنهایصنفیاستانپسازتصویبمجمععمومیمربوطه؛
6. فعالیت مشترک با کانونهای انجمنهای صنفی استان و کانون عالی انجمنهای صنفی سراسر کشور در حدود قوانین و مقررات جاری کشور؛
7. همکاری با سایر تشکلهای کارگری و کارفرمایی و انجام سایر وظایف و اختیاراتی که به موجب قانون بر عهدهی انجمنهای صنفی قرار داداه شده است.
علاوهبر موارد فوق در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شورای اسلامی کار و تاسیس انجمنهای اسلامی هم پیشبینی شده است.
بحثی دربارهی آیندهی کار و اتحادیههای کارگری
بهنظر میرسد با رشد تکنولوژی و جایگزینی آن با انسان مناسبات کارگر و کارفرما، سرنوشت اتحادیهها و سندیکاهای کارگری و همچنین آیندهی کار با دگرگونیهای عمدهای روبهرو خواهد شد. آلوین تافلر در کتاب موج سوم مینویسد: مفهوم سنتی کار متعلق به زمان آدام اسمیت و کارل مارکس بود... اما زمان جدید علاوهبر کوچکتر کردن واحدهای تولیدی... و دگرگون ساختن خصلت واقعی کار، میتواند میلیونها انسان را از ادارات و کارخانهها آزاد کرده و به ماوای اصلیشان که از ابتدا به آن تعلق داشتهاند یعنی خانه بازگردند.[20] به عبارتی «درحالیکه در گذشته تکنولوژی صنعتی جایگزین نیروی جسمانی کار آدمی میشد، یعنی ماشینهایی که جایگزین زور و بازوی آدمی میگردید، تکنولوژیهای جدید کامپیوتری نوید میدهند که جایگزین اندیشهی آدمی شوند... ما در حقیقت در حال ورود به دورهی جدیدی در تاریخ هستیم، دورهای که ماشینآلات در فرایند ساخت و انتقال کالاها و دادن خدمات جایگزین آدمی میشود و این منجر به کاهش کارگران و بیکاری گسترده میشود. از این دید با توسعهی اتوماسیون و رشد بیکاری در کشورهای صنعتی و اشکال پیچیدهتر تولید، شاهد تحولات سریع و برگشتناپذیری در روابط کارگر و کارفرما هستیم، اکثر کارگرانی که در اثر پیشرفت تکنولوژیک از کار بیکار میشوند به صفوف اعانهبگیران دولت میپیوندند.[21]