نویسنده: علی رضا اسلامی
قومی ناسیونالیسم چنین به نظر میرسد که در دهه آینده کلیه کشورها به نحوی با این مسئله مواجه خواهند شد. از آنجا که قومیت یکی از شاخصهای عمده در شناخت ظرفیت طبیعی کشورها برای نیل به ثبات و دوری از خشونت به حساب میآید امنیت کشورها در دهه آینده بدون توجه به این بعد رقم نخواهد خورد. در جمهوری اسلامی ایران نیز به نظر میرسد که این موضوع با توجه به تعدد گروههای قومی و پیشینه تاریخیشان خواه ناخواه مطرح خواهد شد. وجود یک قطب قومیتی در غرب و جنوب شرقی کشور و همراهی با دو گسست دینی و به ویژه اقتصادی و تحریکات بیگانگان میتواند خطر آفرین باشد. در این مقاله به این مهم پرداخته شده است.
چکیده:
با توجه به انگیزش خواستههای قومی در گستره جهانی و دامن زدن به منابع قومی ناسیونالیسم چنین به نظر میرسد که در دهه آینده کلیه کشورها به نحوی با این مسئله مواجه خواهند شد. از آنجا که قومیت یکی از شاخصهای عمده در شناخت ظرفیت طبیعی کشورها برای نیل به ثبات و دوری از خشونت به حساب میآید امنیت کشورها در دهه آینده بدون توجه به این بعد رقم نخواهد خورد. در جمهوری اسلامی ایران نیز به نظر میرسد که این موضوع با توجه به تعدد گروههای قومی و پیشینه تاریخیشان خواه ناخواه مطرح خواهد شد. وجود یک قطب قومیتی در غرب و جنوب شرقی کشور و همراهی با دو گسست دینی و به ویژه اقتصادی و تحریکات بیگانگان میتواند خطرآفرین باشد. در این مقاله به این مهم پرداخته شده است.
1. مفاهیم
در آغاز به تبیین مفاهیم مرتبط با موضوع مقاله میپردازیم:
امنیت
واژه امنیت دارای دو معنای ایجابی (یعنی وجود احساس رضایت و اطمینان خاطر نزد دولتمردان و شهروندان) و سلبی (یعنی نبود ترس، اجبار و تهدید) است.[1]
رابرت ماندل در تعریف واژه امنیت ملی میگوید: امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولاً جزء مسؤولیتهای حکومتهای ملی است تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج نسبت به بقای رژیمها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورند.[2]
انسجام ملی
متغیر انسجام ملی - سیاسی مشعر به چگونگی صورتبندی نیروها و گروههای اجتماعی سیاسی از جمله گروههای قومی است. این متغیر از نظر امنیت ملی مسئلهای حایز اهمیت تلقی میشود ، لذا هر چه یک دولت - ملت منسجمتر و یکپارچهتر باشد وضعیت امنیتی آن ثبات بیشتری دارد و دولت - ملت نامنسجم زمینه بالقوه مناسبی برای بروز رفتارها و رخدادهای ضد امنیتی است. با توجه به رویکرد نرمافزاری به امنیت ملی که بر انسجام و یکپارچگی اجتماعی و کیفیت فرآیند ملتسازی تکیه دارد میتوان گفت در جوامع ضعیف و اجتماعات پاره پاره که میزان انسجام گروههای اجتماعی از جمله گروههای قومی در آنها ناچیز بوده و احتمال واگرایی و گریز از مرکز گروههای فرو ملی قابل ملاحظه است ، قومیت در ارزیابی امنیت ملی متغیری مهم محسوب میشود. در این جوامع عوامل ذیل در تشدید تمایلات قومی - قومیت به عنوان متغیر امنیت ملی مؤثر است:
1. درجه پایین انسجام و یکپارچگی اجتماعی (دولت ضعیف)؛
2. ساختار غیر مشارکتی و اقتدارگرای قدرت سیاسی که پتانسیل آسیبپذیری نظام سیاسی را افزایش میدهد؛
3. استعداد بسیجگری و بسیجشدهگی گروههای قومی؛
4. رابطه مرکز - پیرامون بین دولت و گروههای قومی.[3]
قومیت
واژه قومیت بیشتر استفاده کاربردی دارد و برداشتهای متفاوتی از آن صورت گرفته است. در این میان تعریف آنتونی اسمیت دارای کاربرد بالایی است: «قوم عبارت از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه اجداد مشترک ، خاطرات مشترک ، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسئولیت است» که عناصر محوری هویت، اعتقاد، آگاهی و فرهنگ مشترک را داراست.[4] هویت ملی (حقوق شهروندی) در هویت ملی این سؤال مطرح است که فرد خود را عضو چه واحد سیاسی میداند و تا چه اندازه احساس بیگانگی او با واحد سیاسی عمیق است و افراد ساکن در یک جغرافیای سیاسی خاص و تحت حاکمیت قوانین حاکم بر آن، آیا از لحاظ روانی نیز خود را عضو آن واحد میدانند. هویت ملی دارای وجوهی است، از جمله با حقوق شهروندی و شهروند ملی رابطه نزدیکی دارد که به طور سنتی به برابری انسانهایی که عضویت یک دولت ملی را پذیرفتهاند تأکید شده است. برای این افراد سوای تمایزات نژادی، زبانی و قومی، حقوقی هست که اهم این حقوق عبارتند از:
1. برابری در فرصت دستیابی به مقامات سیاسی و اداری جامعه؛
2. برابری در فرصتهای اساسی مانند تحصیلات ، شغل مناسب و امکانات رفاهی؛
3. تساوی در حقوق و امتیازات قانونی؛
4. برابری در حقوق مربوط به مشارکت سیاسی و وظایف آن
اعضای یک ملت اگر احساس کنند که در دستیابی به حقوق مذکور موقعیتی برابر با یکدیگر دارند هویت ملی بحران کمتری خواهد داشت؛ اما اگر اقوامی نتوانند خود را با فرایند ملتسازی ، ادبیات ملی ، زبان رسمی ، تعلیمات عمومی و مذهب رسمی هماهنگ سازند به حد شهروند درجه دوم سقوط کرده و از حقوق محروم میشوند و به حاشیه رانده شده و احساس محرومیت کرده و موجب تقویت هویتهای مادون ملی (مانند قومیت، نژاد، محلهگرایی و...) میشود و محرکی برای دست زدن به اعمال سیاسی و خشونت و ... میگردد، به خصوص در کشورهای با تفاوت قومی، این مشکلات بیشتر مطرح میشود. برای مثال آنچه امروز اقوام ایرانی مینامیم، قاعدتاً ایرانی هستند و تعریفی که از خود ارائه میدهند هم ایرانی است ، یعنی هویت ملیشان ایرانی است و هویت اجتماعیشان بلوچ، ترکمن، خراسانی، کرمانی، فارس و خوزستانی و ... است.
شکاف
شکاف عبارت است از تقابلی که گذرا نیست و برخاسته از متن جامعه است و به قول استین روکان تمایل به انجماد دارند و برای سالیان متمادی در یک جامعه رحل اقامت خواهند افکند و منشأ آن غالباً حوادث مهم و تاریخی یک جامعه چون انقلاب یا نوسازی و امثال آن است.[5]
2. عوامل شکلگیری ناسیونالیسم قومی
عوامل مؤثر بر شکلگیری یا تشدید ناسیونالیسم قومی در جوامع چند قومی به اقتضای خاص هر جامعه متعدد است از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. چگونگی ساختار توزیع منابع قدرت (اقتصادی - سیاسی - فرهنگی) در جامعه؛
2. وضعیت خود جنبش ناسیونالیسم با توجه به سه محور ایدئولوژی، ساز و کارها و شیوههای پیگیری مطالبات و پایگاه اجتماعی؛
3. تجربه تاریخی تعاملات و روابط اقوام که آیا سلطهگر و سلطهپذیر یا فدرالی یا خودمختاری بوده است؛
4. واکنش و حساسیت قدرتهای منطقهای و جهانی به موضوع اقوام در یک کشور خاص؛
5. شرایط ژئواتتیک یا جغرافیای ترکیب قومی هر جامعه، نسبت جمعیت و سرزمین و همسانی قومی با کشورهای همسایه و نوع شکافهای موجود در جامعه؛
6. روند ملتسازی و دولتسازی در کشور که آیا دوران بحران را طی کرده یا خیر و در چه مرحلهای است؟
7. نوع نگرش و میزان گرایش اقوام به هویت ملی، منافع ملی، امنیت ملی و دولت ملی، که آیا با دولت مرکزی موافقند یا با قوم مرکزی؟[6]
8. تبعیض که یکی از عوامل بروز مسائل قومی است.
3. قومیت در ایران
اگر همنوایی، همدلی و همزیستی مسالمتآمیز و برادرانه را قاعده کلی حاکم بر مناسبات اقوام ایرانی بدانیم، در برهههایی نیز بر این روابط سطوح مختلفی از تنش، منازعه و بحران حاکم شده است. وقوع منازعات قومی در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا، بلوچستان و خوزستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی از مهمترین چالشهای نظام جمهوری اسلامی در دهه اول بوده است که آثار و عواقب زیانباری را بر این مناطق و بر ساخت سیاسی کشور و نیز بر روابط و مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقوام وارد کرده است.[7]
اقوام از نظر زبان و گویش علاوه بر قومیت اصلی فارسیزبانان که حدود 60% از جمعیت کشور را شامل میشود، حدود ده قوم دیگر با زبانها و گویشهای متفاوت وجود دارد، از جمله: ترکها، کردها، لرها، عربها، ترکمنها و تالشیها.[8] ناهمگونی دینی - مذهبی دین نیز مایه گوناگونی قومی و نیز عامل همبستگی بوده است. وجود اقلیتهای دینی مثل ارامنه، آسوری، یهودی، زرتشتی و مندایی و در بین مسلمانان مذاهب مختلفی چون اسماعیلی (هفت امامی)، شیعه جعفری (دوازده امامی) یا سنی (حنبلی - شافعی - حنفی) وجود دارد.[9]
4. تیپ شناسی اقوام در ایران
سرزمین ایران در مقوله تنوع زبانی و قومی در جهان با 24 درصد همانندی در رتبه شانزدهم است و تانزانیا با 7 درصد همانندی در رتبه اول است و کره شمالی و جنوبی 100 درصد همانندی دارند.[10] در ایران اگر چه فارسی زبانان با بیش از 60 درصد جمعیت، اکثریت دارند، لیکن وجود شش قومیت عمده در درون این واحد ملی و تأثیرات شگرف آنها بر سیر تحولات تاریخی واقعیتی انکار ناپذیر است و میتواند مبنای پیش بینی وضعیت آینده امنیتی کشور باشد.
قوم ترک
ترکها بزرگترین اقلیت قومی در ایران هستند، چهار استان اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی و زنجان حوزه اصلی سکونت آنها است که در مقایسه با منطقه محل سکونت قوم بلوچ و کرد منطقه بزرگی است. اما این قوم در مناطقی چون همدان، قزوین، شمال خراسان، مرکزی، فارس و گیلان نیز پراکندهاند. با توجه به وضعیت نسبتاً خوب اقتصادی منطقه، عوامل مادی عامل مسائل قومی در این منطقه نیست. ترکها از حس ناسیونالیستی بالایی در قبال ایران برخوردارند که آن را در قیام شیخ محمد خیابانی در سال 1298 میبینیم که هیچ خواسته قومی نداشتند. ترکها احساس تعلق به آرمانهای ملی مذهبی مثل مشروطه نیز از خود نشان دادهاند و همدوش سایر شهروندان تا مرحله درگیری با دولت مرکزی پیش رفتهاند. البته جریاناتی مثل فرقه دموکرات پیشهوری در سال 1324 تابع ملاحظات بین المللی و اتحاد شوروی بود و نیز تشکیل حزب خلق مسلمان در سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی در مقابل حزب جمهوری اسلامی موجب تنشهایی گردید، اما مسئله به سرعت خاتمه یافت.[11] امروزه 133 نشریه به زبان ترکی در چهار استان یاد شده و سیزده نشریه ترکی در خارج از این استانها و 73 نشریه نیز به زبان فارسی و آذری منتشر میشود. حدود یازده هزار کتاب نیز به زبان آذری چاپ شده است.
قومیت کرد
جمعیت کردها بیشتر در آذربایجان غربی، کرمانشاه، همدان، کردستان و شمال خراسان ساکن است و ضریب پراکندگی کمتری نسبت به ترکها دارند. این قوم زمینه مناسبتری برای فعال شدن گسست کرد - فارس دارد؛ از جمله این زمینهها: اول، تمرکز جمعیتی در یک منطقه کوچک و مشخص ؛ دوم ، امکانات اندک اقتصادی ، بهداشتی و آموزشی؛ سوم، موقعیت جغرافیایی در کنار مرز دو کشور با تشابه قومی و محلی و اختفای مخالفان نظام و وضعیت کوهها و راهها؛ چهارم، انزوای سیاسی و حضور کمتر یا کمرنگ نخبگان سیاسی اجتماعی در داخل نظام؛ پنجم، ملاحظات مذهبی که اکثراً سنی مذهب میباشند، در مقایسه کردهای شمال خراسان که شیعه مذهب هستند و از این حیث مشکلی نداشتهاند؛ ششم، ملاحظات منطقهای جمعیت کرد در شمال عراق، جنوب شرق ترکیه، شرق سوریه ، که در نتیجه کردستان ایران از تنشها و گرایشهای سیاسی این قومیت در منطقه تأثیر میپذیرد، در حالی که کردهای شمال خراسان به دلیل دوری از این منطقه زندگی آرامتری دارند؛ هفتم، زبان کردی گرچه از شاخههای زبان ایرانی است و با پارسی باستان همانندیهای زیادی دارد، لکن برای فارسی زبان امروز مفهوم نیست و گویشهای کردی مختلف مانع یک زبان سراسری واحد است. امروزه زبان کردی محور جنبشهای کردی است هر چند از لحاظ نژادی نمیتوانند اصل آریایی و ایرانی بودن کردها را منکر شوند. تجربه شورش شیخ عبیداللَّه در 1297 در مقابل عثمانی با محوریت قبایل کرد و شورش شیخ سعید در 1304 در مقابل ناسیونالیسم افراطی آتاتورک که هویت کردی را انکار میکرد در پاسخ به تحرکات خارجی بود. جنبش اسماعیل آقا سمیتقو که یکپارچگی ایران را تهدید میکرد و ارتش رضاخان آن را سرکوب کرد و نیز تأسیس کومله در دهه 1320 که به دستور مقامات شوروی به حزب دمکرات کردستان تبدیل شد و طرح کردستان خودمختار و تأسیس جمهوری مهاباد در سال 1324، اقدام کردها به رهبری عبدالرحمان قاسملو برای تجزیه ایران و بیانیه هشت مادهای آنها بعد از انقلاب اسلامی که خواستار خودمختاری کردستان بودند و اقدامات ملا مصطفی بارزانی و درگیریهای منطقهای که نتیجه آن گسست قومی کرد - فارس بود، در این راستا قابل توجه و بررسی است.[12] امروزه حدود سیزده نشریه و پنجاه سایت کردی وجود دارد.
قوم لر
لرهای ایران تا حدود قرن ششم به علت نداشتن اتحاد و انسجام تحت سلطه سلجوقیان یا خلفای عباسی بودند و با ضعف قدرت مرکزی خودمختاری یافتند و به تأسیس «لر بزرگ» (بختیاری و کهکیلویه و بویر احمد) و «لر کوچک» (لرستان فعلی و ایلام) دست زدند. این قوم از توان حکومتی خوبی برخوردارند و از آل خورشید کارنامه درخشانی بر جای مانده است و حملات تیمور لنگ و ترکمانان را پشت سر گذاشتند. فرمانروایان لر در زمان مراوده با دولت عثمانی خود را شاه و ملک میخواندند و سیاستهای دوره صفویه در نزدیکی به لرها و سرکوب شورشهای آنان در زمان قاجاریه و سیاستهای متمرکزگرایانه رضا شاه موجب وضع فعلی لرها و اسکان در استانهای لرستان ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام و کهکیلویه و بویر احمد شده است. تلاشهای این قوم در برابر حکومت مرکزی را میتوان به شرح ذیل دید:
اول، شورشهای پیوسته عشایر سگوند، حنوند، بیرانوند، و دیرکوند در مقابل حکام قاجار به ویژه تا روی کار آمدن ناصر الدین شاه قاجار؛
دوم، خیزش عمومی لرها بر ضد ناصرالدین شاه - که با زور اسلحه همه را تحت فرمان خود آورده بود - بعد از مرگ حاکم مستبد منطقه ظل السلطان حسینقلی ابو قدار ؛
سوم، خودمختاری و مقابله با جنبش مشروطهخواهان تا زمان رضاخان؛
چهارم، برخوردهای لرهای پیشکوه و پشتکوه با نیروهای دولت مرکزی در دوره رضاخان.[13] سیاستهای رضاخان در منطقه از جمله تخته قاپو کردن عشایر موجب بر هم خوردن اقتصاد سنتی و عدم جایگزینی اقتصاد نوین و به تبع مشکلات و شکافهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عدیدهای در این قوم گردید. [14]
قوم بلوچ
بلوچها عمدتاً در استان سیستان و بلوچستان، ساکن هستند. اکثریت این قوم سنی مذهباند. شکافهای مذهبی و اقتصادی و همجواری با بلوچهای پاکستان و افغانستان تأثیر بسزایی در ظهور گرایشهای سیاسی گریز از مرکز دارد. از جمله این حوادث و گرایشهای سیاسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اول، سرکوب اقوام بلوچ به دست رضاشاه در سال 1306؛
دوم، شورشهای محلی طوایف مختلف بلوچ در سالهای 1310 تا 1313؛
سوم، تأسیس جبهه آزادی بخش بلوچستان در سال 1343 به رهبری جمعهخان در پاکستان و تأثیر در ایجاد نارضایتی بلوچهای ایران از حکومت مرکزی به ریاست عبدیخان که پس از انقلاب اسلامی با درگیریهای مسلحانه از هم پاشیده شد؛
چهارم، ظهور حزب دموکراتیک بلوچستان در سال 1354 تحت عنوان جبهه ملی خلق ایران که پرونده آن با درگیری و خونریزی بسته شد؛
پنجم، تأسیس سازمان دموکراتیک مردم بلوچستان به رهبری مهندس رحمت حسینپور در سال 1358 با آرمانهای قومی که موجب واکنش شدید دولت بدان شد؛
ششم، تأسیس کانون سیاسی - فرهنگی خلق بلوچ در سال 1358 در زاهدان در حوزه دانشگاهی متأثر از پاکستان؛
هفتم، درگیری گروه پیشمرگ بلوچ به رهبری امان اللَّه برکزایی با حکومت انقلابی و فروپاشی آن؛
هشتم، درگیریهای سالهای 1371 تا 1374. همجواری این استان با پاکستان و مشکلات اقتصادی میتواند در فعالسازی شکاف مؤثر باشد، هر چند از لحاظ نژادی و زبانی، فرهنگ آنان ایرانی است.[15]
پی نوشت:
-
[1]. اصغر افتخاری، «طرفیت طبیعی امنیت»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره، دوم (1377).
-
[2]. حسین عصاریاننژاد، «امنیت و قومیت در جمهوری اسلامی ایران»، ماهنامه دانشگاه عالی دفاع ملی، ش 48 و 49 (1383).
-
[3]. اصغر افتخاری، پیشین.
-
[4]. حجتاللَّه ایوبی، «شکافهای قومی و خشونت در پیکارهای سیاسی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره اول (1377).
-
[5]. میرقاسم بنیهاشمی، «چشمانداز آتی ناسیونالیسم قومی در آذربایجان ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ش 16، (1381).
-
[6]. حسین عصاریاننژاد، پیشین.
-
-
-
-
[10]. اصغر افتخاری، پیشین.
-
-
-
[13]. روح اللَّه بهرامی، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره، اول (1377).
-
[14]. اصغر افتخاری، پیشین.
-
[15]. همان، جهت مطالعه بیشتر، ر.ک: نور اللَّه قیصری، «قومیت عرب و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره اول (1377).